• شماره 214

1- دولت: بخت و اقبال، سعادت و خوشبختي.

ديدم به خواب خوش که به دستم پياله بود: «کرماني گفت عطاي پيغمبران اندر خواب اگر از طعام و شراب و جامه بود و آنچه بدين ماند، تفسير، آن است که علمي و دانشي و حکمتي بيابد.» (خواب گزاري، ص 389، به نقل از در جستجوي حافظ، رحيم ذورالنّور، ص 298)

در خواب خوش ديدم که در دستم پياله اي شراب است. تعبير آن اين گونه بود که کار من به بخت و اقبال خوب واگذار شده است و سعادتمند خواهم شد.

2- شراب دو ساله: شراب کهنه که پس از دو سال جا مي افتد و مي رسد و بيمار آن را به دستور طبيب براي درمان پاره اي از بيماري ها مي نوشيد – 8 / 149. چهل سال: سنّ کمال عقل و کامل شدن انسان است و مي تواند تا حدّي بيانگر سنّ شاعر به هنگام سرودن اين غزل باشد. بين چل و دو تناسب است.

چهل سال درد و رنج را تحمّل کرديم و سرانجام دانستيم که چاره ي کار ما به دست باده ي کهنه ي دو ساله بود.

3- نافه: – 2 / 1. نافه ي مراد: اضافه ي تشبيهي، مراد و آرزو به نافه ي خوش بو مانند شده است که روح و دل انسان را معطّر مي کند. چين: پيچ و تاب زلف و در معني کشور چين که محلّ آهوي تتاري است، با نافه و مشکين ايهام تناسب است. تب: – 3  50. مشکين: سياه و خوش بو مانند مشک – 2 / 1. کلاله: کاکل و موي پيچيده.

آن نافه ي آرزويي که من از بخت و اقبال خود طلب مي کردم و در پي آن بودم، نه در کشور دوردست چين، بلکه در چين گيسوي تابدار و خوش بوي يار قرار داشت.

4- از دست بردن: کنايه از مضطرب و بي اختيار کردن. خمار: – 6 / 22. خمار غم: درد سر ناشي از رنج و اندوه.

سحرگاه خماري و مستي ناشي از غم و اندوه، مرا مضطرب و پريشان کرده بود، ولي بخت خوب و مساعدم مرا ياري کرد و شراب در جام بود که با نوشيدن آن خماري ام برطرف گرديد.

5- آستان: درگاه، پيشگاه. خون خوردن: کنايه از رنج و غصّه ي فراوان تحمّل کردن. مدام: پيوسته و در معني شراب که در اينجا مراد نيست، با ميکده ايهام تناسب است. قدر: تقدير و سرنوشت. خوان قدر: اضافه ي تشبيهي، قدر به خوان تشبيه شده است. نواله: لقمه، مقدار غذايي که براي کسي در نظر گرفته باشند، مجازاً روزي اندک.

بر درگاه ميخانه پيوسته خون دل مي خورم و رنج فراوان مي برم. آري، قسمت ما از سفره ي روزگار و سرنوشت، همين بود و بس.

6- از خوبي گل چيدن: کنايه از کار خوب و نيکو کردن. لاله: – 9 / 58. نگه داشتن لاله در برابر باد: کنايه از کار بيهوده و بي ثمر کردن است، زيرا که گلبرگ هاي ضعيف و لطيف لاله در برابر باد پرپر مي شود. امّا برخي از شارحان، لاله را نوعي از چراغ مي دانند؛ پس نگه داشتن لاله در برابر باد همان نگه داشتن چراغ در برابر باد است که کاري عبث و بيهوده مي باشد.

هرکس بذر عشق و دوستي نکاشت و کار نيکويي نکرد، گويي مانند کسي است که در مسير باد، نگهبان لاله است و از آن محافظت مي کند که کاري عبث و بيهوده است.

7- طرف: طَرَف، کنار. مرغ سحر: کنايه از بلبل.

هنگام صبح آن لحظه که بلبل عاشق، آواز حزين سر داده بود و ناله مي کرد، به جانب گلزار گذر کردم،

8- دلکش: دل کشنده، دلربا و دل پذير. قصيده: مجازاً شعر. رساله: کتاب.

ديديم که يک بيت از شعر زيبا و دل پذير حافظ در مدح شاه، از صد کتاب بهتر و بالاتر بود،

9- تند حمله: حمله کننده ي سريع و چابک که اشاره اي است به حمله ي شير که تند و سريع است. شيرگير: شکارکننده ي شير و مراد از شير، برج اسد، خانه ي خورشيد است که يکي از برج هاي دوازده گانه ي فلک البروج مي باشد و هنگامي که خورشيد به اين خانه مي رسد، نور و قوّت مي يابد. معرکه: جنگ. غزاله: آهو برّه ي مادّه، استعاره از آفتاب.

خواجه در ادامه ي بيت قبل مي فرمايد: آن شاه تندحمله که خورشيد به وقت قدرت و شرفش در روز جنگ، هم چون آهوبرّه، ضعيف و رام بود.

مرحوم دکتر قاسم غني حدس مي زند که اين غزل در مدح شاه شجاع باشد (بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، جلد اوّل، 361) و نيز – مقدّمه ي غزل 167.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا