- شماره 155
1- اگر به دنبالش بروم، فتنه و آشوب به پا مي کند و اگر به جستجويش نروم، دشمن مي شود و کينه توزي مي کند.
2- و اگر در گذرگاهي لحظه اي از روي مهر و وفا هم چون گرد به دنبالش بروم و در پي او باشم، به سرعت باد از من مي گريزد.
3- افسوس: دريغ و تأسّف، ريشخند و تمسخر. حقّه: جعبه ي کوچکي است که در آن جواهرات را نگاه مي دارند. حقّه ي دهن: اضافه ي تشبيهي، دهان معشوق به جعبه ي جواهر مانند شده است که دندان هاي مرواريد مانند را در خود پنهان ساخته است. نيم بوسه: «بوسه اي کوتاه و شتاب زده، بوسه اي مختصر.» (لغت نامه)
و اگر از يار طلب نيم بوسه کنم، صد افسوس همراه با تمسخر هم چون شکر از دهانش فرو مي ريزد؛ يعني به من جواب تلخ نه را مي دهد که برايم چون شکر شيرين است.
4- نرگس: – 5 / 24. آب رو: ايهام دارد: 1- حيثيّت و شرف 2- عرق چهره.
فريبندگي و دلربايي اي که من در چشم زيباي تو مي بينم، آب روهاي بسياري را بر خاک مي ريزد و به باد خواهد داد.
5- فراز: بلندي. شيب: پستي. عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. بيابان عشق: وادي عشق، اضافه ي تشبيهي، عشق به بيابان مانند شده است. شير دل: استعاره از شجاع و دلير.
پستي و بلندي وادي عشق سراسر دام بلا و مصيبت است. کجاست آن انسان شجاعي که از بلا نترسد و دوري نکند؟
6- شعبده: تردستي و نيرنگ. طرفه: عجيب و شگفت انگيز.
تو از خدا عمر بخواه و صبوري پيشه کن. پس از آن خواهي ديد که روزگار فريبنده هزار بازي از اين شگفت انگيزتر برپا خواهد کرد.
7- آستانه: درگاه، پيشگاه. آستانه ي تسليم: اضافه ي تشبيهي، تسليم و رضا به تقدير الهي، به آستانه مانند شده است. سر نهادن: کنايه از قبول طاعت و بندگي کردن.
اي حافظ، در برابر گردش روزگار و پيشامدهاي آن تسليم و راضي باش، زيرا اگر با روزگار لجاجت کني، او هم با تو ستيزه کند.