• شماره 141

1- دختر رز: دختر انگور. ترجمه ي بنت العنب عربي است، استعاره از شراب. توبه: ترک کارهاي ناشايست و حرام و بازگشتن به راه راست.

در اين بيت طنز ظريفي نهفته است و آن اينکه، دختر رز از نجابت و مستوري توبه کرده است؛ حال آنکه از روسپي گري توبه مي کنند و در ديوان خواجه از توبه بيشتر با طعن و طنز ياد شده است.

کرده ام توبه به دستِ صنمِ باده فروش

که دگر مَي نخورم بي رخِ بزم آرايي

(غزل 3 / 490)

مستوري: پوشيدگي، تقوا و پاک دامني، نجابت. شدن: رفتن. محتسب: اسم فاعل از احتساب، نهي کننده از امور ممنوع در شرع – 1 / 41. دستوري: اجازه، «جواز و پروانه، جوازي بوده که محتسب به فواحش مي داده؛ زيرا گاهي اجازه مي داده اند و محلّ فواحش را بيت اللَطَف مي گفته اند و در تواريخ قديم از ماليات بيت اللطف صحبت مي کنند.» (يادداشت ها در حواشي ديوان حافظ، 143)

اي دوستان، دختر رز از پوشيدگي و نجابت توبه کرد و نزد محتسب رفت و از او اجازه گرفت که از اين پس آشکارا به کار مشغول گردد.

2- پرده: حجاب و پوشش، در اينجا مجازاً خم شراب. حريفان: جمعِ حريف، ياران يک دل و يک رنگ، دوستان هم پياله و باده نوش.

دختر رز از پس پرده خود را آشکار کرد و به مجلس آمد. عرق شرمش را پاک کنيد تا حريفان مجلس نگويند که چرا پنهان شده است.

3- مطرب: به طرب آرنده، رامشگر و نوازنده. مطرب عشق: اضافه ي تشبيهي، عشق به مطرب مانند شده است. راه: در اصطلاح موسيقي مقام و پرده و آهنگ. مستانه: قيد است، مست وار، مانند مستان. مخموري: خماري – 6 / 22.

اي دل، مژده بده که بار ديگر نوازنده ي عشق مستانه نغمه و آهنگ نواخت و با آن چاره ي خماري و ملالت ما را کرد.

4- هفت آب: ايهام دارد: 1- هفت دريا و تمام آب هاي روي زمين. 2- هفت بار آب کشيدن، «در مذهب شافعي، جامه يا ظرف نجس پس از يک بار خاک مالي اگر هفت بار با آب غسل داده شود، طاهر مي شود (در مذهب شيعي و حنفي سه بار آب کشيدن کافي است).» (فرهنگ اشارات). خرقه: لباس رسمي صوفيان – فرهنگ. زاهد: پارسا، بي ميل به دنيا – زهد در فرهنگ.

تأثيري که شراب بر خرقه ي زاهد گذاشت، نه با هفت آب، بلکه با صد آتش هم از بينم نمي رود.

5- گل بن: درخت گل، بن در لغت به معني درخت است. گل بن وصل: اضافه ي تشبيهي، وصل به معشوق از جهت زيبايي و نشاط، به گل بن مانند شده است. وصل: پيوند با محبوب – فرهنگ. نسيم: باد ملايم، باد صبا و نسيم سحر. مرغ خوش خوان: کنايه از بلبل. طرب: شادي و نشاط. گل سوري: سور به معني سرخ است، زيرا گل سرخ را گل سوري و لاله را لاله ي سوري مي گويند. در گياه شناسي، گل سوري يا گل محمّدي و يا گل گلاب يکي از گونه هاي گل سرخ است که پرگل و کم دوام است و پايه ي پيوند براي گونه هاي ديگر گل سرخ قرار مي گيرد. اين گل بسيار خوش بوست و در اکثر باغ ها و کناره هاي رودخانه هاي ايران فراوان است و در حقيقت، گل بومي ايران است و از آن گلاب و عطر مي گيرند.» (گل و گياه در ادبيات منظوم فارسي)

غنچه ي درخت وصالم از بوي خوش معشوق شکفت و بلبل خوش آواز با ديدن برگ گل سرخ به شادي و طرب پرداخت.

6- افتادگي: فروتني و تواضع. عرض: آبرو. در سر مغروري کردن: در راه غرور از دست دادن، فداي غرور کردن.

اي حافظ، فروتني و تواضع را از دست مده، زيرا حسود آبرو و مال و دل و دين خود را فداي غرور و خودخواهي کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا