- شماره 103
1- وصل: پيوند با محبوب، وصال. دوستداران: عاشقان و معشوقان.
روزِ به هم رسيدن عاشقان و معشوقان و کساني که يکديگر را دوست مي دارند ياد باد و ياد آن روزگاران به خير.
2- کام: دهان. نوش: سخن باده نوشان به هنگام نوشيدن شراب، گوارا باشد، بنوش و گوارا باد. شادخواران: مي گساران شاد و خوش که بي پروا و بدون ترس شراب نوشند.
دهانم از تلخي غم و اندوه چون زهر شد. ياد آن روزگاري که صداي نوشانوش گفتن باده نوشاني که بي پروا شراب مي نوشيدند، به خير باد.
3- فارغ: راحت و آسوده. فارغ از ياد کسي بودن: او را ياد نکردن.
هر چند دوستان مرا از ياد برده اند، ولي من هزاران بار از آنان ياد مي کنم.
4- حق گزاران: حق شناسان، کساني که حقّ دوستي را رعايت مي کنند.
اکنون که اسير بند و بلا شده ام، کسي به فرياد دل من نمي رسد. ياد آن ياران حق شناس که حقّ دوستي را رعايت مي کردند، به خير باد.
5- رود: استعاره از اشک. زنده رود: زاينده رود، رود معروفي است که از وسط اصفهان مي گذرد. زنده رود باغ کاران: «در اين بيت قراءت صحيح همان «زنده رود و باغ کاران است» نه «زنده رودِ باغ کاران» که در چاپ قزويني آمده است و مؤيّد آن شعر خواجوي کرماني است:
راستي را در صفاهان خوش بوَد آوازِ رود
در ميانِ باغ کاران يا کنارِ زنده رود
که مي رساند باغ کاران از کنار زنده رود يا زاينده رود فاصله داشته است و ربطي به آن نداشته است تا زنده رود را به باغ کاران اضافه کنند. «باغ کاران» در اصفهان از آثار ملک شاه سلجوقي، پسر الب ارسلان بوده است. در «راحة الصّدور» راوندي در شرح حال ملک شاه گويد: «و از جهت دارالملک و نشستِ خويش از همه ي ممالک اصفهان اختيار کرد و آنجا عمارت هاي بسيار فرمود، در شهر و بيرون شهر، از کوشک ها و باغ ها چون باغ کاران و بيت الماء و باغ احمد سياه و باغ دشت گور و غير آن … .»
از ساختار غزل برمي آيد که آن را در حسرت و به ياد روزهاي خوشي که در اصفهان گذرانده بوده، سروده است و آنجا ياران و دوستاني داشته است. امّا مي توان اين غزل را مؤيّد کساني دانست که او را اصلاًٌ اصفهاني دانسته اند يا شايد کساني که او را از اصفهان گفته اند، از روي غزل چنين حدسي زده اند.» (آيينه ي جام، 216)
اگرچه پيوسته در ديدگانم صد رود جاري است، ولي ياد زاينده رود و باغ کاران به خير باد
6- راز حافظ بعد از جدايي و دوري ديگر به کسي گفته نشد، افسوس ياد آن دوستان رازدار به خير باد.