• * غزل 94 *

زان یارِ دلنوازم شُکریست با شِکایَت

             گر نُکته دانِ عشقی، خوش بِشنو این حکایت

1- زان یارِ دلنوازم شُکریست با شِکایَت

                   گر نُکته دانِ عشقی، بِشنو تو این حکایت

2-  بی مُزد بود و مِنَّت هر خِدمَتی که کردم

                     یا رب، مَباد کس را مَخدوم، بی عنایت

رِندانِ تشنه لب را جامی نمی‌دهد کس

                   گوئی ولی شناسان رفتند از این ولایت

3- رِندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

                   گوئی ولی شناسان رفتند از این ولایت

4- در زُلفِ چون کَمَندش، ای دل، مَپیچ کان جا

                     سَرها بُریده بینی بی جُرم و بی جِنایت

5-  چشمت به غَمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

                          جانا رَوا نباشد، خون ریز را حمایت

6-در این شبِ سیاهم گُم گشت راهِ مَقصود

             از گوشه‌ای بُرون آی، ای کوکب هدایت

7- از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود

                       زِنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

8-  ای آفتابِ خوبان می‌جوشَد اَندرونم

                          یک ساعتم بِگُنجان در سایة عِنایت

9-این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟

                کِش صد هزار مَنزِل بیش است در بِدایت

10- هر چند بُردی آبم، روی از دَرَت نتابم

                   جور از حَبیب خوشتر کَز مُدَّعی رِعایت

عِشقَت رَسَد به فریاد، ور خود به سانِ حافظ

                        قرآن ز بَر بخوانی در چارده روایت

11-  عِشقَت رَسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

                        قرآن ز بَر بخوانی در چارده روایت

*******************************

وزن غزل :مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (بحر مضارع مثمن اخرب)

1- زان یارِ دلنوازم شُکریست با شِکایَت

                   گر نُکته دانِ عشقی، بِشنو تو این حکایت

موضوع بیت: حدیث فراق

مضمون بیت: شکر توأم با شکايت از يار

معنی واژگان:دلنواز: نوازش کننده و آرام بخش دل، ياري که ديدن او باعث نوازش و آرامش خاطر گردد/ نکته دان: کسي که لطائف و ظرائف را مي داند.

آرایه ها: تضاد در شکر و شکايت / تناسب در شنيدن و حکايت /ایهام جناس وتناسب در شکایت و حکایت /دراین غزل تا آخر الزام «ی» و «ت» در آخر قافیه ها/تناسب در نکته با حکایت

واج آرایی: تکرار حروف «ت»و«د»که قریب المخرجند و«ش»و«ن»و«ک»و«ی»

معنی بیت اول و دوم: از یار مهربانی که دلم را نواخت سپاسگزارم و از اینکه قدر خدمتم را نشناخت شکوه دارم ،اگر تو در عاشقی دقیقه شناس و نکته سنجی این ماجرا را بشنو که هر بندگی و ادبی که کردم یار بی پاداش گذاشت و اظهار امتنان نکرد ،خدا نکند که کس را  مانند من سروری بی توجه و لطف باشد.

……………………………….

2-  بی مُزد بود و مِنَّت هر خِدمَتی که کردم

                     یا رب، مَباد کس را مَخدوم، بی عنایت

موضوع بیت: شکایت از محبوب

مضمون بیت: (گله از معشوق قدر ناشناس). (غزل 81 بيت 2)

معنی واژگان:منّت: سپاس، سپاسگزاري/ مخدوم: سرور، در اينجا مقصود معشوق است/ بي عنايت: بدون لطف و مرحمت و توجّه

آرایه ها: نوعی جناس در خدمت و مخدوم / تناسب در خدمت و مزد و منّت و مخدوم /

واج آرایی: تکرار حروف «ت»و«د» که قریب المخرجندو«م» و«ب»

معنی بیت اول و دوم: از یار مهربانی که دلم را نواخت سپاسگزارم و از اینکه قدر خدمتم را نشناخت شکوه دارم ،اگر تو در عاشقی دقیقه شناس و نکته سنجی این ماجرا را بشنو که هر بندگی و ادبی که کردم یار بی پاداش گذاشت و اظهار امتنان نکرد ،خدا نکند که کس را  مانند من سروری بی توجه و لطف باشد.

……………………………….

3- رِندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

                   گوئی ولی شناسان رفتند از این ولایت

موضوع بیت: حدیث فراق(تاسف در غم فقدان اولیاء)

مضمون بیت: گله از نامرادي و شکايت از ديار

معنی واژگان:رندان: کساني که ظاهراً بدکردار و باطناً مرد خدا هستند و از عمر خود در راه رسيدن به معشوق حقيقي کمال استفاده را کرده اند/ تشنه لب: مقصود تشنه ي شراب عشق است/ آب: در مفهوم شراب است/ ولي شناسان: آنها که مردان خدا را در هر لباسي مي شناسند، در اينجا رندان به اولياء خدا تشبيه شده اند که کسي آنها را نمي شناسد/ ولايت: سرزمين.

آرایه ها: جناس در ولي و ولايت / تناسب در تشنه لب و آب /تناسب در رند و شناسان /رندان و ولی همسانی در شعر

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب» و «و»و«ی»و«ت»

معنی بیت: کسی قلندران تشنه کام را سیراب نمی کند ،پنداری آنانکه مقام اولیای حق یا رندان پاک باخته را می شناختند ،از این شهر رفته اند.

……………………………

4- در زُلفِ چون کَمَندش، ای دل، مَپیچ کان جا

                     سَرها بُریده بینی بی جُرم و بی جِنایت

موضوع بیت:تجلی(تجلی جلالی زلف معشوق)

مضمون بیت: زلف معشوق و گرفتاري عاشقان

معنی واژگان:مپيچ: درگير مشو، پاي بند مشو/ جرم: گناه/ جنايت: تباهکاري/ در اين بيت اشاره است به طرز بافتن (پيچيدن) زلف که به صورت (دل) درمي آيد و (سر) رشته هاي زلف را (مي برند)

آرایه ها: تناسب در زلف و کمند و مپيچ / تناسب در  زلف و سر/تناسب در کمند و جرم و جنایت و بریده

واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ج»و«ر»و«ن»و«ی»

معنی بیت: ای دل ،در کمند گیسوی یار خود را گرفتار مساز که در آن خم زلف سرهای عاشقان را بی گناهی و ارتکاب بزهی از تن جدا شده یابی.

……………………………..

5-  چشمت به غَمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

                          جانا رَوا نباشد، خون ریز را حمایت

موضوع بیت: تجلی(تجلی جلالی چشم معشوق)

مضمون بیت: چشمان يار و کشتن عاشق

معنی واژگان:غمزه: ناز و کرشمه/ خون خورد: کشت/ جانا: اي جان من، اي معشوق من/ روا نباشد: شايسته نيست/ خونريز: قاتل/ حمايت: پشتيباني.

قواعد: خونریز را حمایت: «را »حرف اضافه نشان مضاف الیه.

آرایه ها: تناسب در خون خوردن و خونريز /تناسب در چشم و غمزه /تضاد در پسندیدن و روا نبودن

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ر» و «خ»و«ن»و«ی»

معنی بیت: چشمت با غمزه هاي مستانه ي خود خون ما را ريخت و کشت و تو اين را مي پسندي و سکوت مي کني. اي معشوق هم چون جان عزيز، مگر نمي داني که حمايت از خونريز عاشق کش شايسته نيست.

محصول بيت ـ چشمت به يارى غمزه، خون ما را خورد. آيا روا مى‌دارى؟ اى جان حمايت از خونريز يعنى از قاتل جايز نيست، يعنى چشمت با تيرهاى غمزه خونم را ريخت. و تو هم اين كار را مى‌پسندى. اى جان شايسته نيست كه از چشم خونريز حمايت نمايى على‌الخصوص كه خون وجود شريف چون خواجه را ريخته است.

…………………………………….

6-در این شبِ سیاهم گُم گشت راهِ مَقصود

             از گوشه‌ای بُرون آی، ای کوکب هدایت

موضوع بیت: عنایت (عاشق و تمنای هدایت)

مضمون بیت: عالم فراق و طلب جلوه ي معشوق

معنی واژگان:مقصود: هدف/ کوکب: ستاره/ هدايت: راهنمايي

قواعد: کوکب هدایت: اضافه تخصیصی.

آرایه ها: تناسب در شب و سياه و برون آي و کوکب /تناسب در  راه و گم گشتن /تناسب در  هدایت و راه و مقصود/تضاد در هدایت و گم گشت / تناسب و تضاد در کوکب و سیاه وشب

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «گ»و«ی»

معنی بیت: در اين شب سياه راه مقصودم گم شده است. اي ستاره ي هدايتگر، از گوشه اي بيرون بيا و طريق درست را نمايان کن و اين گم گشته ي وادي طلب را درياب.

شبِ تار است و رهِ واديِ اَيمن در پيش

آتشِ طور کجا؟ مَوعدِ ديدار کجاست؟

(غزل 2 / 19)

شبِ ظلمت و بيابان، به کجا توان رسيدن

مگر آنکه شمعِ رويت به رهم چراغ دارد

(غزل 5 / 117)

محصول بيت ـ در اين شب تاريك هجران، راه وصال ناپديد گشت، اى جانانى كه كوكب هدايتى، از گوشه‌اى بيرون آى تا كه راه مقصود پديدار گردد و وصال ميسر شود. دلالت و رهنمايى به راهى كه منتهى به مطلوب مى‌گردد، هدايت گويند.

………………………………….

7- از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود

                       زِنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

موضوع بیت:عشق (راه عشق بی پایان است)

مضمون بیت: بيابان فراق و راه عشق و شيفتگي

معنی واژگان:وحشت: ترس/ زنهار: حذر کنيد، دوري کنيد/ امان از دستِ … بيابان: مقصود بيابان فراق و مهجوري است/ راه بي نهايت: راه بي پايان عشق و شيفتگي.

آرایه ها: تناسب در طرف و وحشت و رفتن و بيابان و راه و بي نهايت

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ب» و «ي» و«ن»و «ز»وآواي «t»و«h»

معنی بیت: به هر سو که روی آوردم ،بیم خاطر و گرفتگی دلم از تنهایی افزون گشت ،پناه بر خدا از بیابان بی امان عشق و طریق نا­پیدا ­کران سلوک.

……………………………………..

8-  ای آفتابِ خوبان می‌جوشَد اَندرونم

                          یک ساعتم بِگُنجان در سایة عِنایت

موضوع بیت: عنایت(طلب عنایت از محبوب)

مضمون بیت: طلب عنايت معشوق

معنی واژگان:خوبان: زيبارويان/ مي جوشد اندرونم: شور و التهاب دارم/ بگنجان: جاي ده/ عنايت: توجه و لطف و مهرباني.

آرایه ها: تضاد در آفتاب و سايه / تناسب درآفتاب و جوشيدن و ساعت و سايه

واج آرایی:تکرار حروف«ب» و «ن»و«ی»وآوای«آ»

معنی بیت: ای مهر درخشان نکو رویان دل و جگرم از تاب جدایی می گدازد،ساعتی مرا در پناه توجه و نگرش خویش جای بده.

……………………………………

9-این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟

                کِش صد هزار مَنزِل بیش است در بِدایت

موضوع بیت: عشق(راه بي پايان عشق )

مضمون بیت: راه بي پايان عشق حقيقي

معنی واژگان:نهايت: پايان/ صورت بستن: تصوّر کردن/ کش: که آن را/ منزل: در زمان قديم هر سه فرسنگ فاصله را يک منزل مي گفتند/ بدايت: آغاز/ اشاره است به منازل راه عشق و عرفان حقيقي که وادي هاي هفتگانه ي طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحيد، حيرت و فنا نشانه اي از آن است

آرایه ها: تضاد در نهايت و بدايت / تناسب در راه و نهايت و منزل و بدايت /ایهام جناس در راه و را

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ت»و«ن»وآوای«s»

معنی بیت: پایان راه عشق و سیر و سلوک به سوی حق از حد تصور بیرون می نماید،چه در آغاز این طریق بیش از صد هزار مرحله است.

………………………………..

10- هر چند بُردی آبم، روی از دَرَت نتابم

                   جور از حَبیب خوشتر کَز مُدَّعی رِعایت

موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا-مقام صبر(عاشق در تحمل جور به وصال می رسد)-نام و ننگ

مضمون بیت: ظلم از سوي يار مطلوب عاشق

معنی واژگان:بردي آبم: آبروي مرا بردي/ روي از درت نتابم: از درگاه تو دور و روي گردان نمي شوم/ جور: ظلم و ستم/ حبيب: دوست، محبوب/ مدّعي: رقيب، کسي که ادّعاي بي مورد دارد/ رعايت: ملاحظه، طرفداري، توجّه، احترام

آرایه ها: تضاد در جور و رعايت /تضاد در حبیب و مدعی /تناسب در روی و در/ تناسب در آب و روی/نوعی جناس در آبم و نتابم

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ر»و«ت»و«ی»

معنی بیت: اگر چه آبروی مرا برخاک ریختی ،از آستان تو روی نمی­گردانم ،ستم و درشتی از محبوب دلپذیرتر از مراعات و مهربانی است که مدعیان یا دوست نمایان کنند.

………………………………

11-  عِشقَت رَسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ

                        قرآن ز بَر بخوانی در چارده روایت

موضوع بیت: حافظ و قرآن

مضمون بیت: عاقبت عشق به فرياد مي رسد نه علم. حافظ و حفظ قرآن

معنی واژگان:به سان: مانند/ چارده روايت: در مورد قرائت قرآن مجيد در مکتب اسلام هفت قاري مشهور بوده اند که هرکدام دو راوي داشته اند که مجموع آنها چارده راوي مي شود و حافظ روايات اين چارده راوي را از حفظ داشته است.

آرایه ها:تناسب در  قرآن و خواندن و چارده روايت /ایهام جناس در سان و قرآن /تناسب در فریاد و خواندن

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ب»و«د»و تکرار آوای «آن»

معنی بیت: اگرچه مانند حافظ قرآن را با چهارده روایت قاریان معروف از حفظ تلاوت کنی ،باز هم عشق به حق برای وصول به کمال و رسیدن به نهایت سیر و سلوک باید فریاد رس و مددکار تو شود.

………………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا