- * غزل 92*
1- میرِ من خوش میروی، کاندر سَرو پا میرَمَت
خوش خُرامان شو که پیشِ قَدِّ رَعنا میرمت
2- گفته بودی کِی بمیری پیشِ من ،تَعجیل چیست؟
خوش تقاضا میکُنی پیشِ تَقاضا میرمت
3- عاشق و مَخمور و مَهجورم ، بُتِ ساقی کجاست؟
گو که بِخرامَد که پیشِ سَروِ بالا میرمت
4- آنکه عُمری شد که تا بیمارم از سودایِ او
گو نگاهی کُن که پیشِ چشمِ شَهلا میرمت
5- گفته ای لَعلِ لبم هم دَرد بخشد هم دَوا
گاه پیشِ دَرد و گَه پیشِ مُداوا میرمت
6- خوش خُرامان میروی ،چَشمِ بد از رویِ تو دور
دارم اندر سر خیالِ آنکه در پا میرمت
7- گرچه جایِ حافظ اندر خلوتِ خاصِ تو نیست
ای همه جایِ تو خوش ،پیشِ همه جا میرمت
7- گرچه جایِ حافظ اندر خلوتِ وصلِ تو نیست
ای همه جایِ تو خوش ،پیشِ همه جا میرمت
*******************************
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(بحر رمل مثمن محذوف)
1- میرِ من خوش میروی، کاندر سَرو پا میرَمَت
خوش خُرامان شو که پیشِ قَدِّ رَعنا میرمت
موضوع بیت: تجلی(تجلی جمالی قد و بالای محبوب و دلبری از عاشق خویش)
مضمون بیت: راه رفتن يار و قربان شدن عاشق
معنی واژگان:مير من: فرمانرواي من، سرور من. خوش: دلپذير. خرامان: راه رفتن با ناز. قدّ رعنا: اندام و قامت زيبا
قواعد:
آرایه ها: مير و ميروي و ميرمت با هم جناس دارند/ رفتن و خرامان شدن و سر و پا و قدّ رعنا با هم تناسب دارند/ تکرار ملیح«مير»/سر و پا تضاد دارند/
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «خ» و «ر»و«ش»و«ی»
معنی بیت: ای فرمانروای دلم،رفتاری دلپذیر داری که فدای سرو قدمت شوم ،به خوشی و ناز روان شو که پیش قامت موزونت جان را پیشکش دهم
…………………………
2- گفته بودی کِی بمیری پیشِ من ،تَعجیل چیست؟
خوش تقاضا میکُنی پیشِ تَقاضا میرمت
موضوع بیت:عشق(ارادۀ معشوق برای به فنا رساندن عاشق خویش)
مضمون بیت: تقاضاي مرگ عاشق از طرف معشوق و شادي عاشق
معنی واژگان:تقاضا: درخواست، طلب قضاي بد براي کسي.
قواعد:
آرایه ها: بميري و ميرمت نوعي جناس دارند/تکرار ملیح تقاضا و پیش
واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «ش»و«م»و«ی»
معنی بیت: پرسیده بودی که چه زمان در قدم تو جان می سپارم ،چرا شتاب داری؟ در خواستی دلپذیر کرده ای جان برخی و قربان این تقاضایت باد.
………………………..
3- عاشق و مَخمور و مَهجورم ، بُتِ ساقی کجاست؟
گو که بِخرامَد که پیشِ سَروِ بالا میرمت
موضوع بیت: عنایت(تمنای تجلی جمالی محبوب)
مضمون بیت: يار ساقي و عاشق خمار و مشتاق
معنی واژگان:مخمور: خمار باده. مهجور: دور از يار. بت ساقي: ساقي زيبارو. بخرامد: با ناز و عشوه راه برود. سرو بالا: قد چون سرو. بت ساقی:بت یا معشوقی که ساقی مجلس است
قواعد: بت ساقی: اضافه بیانی.
آرایه ها: عاشق بابت و مهجور و مخمور با ساقي و مهجور با کجا و خرامد با سرو بالا تناسب دارند/مخمور و مهجور ایهام جناس دارند/ در مصرع دوم مراعات صنعت التفات از غایب به حاضر شده است/
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«س»و«م»و«ب»
معنی بیت: دلداده ای خمار آلوده و جدا از یار مانده ام ،معشوق من ساقی مجلس کجاست؟بگویید به ناز فراز آید تا در پیش قامت سرو مانندش جان به نثار آورم ،در مصرع دوم مراعات صنعت التفات از غایب به حاضر شده است.
………………………………..
4- آنکه عُمری شد که تا بیمارم از سودایِ او
گو نگاهی کُن که پیشِ چشمِ شَهلا میرمت
موضوع بیت: عنایت(طلب عنایت از معشوق)
مضمون بیت: عاشق و نگاه معشوق
معنی واژگان:سودا: عشق. چشم شهلا: چشم ميشي، چشم زيبايي که سياه مايل به کبودي باشد (اين کلمه عربي و مؤنث اشهل است)
قواعد:شهلا:مؤنث اشهل،افعل وصفی ،چشم موصوف.
آرایه ها: چشم و بيمار ،بیمار و سودا , چشم و نگاه با هم تناسب دارند/عمر و مردن تضاد دارند
واج آرایی: تکرار حرف «ش»و«گ»و«م»و«ی»
معنی بیت: به آن يار زيباروي من که عمري است از عشق او بيمار و رنجورم، بگوييد که بر من نظري بيفکند تا جان خويش را فداي چشم ساهش کنم.
محصول بيت ـ به آن كسى كه مدتى است از هجران او يا از مژگان او بيمارم، بگو كه يك نگاهم كند: بگو اى جانان يك نگاهم كن كه پيش چشم شهلايت بميرم، يعنى آن جانان كه هجرانش و يا مژگانش مرا بيمار كرده است، بگويش كه به من التفاتى بكند كه فداى چشم شهلايش شوم.
………………………………….
5- گفته ای لَعلِ لبم هم دَرد بخشد هم دَوا
گاه پیشِ دَرد و گَه پیشِ مُداوا میرمت
موضوع بیت: عنایت(تمنای عنایت از محبوب)
مضمون بیت: لب معشوق هم درد است و هم دوا
معنی واژگان: مداوا: درمان
قواعد: لعل لب: اضافه ي تشبيهي است يعني لب به لعل (که نام جواهري است) تشبيه شده است/ مداوا: مصدر باب مفاعله.
آرایه ها: درد و دوا و مداوا تناسب دارند/ دوا و مداوا نوعي جناس دارند /گفته و لب تناسب دارندو نیزگاه و گه/تکرار ملیح درد/دردبا دوا ومداواتضاددارد
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ش»و«گ»و«م»
معنی بیت: اي معشوق، گفته اي که لبم هم درد مي بخشد و هم درمان مي کند. من فداي آن درد و آن لب درمان کننده ات شوم.
محصول بيت ـ خطاب به جانان مىفرمايد: اى جانان گفتهاى كه لب قرمز چون لعلم هم درد مىبخشد و هم دوا مىدهد، گاه پيش دردت و گاه پيش مداوايت بميرم، يعنى فداى لبت گردم كه هم درد و هم درمان در آن است.
…………………………………
6- خوش خُرامان میروی ،چَشمِ بد از رویِ تو دور
دارم اندر سر خیالِ آنکه در پا میرمت
موضوع بیت: عنایت(طلب عنایت از محبوب )-دعا(دعا در حق معشوق)
مضمون بیت: راه رفتن يار و قصد عاشق
معنی واژگان:خرامان: با ناز راه رفتن/ در پا میرمت: در پایت بمیرم یا در قدمت جان بسپارم
قواعد: در پا میرمت: ت ضمیر متصل مضاف الیه پا که به ضرورت حفظ وزن به فعل پیوسته است.
آرایه ها: خرامان و رفتن و پا تناسب دارند/ سر و پا تضاد دارند/سر و روی و پا و چشم تناسب دارند/
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«خ»و«د»و«م»
معنی بیت: اي يار، چه زيبا راه مي روي. چشم بد از تو دور مباد. قصد دارم وقتي که خوش مي خرامي، در مقابل قدمت جان را نثار کنم.
محصول بيت ـ باز هم به جانان خطاب مىكند: كه خرامان خرامان خوش مىروى.
چشم بد از تو دور باد. در سرم خيالى است كه پيش پايت بميرم، يعنى در سرم سودايى است، كه پايمالت گردم.
……………………………………..
7- گرچه جایِ حافظ اندر خلوتِ وصلِ تو نیست
ای همه جایِ تو خوش ،پیشِ همه جا میرمت
موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: حافظ و معشوقي که همه جاي او زيباست
معنی واژگان:خلوت وصل: خلوتگاهي که عاشق به وصال معشوق مي رسد.
قواعد:
آرایه ها: تکرارملیح «همه جا»
واج آرایی:تکرار حروف«ش»وآوای«h»
معنی بیت: هرچند حافظ را به سراچۀ وصال تو راه نباشد،ای آنکه سر تا قدمت دلپذیر است پیش همه اندام تو جان نثار می کنم.
……………………………………