- *غزل 87*
1- حُسنَت به اِتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت
آری، بـه اتـّفاق جَهـان میتوان گرفت
2- اِفشایِ رازِ خَلوتیان خواست کَرد شمع
شُکرِ خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
اِفشایِ رازِ خَلوتِ ما خواست کَرد شمع
شُکرِ خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
3- زیـن آتـشِ نُهُفـته که در سینة من است
خورشید شُعلهایست که در آسمان گرفت
4-میخواست گُل که دَم زند از رَنگ و بویِ دوست
از غِـیــرَتِ صَـبا نـَفَـسَـش در دَهـان گـرفت
5- آسـوده بَـر کِنار چـو پَـرگار مـیشُدم
دوران چو نقطه عاقِبَتَم در میان گرفت
آن روز عِشق ساغَـرِ مَی خـَرمنم بسوخت
کاتش ز عکسِ عارِضِ ساقی در آن گرفت
6- آن روز شـوقِ ساغَـرِ مَی خـَرمنم بسوخت
کاتش ز عکسِ عارِضِ ساقی در آن گرفت
7- خواهم شدن به کویِ مُغان آستین فَشان
زیـن فتنـهها که دامـنِ آخِرزمان گرفت
8- مَی خور که هر که آخِرِ کار جهان بدید
از غَـم سَبُک برآمد و رَطلِ گِران گرفت
9- بـر بَـرگِ گُل بـه خــونِ شـقـایـق نوشـتهاند
کان کس که پُخته شد مَیِ چون ارغَوان گرفت
*فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد
صوفی به جام مَی زد و از غم کران گرفت
10- حافِظ چو آبِ لُطف زِ نَظمِ تو میچِکَد
حاسِد چگونه نُکته تَوانَد بر آن گرفت ؟
*******************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1- حُسنَت به اِتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت
آری، بـه اتـّفاق جَهـان میتوان گرفت
موضوع بیت: تجلی(معشوق و تجلی حُسن او)
مضمون بیت: حسن و ملاحت يار/نتيجه ي اتفاق
معنی واژگان:حسن: زيبايي/ به اتّفاق: با همدستي و اتحاد/ ملاحت: نمکين بودن/گرفت: مسخّر کرد، تحت اختيار درآورد/ اتّفاق: اتّحاد، هماهنگي
آرایه ها: جناس تام در اتّفاق و اتّفاق/تکرار ملیح جهان و اتفاق/ تناسب در حسن و ملاحت
واج آرایی: تکرار حرف «ت»و«ن»و«ف»
معنی بیت: زیبائی تو با شیرین نمکی سرتاسر گیتی را فرا گرفت ، بلی با یگانگی واتحاد عالم را مسخر توان کرد.
………………………..
2- اِفشایِ رازِ خَلوتیان خواست کَرد شمع
شُکرِ خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
موضوع بیت:کتمان سِرّ
مضمون بیت: راز و رازداري گوشه نشينان و اهل طريقت
معنی واژگان:افشا: آشکار کردن راز/ راز: سرّ/ خلوتيان: گوشه نشينان/ خواست کرد: قصد داشت… بکند/ زبان(شمع): فتيله ي شمع که باعث روشني شمع مي شود
قواعد:
آرایه ها: در شمع تشخيص (تشبيه شمع به انسان) به کار رفته است، صنعت استخدام شمع به جای انسان.
/ راز و سرّ مترادفند/ افشا و راز و زبان و خلوتيان تناسب دارند/افشا و خلوت ایهام تضاد دارند هم چنین سر دل با افشا. دل و زبان هم تناسب دارند و هم تضاد/ ایهام در گرفت وجود دارد (شعله ور شد و زبانش دچار گرفتگي شد)
واج آرایی: تکرار حروف «ش»و «خ» و «ر» و «د»
معنی بیت: شمع قصد داشت که سّر خلوتیان کوی محبت را فاش کند؛ سپاس خدای را که راز دل شمع که همان راز دل عاشقانست در زبانش گره خورد و از گفتن فرو ماند .
……………………………………..
3- زیـن آتـشِ نُهُفـته که در سینة من است
خورشید شُعلهایست که در آسمان گرفت
موضوع بیت: عشق(آتش عشق خرمن سوز عالم است)
مضمون بیت: خورشيد شعله ي کوچکي از آتش عشق است
معنی واژگان:آتش نهفته: مقصود عشق پنهان در سينه است/ شعله: نشان قسمت کوچکي از يک آتش بزرگ/ گرفت: به وجود آمد، روشن شد، اثر کرد
آرایه ها: تناسب در خورشيد و آسمان /تناسب در آتش و خورشيد /تناسب در آتش و شعله /تناسب و ایهام جناس در نهفته و سینه
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ش»و«ن»
معنی بیت: خواجه به عشق آتشين و سوزاني که در دل دارد، اشاره مي کند و مي فرمايد: خورشيد گرمابخش و نوراني با همه ي بزرگي، يک شعله از شعله هاي عشقي است که در درون من پنهان است.
محصول بيت ـ از اين آتش نهانى كه در سينه من است، خورشيد شعلهاى است از آسمان مشتعل يعنى از آتش سينه من آسمان آتش گرفت و خورشيد از آن آتش شعلهاى است.
………………………………………
4-میخواست گُل که دَم زند از رَنگ و بویِ دوست
از غِـیــرَتِ صَـبا نـَفَـسَـش در دَهـان گـرفت
موضوع بیت: مقام محو-ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی(جلوه ي يار و محو جمله ي تجلّي ها و حسن ها.)
مضمون بیت: معشوق و رنگ و بوي او که برتر از گل است
معنی واژگان:دم زدن: ادّعا کردن/ غيرت: تعصب و حميّت، غيرت از کلمه ي غير مي آيد و مقصود احساس بيگانگي کردن عاشق است در مقابل معشوق به سبب کارهاي معشوق يا توجّه معشوق به ديگري/ صبا: بادي که از سوي شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور معشوق و نيز عاشق و طرفدار معشوق و نيز عامل شکفتگي گلهاست/ نفس در دهان گرفتن: خاموش شدن.
قواعد: در شعر تشبيه مضمر و تشبيه تفضيل هست.
آرایه ها: صنعت تشخيص هم در مورد گل و هم در مورد باد صبا به کار رفته است./ ترادف در دم و نفس / تناسب در دم و نفس و دهان /تناسب در صبا و بو /ترادف ملیح در رنگ و بو /تناسب در دوست با غیرت /تضاد در نفس در دهان گرفتن با دم زدن
واج آرایی: تکرار حرف «د» و «ت» و «گ»وآوای«s»
معنی بیت: گل سرخ مایل بود که به لاف و خود ستائی بگوید که هم رنگ و بوی یار است، باد بهاری بر او رشک برد و گفت: من عاشق یارم و وصف او توانم نه تو ، گل ناگزیر خاموش ماند.
……………………………….
5- آسـوده بَـر کِنار چـو پَـرگار مـیشُدم
دوران چو نقطه عاقِبَتَم در میان گرفت
موضوع بیت:دنیا (هرچه از روزگار بخواهی خلاف آن پیش می آید)
مضمون بیت: کناره جويان عاقبت گرفتار مي شوند
معنی واژگان:آسوده: با آسايش، با آسودگي/ پرگار: آلتي براي رسم دايره که داراي دو شاخه است که يک شاخه ي آن بر نقطه اي ايستاده است و شاخه ي ديگر آن در دورست از آن شاخه مشغول گردش است/ دوران: روزگار، با اشاره به دوران، گردش پرگار/ عاقبت: آخر، در آخر کار/ در ميان گرفتن: احاطه کردن.
آرایه ها: تناسب در پرگار و دوران و نقطه و ميان و برکنار شدن /ایهام جناس در برکنار و پرگار/ ایهام جناس در دوران و درمیان/تضاد در میان و کنار
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «د»و«ن»وآوای«t»
معنی بیت: در گوشۀ انزوا دل آسوده چون پرگار گردشی میکردم ولی سر انجام گردش چرخ مرا چون نقطۀ مرکز در میان دایرۀ حوادث فرا گرفت و محصور کرد.
……………………………………………..
6- آن روز شـوقِ ساغَـرِ مَی خـَرمنم بسوخت
کاتش ز عکسِ عارِضِ ساقی در آن گرفت
موضوع بیت: عشق(آتش عشق)
مضمون بیت: راز نوشيدن مي به وسيله ي عاشق
معنی واژگان:شوق: اشتياق، علاقه/ ساغر: جام شراب/ خرمن سوختن: هستي را نابود کردن/ گرفتن: شعله ور شدن، روشن شدن/ عکس: انعکاس، تصوير/ عارض: چهره/ (مختصر تفسیر بیت:در اينجا ساقي و معشوق هر دو يکي هستند و از نظر عرفاني نيز جلوه ي ذات حق در جام مي الست باعث شد که انسان ظلوم و جهول به شوق ديدن جلوه ي ساقي (ما در پياله عکس رخ يار ديده ايم) در جام آن را بگيرد و مست باده ي ازل شود.
آرایه ها: تناسب در خرمن و سوختن و آتش و گرفتن / تکرار ملیح و تصدیر در آن و آن / تناسب در ساغر و مي و ساقي /تناسب در عکس و عارض
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «س» و «ع»وآوای«z»
معنی بیت: آرزو مندی و اشتیاق نوشیدن جام باده آن دم در خرمن هستی من آتش در زد که فروغی تابناک از پرتو چهرۀ یار در آن افتاد.
……………………………………………..
7- خواهم شدن به کویِ مُغان آستین فَشان
زیـن فتنـهها که دامـنِ آخِرزمان گرفت
موضوع بیت:خلوت(خلوت مستی)
مضمون بیت: پناه بردن به مي در روزگار پرفتنه و آشوب
معنی واژگان:خواهم شدن: مي خواهم بروم/ کوي مغان: کوي مي فروشان/ آستين فشان: رقص کنان، پاي کوبان/ آخر زمان: هرکس دوران خويش را آخرالزمان مي داند يعني زماني که به رستاخيز نزديک مي شود/ دامن گرفتن: تسخير کردن، فرو گرفتن.
آرایه ها: تناسب در آستين و دامن / ایهام جناس در فشان و زمان/ایهام جناس در مغان وفشان /تناسب در دامن با فشان
واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«م»وآوای«آن»
معنی بیت: بر آن سرم که گرد فتنه عرصۀ آخر زمان را از آستین خود بیفشانم و به میخانۀ عشق روی آورم و از بلاهای روزگار خویشتن را دور سازم .
……………………………………………….
8- مَی خور که هر که آخِرِ کار جهان بدید
از غَـم سَبُک برآمد و رَطلِ گِران گرفت
موضوع بیت: بادۀ تجلی(بادۀ تجلی امان بخش غم دنیاست)
مضمون بیت: بي خبري و بي اعتنايي به غمهاي روزگار
معنی واژگان:سبک: فوراً، به آساني/ از غم سبک برآمد: به آساني غمها را کنار گذاشت/ رطل: پيمانه، ساغر مي/گران: سنگين
قواعد: سبک: قید حالت یا حال.
آرایه ها: سبک و گران تضاد دارند/ می و رطل تناسب دارند.
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «گ» و «خ»
معنی بیت: باده بنوش که هر کس به عاقبت گیتی که گذاشتن و رفتن است اندیشید ،از غم دنیا بیدرنگ خود را رها کرد و پیمانة گران سنگ باده به کف آورد و نوشید.
……………………………………….
9- بـر بَـرگِ گُل بـه خــونِ شـقـایـق نوشـتهاند
کان کس که پُخته شد مَیِ چون ارغَوان گرفت
موضوع بیت: خامی و پختگی (مستی محبت نصیب اولیاست که پخته در عشقند)
مضمون بیت: تشويق به بي خبري و مستي
معنی واژگان:برگ گل: گلبرگ گل/ شقايق: لاله که به شکل ساغر شراب است و چون وسط آن سياه است آن را داغ دار و نشانه ي دل سوختن و شهادت مي دانند بنابراين خون شقايق اشاره اي است به اين شهادت و اشاره ي به مي در اين حالت اشاره اي است به شکل لاله، ضمناً هم گل سرخ و هم شقايق کوتاه زندگي هستند/ پخته: باتجربه و اشاره است به مي پخته که آن را سيکي هم مي گويند در مقابل مي خام/ ارغوان: نام گلي است که به رنگ شراب است
آرایه ها: تناسب در گل و شقايق و ارغوان
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ک» و «گ»و«ب»
معنی بیت: با خون سرخ شقایق بر ورق لطیف گل رقم زده اند که کار آزموده و تجربه آموخته کسی است که بادۀ ارغوانی نوشد و غم نخورد.
………………………………………
10- حافِظ چو آبِ لُطف زِ نَظمِ تو میچِکَد
حاسِد چگونه نُکته تَوانَد بر آن گرفت ؟
موضوع بیت: حافظ و شعراو
مضمون بیت: ناتواني حسود در مقابل شعر حافظ
معنی واژگان:آب لطف: لطافت و ظرافت به آب تشبيه شده است/ نظم: شعر/ حاسد: حسود، رشک برنده/ نکته گرفتن: ايراد گرفتن
آرایه ها: ایهام جناس در آهنگ کلمات حافظ و حاسد و تو و چو /تناسب درآب و چکيدن / لطف و نکته (لطيفه) ارتباط دارند/تناسب در نظم و نکته /ایهام تضاد در حاسد و نکته / ایهام جناس در توان و بران
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «چ»وآوای«z»
معنی بیت: اي حافظ، وقتي که شعر تو چنين لطيف و زيباست، انسان حسود چگونه مي تواند بر نظم تو عيب جويي کند و خرده بگيرد؟
محصول بيت ـ اى حافظ وقتى كه از نظم تو آب لطافت مىچكد، يعنى نظمت لطيف و آبدار است، پس حاسد چگونه مىتواند از آن ايراد بگيرد، يعنى ديگر قادر نمىشود كه به تو طعنه بزند و نكتهگيرى نمايد.