*غزل 83*

1- گر زِ دستِ زلفِ مُشکینت خَطائی رفت رفت

ور ز هِندویِ شما برما جَفائی رفت رفت

برقِ عشق ار خَرمَنِ پَشمینه پوشی سوخت سوخت

جورِ شاهی کامران گر بر گدائی رفت رفت

2-برقِ عشق ار خَرمَنِ پَشمینه پوشی سوخت سوخت

جورِ شاه کامران گر بر گدائی رفت رفت

3- در طَریقت رَنجشِ خاطِر نباشد، مَی بیار

هر کُدورت را که بینی چون صَفائی رفت رفت

4- عشق بازی را تَحَمُّل باید،ای دل، پای دار

گر مَلالی بود بود و گر خَطائی رفت رفت

5- گر دلی از غمزۀ دلدار باری بُرد،بُرد

ور میانِ جان و جانان ماجِرائی رفت رفت

از سخن چینان ملالت ها پدید آیَد ولی

چون میانِ همنشینان نا­سزائی رفت رفت

6- از سخن چینان ملالت ها پدید آمد ولی

گر میانِ همنشینان نا­سزائی رفت رفت

7- عیبِ حافظ گو مَکُن واعِظ، که رفت از خانِقاه

پایِ آزادی چه بندی؟گر به جائی رفت رفت

*******************************

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(بحر رمل مثمن مقصور)

1- گر زِ دستِ زلفِ مُشکینت خَطائی رفت رفت

ور ز هِندویِ شما برما جَفائی رفت رفت

موضوع بیت:تجلی(تجلی جلالی زلف و جمالی خال)

مضمون بیت: زلف و خال معشوق

معنی واژگان:ز دست: از طرف، از سوي/ مشکين: هم سياه و هم معطّر/ هندو: خال سياه/ جفا: ظلم و ستم.

قواعد: هندو: صفت جانشین موصوف (خال).

آرایه ها: تناسب در مشکين و هندو /تناسب در  زلف و هندو به معني خال/ایهام جناس در خطا و جفا /جناس تام در رفت و رفت /تناسب در مشکین و زلف /تناسب در  دست و زلف و هندو / هندو: در این جا مجازاً به معنی مشکین و سیاه

واج آرایی: تکرار حروف «ف» و «ر»و«ز»و «ی»وآوای«ž»و«t»

معنی بیت: اگر گیسوی مشکبوی تو گناهی کرد به کیفرش نگیرند و اگر خال سیاه بر ما بی مهری و درشتی روا داشت چیزی نیست و آسان باید گرفت.

…………………….

2-برقِ عشق ار خَرمَنِ پَشمینه پوشی سوخت سوخت

جورِ شاه کامران گر بر گدائی رفت رفت

موضوع بیت:عشق(جورمعشوق برعاشق)

مضمون بیت: عاشق و لذّت جور معشوق

معنی واژگان:برق: آذرخش، برق آسماني، صاعقه/ پشمينه پوش: صوفي، عارف، درويش خرقه پوش/ جور: ظلم و ستم/ کامران: خوشبخت

آرایه ها: تضاد در شاه و گدا/تضاد در برق و خرمن/تناسب در برق و خرمن و سوختن /جناس تام در رفت و رفت /تناسب در پشمینه پوش با گدا

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ش»و«گ»و«س»و«ت»

معنی بیت: اگر آذرخش عشق به خرمن هستی درویش پلاس پوشی آتش در زد،جای شکوه نیست واگر ستم سلطان کامروای کشور دل بر فقیر کوی محبت رود ،چیزی نیست.

…………………………..

3- در طَریقت رَنجشِ خاطِر نباشد، مَی بیار

هر کُدورت را که بینی چون صَفائی رفت رفت

موضوع بیت:مرنج و مرنجان

مضمون بیت: طريقت و صفا و عدم رنجش

معنی واژگان:طريقت: راه و رسم درويشي و عرفان و تصوّف/ رنجش خاطر: کدورت، قهر، دل نگراني، رنجيدن/ کدورت: مکدّر شدن، رنجش/ صفا: آشتي، صميميت

آرایه ها:تضاد در کدورت و صفا / ترادف در رنجش خاطر و کدورت

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ی»و«ن»وآوای«t»

معنی بیت: می بده که آزرده دل شدن و اظهار ملال کردن دور از آئین درویشی است، هر تیرگی خاطر و رنجشی که میان یاران پدید آید چون به حکم دوستی دیرینه صفا و پاکدلی ورزند از میان بر خیزد،حافظ در غزلی دیگر فرماید:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

……………………………..

4- عشق بازی را تَحَمُّل باید،ای دل، پای دار

گر مَلالی بود بود و گر خَطائی رفت رفت

موضوع بیت:مقام صبرو تحمّل

مضمون بیت: عشق و صبر و پايداري

معنی واژگان:تحمّل: بردباري و صبر/ پاي دار: پايداري کن/ ملال: افسردگي، دلخوري/ خطا: اشتباه.

آرایه ها: ترادف در تحمّل و پايداري / تناسب در خطا و ملال /تکرارملیح بود و رفت و گَر

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ب»و«ی»و«ل»

معنی بیت: دلا، در آئین مهر ورزی بردبار باید بود و استقامت باید داشت. اگر دلتنگیی پدید آید،آسان باید شمرد و اگر گناهی از یار سر زد و بی لطفی نمود،نا­دیده شاید گرفت.

………………………….

5- گر دلی از غمزۀ دلدار باری بُرد،بُرد

ور میانِ جان و جانان ماجِرائی رفت رفت

موضوع بیت: عشق(جور غمزۀ معشوق بر عاشق)

مضمون بیت: عاشق و جور معشوق و بحث و جدال آنها

معنی واژگان:غمزه: ناز و کرشمه/ دلدار: معشوق/ بار: سنگيني، درد و رنج، ناملايم/ جانان: معشوق/ جان: مقصود جان و روان عاشق است/ ماجري: بحث و جدال و گفتگو

آرایه ها: ایهام جناس در جان و جانان  /نوعی جناس در دل و دلدار

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ج» و «د»و«ی»و«ب»

معنی بیت: اگر خاطری بار اندوهی به سبب کرشمه و ناز دلدار کشید، جای گله نیست واگر میان دلدار و دل سخنی رنجش آمیز گفته شد رفت و گذشت و از آن یاد نباید کرد.

……………………………….

6- از سخن چینان ملالت ها پدید آمد ولی

گر میانِ همنشینان نا­سزائی رفت رفت

موضوع بیت:رقیب(رقیب و سخن چینی)

مضمون بیت: اثر سخن چين و اغماز سخنان و افعال مصاحبان

معنی واژگان: سخن چينان: غمّازان، کساني که ميان دوستان را به هم مي زنند/ ملالت: افسردگي، دلخوري/ همنشين: همصحبت، مصاحب/ ناسزا: ناشايسته، ناروا

آرایه ها:ایهام جناس در سخن چینان وهمنشینان /تناسب در ملالت و ناسزا

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ي» و «م»

معنی بیت: دل آزردگی ها از دو به هم زنان پدید آمد، اماّ اگر میان یاران نا­روائی یا نا­معقولی پیش آمده باشد با گذشت و جوان مردی به زودی از خاطرشان میرود، سعدی گوید:

کنند این و آن خوش دگر باره دل

وی اندر میان شور بخت و خجل

………………………………

7- عیبِ حافظ گو مَکُن واعِظ، که رفت از خانِقاه

پایِ آزادی چه بندی؟گر به جائی رفت رفت

موضوع بیت:آزادگی(عارف و رستن از دام ریا )

مضمون بیت: حافظ و خروج او از خانقاه

معنی واژگان:عيب کردن: ايراد گرفتن

قواعد: گو: براي ساختن فعل امر براي سوم شخص مي آيد/ آزادي: حرف «ي» در آزادي ياء وحدت است

آرایه ها:ایهام جناس و تضاد  در حافظ و واعظ /تضاد در آزادی و بندی /تناسب در ما بین پا و رفت و پا و بستن

واج آرایی: تکرار آواي «z » و حرف «ن»و«ب»

معنی بیت: زنهار ای واعظ، بر حافظ خرده مگیر که از خانقاه صوفیان روی بر­تافت، آزاده را پای مبند که هر جا رفت، جای سرزنش نیست.

………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا