- غزل شماره 7
1- صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تـا بِـنـگَری صفـایِ مَیِ لَعل فام را
رازِ درون پرده ز رِندانِ مَست پرس
کاین حال نیست صوفیِ عالی مقام را
2- رازِ درون پرده ز رِندانِ مَست پرس
کاین حال نیست زاهدِ عالی مقام را
3- عَنقا شکارِ کَس نشود دام بازچین
کان جا همیشه باد به دَست است دام را
در بَزمِ دَور یک دو قَدَح دَرکَش و بُرو
یـعنـی طَمَـع مــدار وِصـالِ مُدام را
4- در بَزمِ دَور یک دو قَدَح دَرکَش و بُرو
یـعنـی طَمَـع مــدار وِصـالِ دوام را
ای دل شَباب رفت و نَچیدی گُلی ز عِیش
پـیـرانه سـر بکن هُنـری، نَنـگ و نـام را
5- ای دل شَباب رفت و نَچیدی گُلی ز عِیش
پـیـرانه سـر مکن هُنـری، نَنـگ و نـام را
6- در عِیشِ نَقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بــِهِـشــت روضـــة دارُالسـَّـلام را
7- ما را بر آستانِ تو بَس حَقِّ خدمت است
ای خـواجـه، بازبـین به تـَرَحُّـم غلام را
8- حافظ مریدِ جامِ مَی است ای صَبا برو
وز بنـده بندگی بِرَسان شیخِ جام را
******************************
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف )
1- صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تـا بِـنـگَری صفـایِ مَیِ لَعل فام را
موضوع بیت:تجلی (بادۀ تجلی)
معنی واژگان:صافي: صاف و بدون کدورت/ لعل فام: سُرخ رنگ
قواعد: آينه ی جام اضافه ي تشبيهي
آرایه ها: جناس درصوفي و صافي و صفا /تناسب در جام و مي و لعل فام /تناسب در صافي و صفا/جناس درفام و جام
واج آرایی: تکرار آوای «s» و «ای»
معنی بیت: ای صوفی ، بشتاب تا در آینة جام که روشن و با صفاست پاکی می گلگون را نیک ببینی ، سید حسین غبار گوید :
نیارم فرق کرد از غایت لطف
که می در جام یا جام است در می
…………………………………………………………………
2- رازِ درون پرده ز رِندانِ مَست پرس
کاین حال نیست زاهدِ عالی مقام را
موضوع بیت:زاهد ریایی در برابر رند خراباتی
مضمون بیت: (مقايسه ي رند و زاهد)
معنی واژگان:درون پرده: مقصود پشت پرده ي جهان هستي است که مرکز جلوه ي حق تعالي است و رياکارانِ همچون مشرکان را در آنجا راهي نيست/ رند: مظهر بي ريايي است بر خلاف زاهد، آن هم عالي مقام، که مظهر رياکاري است
آرایه ها: تناسب در حال و مقام /تناسب در مقام و پرده
واج آرایی: تکرار حرف «س»
محصول بيت ـ اسرار پشت پرده يا اسرار درون پرده يعنى اسرار نهانى را از عشاق مست پرس. زيرا اين حال، حال زاهد عالىمقام نيست معنى آگهى از رموز و اسرار پشت پرده كار زاهد نيست.
معنی بیت: خواجه مستي را کليد گشايش اسرار نهان مي داند و در باور اوست که رندان مست به اين رازهاي دروني واقفند؛ به همين سبب مي فرمايد: اسرار پنهاني را از رندان مست بپرس، زيرا زاهدانِ به ظاهر عالي مقام که حال و ذوق مستي ندارند، از اين رازها بي خبرند.
…………………………………………………………….
3- عَنقا شکارِ کَس نشود دام بازچین
کان جا همیشه باد به دَست است دام را
موضوع بیت: خداوند (ذات خداوند مشهود هیچ عارفی نیست)
مضمون بیت: (حق و اولياي حق و راز آنها در دل و نظر هرکسي جلوه نمي شود)
معنی واژگان:عنقا: سيمرغ، مرغي افسانه اي که هيچ کس به ذات او پي نبرده است و نخواهد بُرد و در ديوان حافظ «بستگي به جاي استعمالِ آن دارد» به معاني مختلف مي آيد از قبيل ذات حق يا انسان کامل يا هر آنچه به صورت راز و سرِّ مخفي باشد/ باد به دست بودن: در بعضي از نسخ قديم «دانه بازچين آمده است که به نظر مناسبتر مي آيد.
آرایه ها: باد به دست بودن کنایه است از خالي بودن و چيزي به دست نياوردن/تناسب درعنقا و دام و شکار.
واج آرایی: تکرار حرف «د» و «س» در مصراع دوم.
معنی بیت: هیچ کس سیمرغ را صید نتواند کرد ، پس تو نیز دام مگستر که دام تو جز باد چیزی را نخواهد گرفت به کنایه یعنی هیچ حاصلی به دست نمی آید ؛ حافظ در غزل دیگر نیز فرماید :
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلندست آشیانه
………………………………………………………………
4- در بَزمِ دَور یک دو قَدَح دَرکَش و بُرو
یـعنـی طَمَـع مــدار وِصـالِ دوام را
موضوع بیت:وصال(وصال ناپایدار)
مضمون بیت: (اشاره به حالت قبض و صحو، در مقابل بسط و سُکر)
معنی واژگان:بزم: مجلس شادي و شادخواري/ دَور: گردش جام شراب به نوبتِ افراد حاضر در مجلس/قدح: پياله ي شراب/ درکشيدن: نوشيدن، آشاميدن/ وصالِ دوام: پيوستن به معشوق به طور دائم
قواعد: وصال دوام : موصوف و صفت ، دوام مانند تمام در سیاق فارسی گاه به صورت صفت به کار می رود و گاه به صورت اسم .
آرایه ها: جناس در دور و در /تناسب در یک و دو
واج آرایی: تکرار حرفِ «د» و حرف «ر»
محصول بيت ـ در بزم دنيا از قليل و كثير هرچه دست مىدهد قانع شو و طمع زياد نداشته باش يعنى به كم و بيش دنيا قانع باش و به زياده طامع مباش
معنی بیت : در بزم روزگار که عشرت و سرخوشي به نوبت است، بيش از يک دو جام به تو نمي رسد، بنوش و از ميخانه ي زندگي خارج شو؛ يعني وصال هميشگي را آرزو مکن.
………………………………………………………….
5- ای دل شَباب رفت و نَچیدی گُلی ز عِیش
پـیـرانه سـر مکن هُنـری، نَنـگ و نـام را
موضوع بیت:عشق (عشق در پیری )
مضمون بیت: (عشق پيري و رسوايي)
معنی واژگان:دل: معمولاً دل و جان اشاره به خويشتن خويش است يا مخاطب پندپذير/ شباب: جواني/ گل چيدن: بهره ي نيکو بردن شادي و نشاط حاصل کردن/ عيش: زندگي/ پيرانه سر: در وقت پيري / ننگ و نام: آبرو و حيثيت.
قواعد: ننگ و نام : اسم مرکب
آرایه ها: هنر کردن: (با تعريض دسته گل به آب دادن،کنایه)/ تضاد در شباب و پیرانه /ترادف ملیح در ننگ و نام / تناسب در شباب و عیش
واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع دوم.
معنی بیت: دلا جوانی گذشت و گلی از بوستان خوشدلی و عشرت نچیدی ( به کنایه یعنی عشقی نورزیدی و به وصالی نرسیدی ) ، به هنگام پیری برای پاس آبرو هنر عشقبازی را پیشه مساز ، در قابوسنامه تصحیح دکتر یوسفی در باب 14صفحه 83 آمده است:
جهد کن تا به پیری عاشق نشوی که پیر را هیچ عذری نباشد .
در جامع نسخ دیوان حافظ تألیف فرزاد در صفحۀ 7 در مصراع دوم این بیت « بکن » به جای « مکن » دیده می شود که مناسب تر به نظر می رسد ، در غزل دیگر حافظ فرماید :
کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر
حیف اوقات که یکسر ببطالت برود
در یک رباعی منسوب به خیام نیز آمده است :
امشب ورق نفاق طی خواهم کرد
با موی سپید قصد می خواهم کرد
پیمانۀ عمر من بهفتاد رسید
این دم نکنم نشاط ، کی خواهم کرد ؟
…………………………………………………………..
6- در عِیشِ نَقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بــِهِـشــت روضـــة دارُالسـَّـلام را
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: (غنيمت دانستن فرصت).
معنی واژگان:عيش: شادي و نشاط و زندگي/ نقد: آنچه هم اکنون در دسترس است، متضادّ نسيه/ آبخور: نصیب و بهره و مشرب ، قسمت و نصيب مخصوصاً در مورد مکان، آبشخور/ بهشت: ترک کرد/ روضه ي دارالسّلام: باغ بهشت/ (ابيات 4 و 5 و 6 با هم ارتباط معنوي دارند).
قواعد: آبخور : اسم مرکب /روضۀ دارالسّلام : اضافۀ بیانی
آرایه ها: تناسب لفظی درکلمه ي بهشت و روضه ي دارالسّلام/ تناسب در آدم و بهشت و روضه ي دارالسّلام و آبخور
واج آرایی: تکرار حرف «د» و«ک» در مصراع اول
معنی بیت: تا فرصت خوشی فراهم است ، مغتنم بدان و بهره گیر ، چه حضرت آدم هم تا مشرب عیش او منقطع شد و قسمتش به پایان رسید ، بهشت را نا گزیر ترک گفت .
………………………………………………………………….
7- ما را بر آستانِ تو بَس حَقِّ خدمت است
ای خـواجـه، بازبـین به تـَرَحُّـم غلام را
موضوع بیت:حقوق(حقوق بندگی
مضمون بیت: (اظهار بندگي و جلب توجّه محبوب يا ممدوح).
معنی واژگان:آستان: پيشگاه، جناب، درگاه/ خواجه: معمولاً به صاحبِ غلامان گفته مي شود.
آرایه ها: تناسب درآستان، خدمت و خواجه و غلام.
واج آرایی: تکرار حرف «س» در مصراع اول
محصول بيت ـ ما در آستان تو حق خدمت زيادى داريم اى خواجه. به غلامت با نظر ترحم نگاه كن مراد از خواجه اينجا سرور و بزرگ است كه از جانان عبارت باشد و احتمال دارد كه خواجه قوامالدين حسن باشد و يا قوام اكبر باشد.
معنی بیت: اي خواجه، به اين غلام ترحّم و عنايتي کن، زيرا بر درگاه تو حقّ بسيار دارد و خدمت فراوان کرده است.
…………………………………………………………..
8- حافظ مریدِ جامِ مَی است ای صَبا برو
وز بنـده بندگی بِرَسان شیخِ جام را
موضوع بیت:ارادت(ارادت مرید به مراد)
مضمون بیت: (حافظ و پيريابي).
معنی واژگان:مُريد: پيرو و اقتداکننده/ بنده: من/ بندگي رساندن: سلام و ارادت کسي را ابلاغ کردن/ استاد جلال همایي «شيخ جام» را همان جام شراب مي دانند
آرایه ها: جناس تام در جام و جام
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ب»
معنی بیت : حافظ هوادار ساغر باده است. ای باد بهاری ، وزیدن آغاز کن و سلام و بندگی چاکر را به جام باده که در حکم پیر دلیل و راهنمای ماست ، عرضه کن ؛ شاید به ایهام و طنز به این معنی نیز اشاره ای دارد که به شیخ احمد جام ( 440 – 536 ) سلام برسان و بگو که ما مرید جام باده ایم نه شیخ جام ؛ در جامع نسخ دیوان حافظ تألیف فرزاد در یک نسخه شیخ خام به جای شیخ جام آمده به معنی زاهد خام اندیشه و ناپخته فکر .