- *غزل 59*
1-دارم امــیدِ عـاطِـفَتـی از جَناب ِدوسـت
کــردم جِنـایتـیّ و اُمیــدم به عَفــوِ اوسـت
دارم امــیدِ عـاطِـفَتـی از جَناب ِدوسـت
گفتم کنایتیّ و اُمیــدم به عَفــوِ اوسـت
2-دانـم کـه بُگـذَرَد ز ســرِ جـُرمِ مـن کـه او
گـر چـه پـریـوش است ولیکِن فرشته خوست
*سرها چو گوی،در سَرِ کویِ تو باختیم
واقف نشد کس این که چه گوی است و در چه کوست
3-چنـدان گریسـتیم، که هـر کس کـه برگذشت
در اشکِ ما چو دید رَوان، گفت کاین چه جوست؟
هـیچ است آن دَهـان که نـبـینـم از او نـشـان
مـوی است آن میان و ندانم که آن چه موست؟
4-هـیچ است آن دَهـان و نـبـینـم از او نـشـان
مـوی است آن میان و ندانم که آن چه موست؟
دارم عـَجَب ز نقـشِ خیالـت که چـون نرفت
از دیدهام که دم به دَمَش کار، شست و شوست؟
5-دارم عـَجَب ز نقـشِ خیالـش که چـون نرفت
از دیدهام که دم به دَمَش کار، شست و شوست؟
6-بـی گُفت و گـوی زُلفِ تو دل را هَمیکَشَد
بـا زلفِ دلـکشِ تـو که را رویِ گفت و گوست ؟
عمــریسـت تـا ز زلـفِ تـو بـوئی شنیـدهایم
زان بـوی در مَـشـامِ دلِ مـا، هـنـوز بـوسـت
7-عمــریسـت تـا ز زلـفِ تـو بـوئی شنیـدهام
زان بـوی در مَـشـامِ دلِ مـن، هـنـوز بـوسـت
حـافـظ بَـد است حـالِ پــریشـانِ تـو ولـی
بــر بـویِ زلـفِ دوست پـریشـانیـَت نـکـوسـت
8-حـافـظ بَـد است حـالِ پــریشـانِ تـو ولـی
بــر بـویِ زلـفِ یـار پـریشـانیـَت نـکـوسـت
* * * * * *
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1-دارم امــیدِ عـاطِـفَتـی از جَناب ِدوسـت
کــردم جِنـایتـیّ و اُمیــدم به عَفــوِ اوسـت
موضوع بیت:خداوند و بخشش او (انتظار لطف محبوب با وجود ارتکاب به جرم )
مضمون بیت: تقاضاي عفو و بذل توجّه
معنی واژگان:عاطفت: توجّه، عنايت/ جناب: آستانه ي در، آستان، پيشگاه/ جنايت: تقصير، گناه/ عفو: بخشايش، پری وش: مانند پری
قواعد: پری وش: صفت مرکب از اسم و پسوند وش مفید مشابهت.
آرایه ها: ایهام جناس در عاطفتي و جنايتي/ایهام جناس در جناب و جنايت /نوعی جناس در امید و امیدم /تناسب در جنایت و عفو /تناسب در عفو و عاطفه/تناسب در امید و عاطفت
واج آرایی: تکرار حرف «د»و «م» و آوای«اَ»و«t»
معنی بیت: از درگاه دوست اميد دارم که نسبت به من لطف و توجّه کند. گناهي مرتکب شدم که آرزو دارم مرا مورد عفو قرار دهد.
محصول بيت ـ گناهى كردهام اما از حضور دوست اميد مرحمت دارم. يا از دوست اميد مرحمت دارم و اميدم به عفو او است، يعنى اميد مرحمت و شفقت را از دوست قطع نمىكنم. زيرا كه كريمالشأن و عالىجناب است، و اگرچه من گناهكارم ولى اميد به غفران و عفوش دارم، زيرا كه دوست عفو و غفور است.
2-دانـم کـه بُگـذَرَد ز ســرِ جـُرمِ مـن کـه او
گـر چـه پـریـوش است ولیکِن فرشته خوست
موضوع بیت: خداوند و بخشش او ( خداوند جمیل اهل بخشش است و حاجت بر می آورد)
مضمون بیت: يار زيباي بخشاينده
معنی واژگان:جُرم: گناه، تقصير/ از سر چيزي گذشتن: عفو کردن/ پري: معمولاً به جنِّ مؤنث پري مي گويند که زيبايي دارد، امّا ممکن است خوي او بد و ناهنجار باشد، معمولاً در شعر فارسي پري مظهر زيبايي ظاهري است/ وش: پسوند شباهت است/ فرشته: مظهر زيبايي و تواضع و فروتني است که همواره مشغول بندگي است
آرایه ها:تناسب در پریوش و فرشته خو / در این بیت صنعت تأکید المدح بما یشبه الذم به کار رفته است و با «اگرچه» و «ولیکن» دو بار استدراک کرده است
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و «د» و «ش» و آوای«ž»و «اِ»
معنی بیت: یقین دارم که یار گناه مرا می بخشاید، چه اگر مانند پری از دیده نهانست ولی چون فرشته نیک خوست، در این بیت صنعت تأکید المدح بما یشبه الذم به کار رفته است و با «اگرچه» و «ولیکن» دو بار استدراک کرده است.
3-چنـدان گریسـتیم، که هـر کس کـه برگذشت
در اشکِ ما چو دید رَوان، گفت کاین چه جوست؟
موضوع بیت: گریه سحری (سیل اشک روان عاشق)
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:ديد: نگاه کرد/ روان: فوراً با توجه به معني ديگر روان به معني جاري براي اشک
آرایه ها: تناسب در گريستيم و اشک و روان و جو/ایهام در روان
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «گ» و «چ»
معنی بیت: آن قدر زاری کردیم که هر که بر ما گذر کرد و جریان سرشک ما را نگریست، بی درنگ گفت: این رودخانة شگفتی است.
4-هـیچ است آن دَهـان و نـبـینـم از او نـشـان
مـوی است آن میان و ندانم که آن چه موست؟
موضوع بیت:خداوند و ذات او (وصف صفات جمالی معشوق)
مضمون بیت: دهان و کمر معشوق
معنی واژگان:ميان: کمر
آرایه ها: ایهام جناس در دهان و نشان ومیان و آن /تناسب در موی و هیچ /تکرارملیح مو /تناسب در دهان و مو /ایهام تضاد درهیچ و نشان
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «م»وتکرار آوای «آن»و«او»
معنی بیت: دهان یار از خردی ناچیز می نماید و اثری از آن مشهود نیست و کمر وی به باریکی یک موست و شگفتا که تار بسیار نازکی است.
5-دارم عـَجَب ز نقـشِ خیالـش که چـون نرفت
از دیدهام که دم به دَمَش کار، شست و شوست؟
موضوع بیت: خداوند و یاد او ( تصوير خيال معشوق در هجران عاشق را به یاد او به گریه وا میدارد)
مضمون بیت: تصوير خيالي معشوق و چشمان گريان عاشق
معنی واژگان:نقش: تصوير
آرایه ها:تناسب در نقش و دیده/ تناسب در دیده و شست و شو /تناسب در نقش و خیال
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «د»و«م»
معنی بیت: تصوير خيال معشوق زيباي من، آن چنان در ديدگانم نقش بسته که درشگفتم که چگونه با سيل پيوسته ي اشکم که چشمانم را مي شويد، محو و ناپديد نمي شود؟!
محصول بيت ـ از نقش خيال تو عجب دارم كه چگونه از چشمم نرفت، با اينكه دايمآ كارش شستوشو است، يعنى من كه از اضطراب عشق اينهمه گريه مىكنم، و از چشمم اينهمه چشمهها جارى مىشود، تعجب مىكنم از نقش خيالت كه چگونه از چشمم در اثر شستوشو پاك نمىشود و نمىرود.
6-بـی گُفت و گـوی زُلفِ تو دل را هَمیکَشَد
بـا زلفِ دلـکشِ تـو که را رویِ گفت و گوست ؟
موضوع بیت: خداوند و غیب هویت او (وصف صفات جمالی معشوق )
مضمون بیت: زلف دلکش معشوق
معنی واژگان:دلکش: صفت زلف است يعني جذب کننده ي دل با اشاره به مصراع اوّل که زلف معشوق دل را به سوي خود مي کشد/ روي: قدرت، توانايي، امکان/ معني زلف دلکش جالب توجه است، بی گفت و گوی: بی چون و چرا و به یقین
قواعد: بی گفت و گوی: متمم قیدی
آرایه ها: تناسب در زلف و روي /تناسب در گفت و گوی /نوعی جناس در دل و دلکش / تکرار ملیح زلف و گفت و گوی
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و«ل»و تکرار آوای «او» و«اُ»
معنی بیت: گیسویت دل را به یقین می برد، در برابر زلف دلاویز تو کس را یارای چون و چرا و بحث و جدل نیست.
7-عمــریسـت تـا ز زلـفِ تـو بـوئی شنیـدهام
زان بـوی در مَـشـامِ دلِ مـن، هـنـوز بـوسـت
موضوع بیت: خداوند و یاد او ( همه از یاد خداوند عاجزند )
مضمون بیت: بوي زلف معشوق و آرزوي عاشق
معنی واژگان:عمر: زمان زياد/ مشام: قوه و وسيله ي بويايي/ بو: آرزو، بويه
قواعد: مشام دل اضافه ي استعاري است
آرایه ها: تناسب در زلف و بو و شنيدن و مشام/ جناس در بو و بو/ ايهام در کلمه ي بو/ ارتباط عمر (درازيِ آن) و زلف/تکرار ملیح بو
واج آرایی: تکرار حرف «و» و «ز»و«ب»و«م»و«ت»
معنی بیت: مدّتي است که عطر خوش گيسوي دلکش تو را شنيده ام و هنوز مشام دلم از آن بو خوش بوست و در آرزوي دوباره ي آن است.
در ازل بست دلم با سرِ زلفت پيوند
تا ابد سر نکشد، وز سرِ پيمان نرود
(غزل 3 / 223)
محصول بيت ـ ديرزمانى است كه بوى زلف تو به مشام من رسيده است، ولى هنوز آن بو در مشامم باقى است. يعنى بوى زلفت به قدرى مؤثر است كه بعد از گذشت زمانى هنوز آن بو را حس مىكنم، و از مشام خاطرم هرگز نمىرود.
8-حـافـظ بَـد است حـالِ پــریشـانِ تـو ولـی
بــر بـویِ زلـفِ یـار پـریشـانیـَت نـکـوسـت
موضوع بیت: عشق ( عاشق و پریشانی او از زلف معشوق )
مضمون بیت: حافظ پريشان و بوي زلف پريشان معشوق
معنی واژگان:بوي: آرزو، با عنايت به معني ديگر بوي که از زُلف معشوق مي آيد
آرایه ها: تضاد در بد و نيکو / جناس در پريشان و پريشان / تناسب در بوي و زلف و پريشان
واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ی»و«ر»
معنی بیت: ای حافظ حال آشفتة تو زارست، اما به آرزوی رسیدن دست به گیسوی یار آشفتگی تو خوش است.