- غزل شماره 5
1- دِل میرود ز دَستم صاحِب دِلان خدا را
دَردا که رازِ پنهـان خواهد شد آشکــارا
2- کَشتی شکستگانیم ای بادِ شُرطه برخیز
باشد که بازبینـَــم دیـــــدارِ آشنا را
کَشتی نِشَستِگانیم ای بادِ شُرطه برخیز
باشد که بازبینـیــم آن یارِآشنا را
3- دَه روزه مِهرِ گردون افسانه است و اَفسون
نیکی به جـایِ یـاران فُرصَت شمـار یـارا
دَه روزه مِهرِ گردون افسانه است و اَفسون
نیکی به جـایِ یـاران فُرصَت شناس یـارا
4- در حَلقة گُل و مُل خوش خواند دوش بلبل
هـاتِ الصَّبــوح هُبُّــوا یـا اَیُّهــا السُّکــارا
5- ای صاحبِ کَرامَت، شُکرانة سلامت
روزی تَفَقُّدی کن، درویشِ بینوا را
6- آسایشِ دو گیتی تفسیرِ این دو حرف است
بـا دوستـان مُـــرُوَّت، بـا دشمنـان مـُـدارا
7- در کویِ نیک نامی ما را گُذَر ندادند
گر تو نمیپسندی، تغییر کن قضا را
در کویِ نیک نامی ما را گُذَر ندادند
گر تو نمیپسندی، تغییر ده قضا را
8- آن تَلخ وَش که صوفی اُمُّ الخَبائِثَش خواند
اَشـهی لَنــا وَ اَحــلـی مِن قُبـلـَهِ العَـذارا
بِنتُ العِنَب که زاهد اُمُّ الخَبائِثَش خواند
اَشـهی لَنــا وَ اَحــلـی مِن قُبـلـَهِ العَـذارا
9- هَنگامِ تنگدستی در عِیش کوش و مَستی
کـاین کیمیـایِ هَستی،قارون کند گِدا را
10- سَرکَش مَشو که چون شَمع از غیرتت بسوزد
دلبـر که در کـفِ او موم اسـت سنـگِ خـارا
11- آیینة سِکَندَر جـامِ مَی اسـت، بنگـر
تا بر تو عرضه دارد احوال ِمُلکِ دارا
خوبانِ پارسیگوی بخشندگانِ عُمرند
سـاقـی بده بشـارت پیرانِ پارسـا را
12- خوبانِ پارسیگو بخشندگانِ عُمرند
سـاقـی بده بشـارت رندانِ پارسـا را
13- حافظ به خود نپوشید این خِرقة مَی آلود
ای شـیـخِ پاکـدامـن مَعــذور دار مـا را
*******************************
وزن غزل : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن ( بحر مضارع مثمن اخرب )
1- دِل میرود ز دَستم صاحِب دِلان خدا را
دَردا که رازِ پنهـان خواهد شد آشکــارا
موضوع بیت:عاشقی و سرگشتگی-کتمان سرّ
مضمون بیت: (آشکار شدن راز پنهان عشق).
معنی واژگان:دل از دست رفتن: راز عشق برملا شدن/ صاحبدل: کسي که توانسته است عشق خود را پنهان سازد و دل او در اختيار اوست/ خدا را: براي خدا/ دردا: دريغ وافسوس/ پنهان : آشکارا
قواعد:رازپنهان اضافۀ توضیحی
آرایه ها: تناسب در دل و صاحبدل
واج آرایی:تکرار حرف «د» و «ر» و نیز تکرار حرف «ش» در مصراع دوم و آوای «s» در مصراع اول.
معنی بیت : ای عارفان برای رضای خدا تدبیری کنید که زمام اختیار دل از کفم بدر میرود ، دریغا که سرّ نهان عشق من از پرده برون خواهد افتاد .
………………………………………………………………….
2- کَشتی شکستگانیم ای بادِ شُرطه برخیز
باشد که بازبینـَــم دیـــــدارِ آشنا را
موضوع بیت:توسل –عنایت (طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: (عاشق اميدوار).
معنی واژگان: باشد که: شايد که/باد شرطه: يعني بادي (بادي خوش) که کشتي را به حرکت درمي آورد و معمولاً موافق مسير کشتي است. «البته نه هميشه- شرط همه وقتي نَبُوَد لايق کشتي».
قواعد: باد شرطه: اضافه ي توضيحي است
آرایه ها: کلمه ي آشنا با ظرافت انتخاب شده است، زيرا «آشنا» معني ديگرش «شنا» است که با کشتي شکسته تناسب دارد.
واج آرایی: تکرار حرف «ش» و «ب»
معنی بیت : ای باد موافق ، ما در کشتی سواریم ، وزیدن آغاز کن به امید آن که به ملاقات یار که آشنای عشق ماست نائل شویم .
…………………………………………………………….
3- دَه روزه مِهرِ گردون افسانه است و اَفسون
نیکی به جـایِ یـاران فُرصَت شمـار یـارا
موضوع بیت:دنیا(دنیا و بی اعتباری آن-ناپایداری دنیا)
مضمون بیت: بی بنیادی جهان
معنی واژگان: ده روزه مهر گردون : محبت کوتاه مدت فلک / افسون : سِحر و مکر و حیله / به جای : دربارۀ
قواعد: به جای شبه حرف اضافه .
آرایه ها: جناس درافسانه و افسون /جناس در یاران و یارا / ده نشانه ی قلّت است/ ایهام جناس در گردون وافسون
واج آرایی: تکرار «ن» و «ر» و آوای «s»
محصول بيت ـ محبت دهروزه فلك يعنى اينكه فلك براى مدت موقت بر وفق مرادت مىچرخد تمامآ مكر و حيله است و بىاعتبار و بىفايده مىباشد پس اى يار نيكى در حق ياران يعنى نيكى كردن درباره ياران را فرصت شمار ــ يعنى تا فرصت در دست است احسان را از ياران دريغ مكن زيرا مثلى است معروف: الفرصة تمر مرة الحساب.
معنی بیت : اي يار، محبّت چند روزه دنيا مکر و فريبي بيش نيست، به آن دل مبند و فريفته مشو که ناپايدار و فاني است؛ پس خوبي در حقّ دوستان را فراموش مکن و آن را غنيمت بدان.
بدين رِواقِ زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکوييِ اهلِ کَرَم نخواهد ماند
(غزل 8 / 179)
……………………………………………………………….
4- در حَلقة گُل و مُل خوش خواند دوش بلبل
هـاتِ الصَّبــوح هُبُّــوا یـا اَیُّهــا السُّکــارا
موضوع بیت: سحر خیزی ( صبح بیداری)
مضمون بیت: (بيداري عاشقان سرمست و نوشيدن شراب عشق).
معنی واژگان:حلقه: مجمع/ مُل: شراب/ هات: بياور/ الصَّبوح: شراب صبحگاهي که معمولاً براي دفعِ خمار شراب شبانگاهي مي نوشند/ هُبُّوا: بيدار شويد. السُّکارا: مستان
قواعد:حلقۀ گل اضافۀ تخصیصی
آرایه ها: صنعت (مُلَمَّع) / اشاره ي حلقه به حلقه ي حرف «ل» در مصراع اول جلب نظر مي کند/ تناسب درگل و مل و بلبل /تناسب در خواندن و بلبل /تناسب در صبوح و سکارا و مل
واج آرایی: در مصراع اوّل تکرار حرف «ل»
معنی بیت: دیشب در انجمن گل و باده هزار آوا نغمۀ خوشی آغاز کرد ، ای ساقی بیا و بادۀ بامدادی بده و ای مستان بیدار شوید .
……………………………………………………………..
5- ای صاحبِ کَرامَت، شُکرانة سلامت
روزی تَفَقُّدی کن، درویشِ بینوا را
موضوع بیت:توسل –عنایت(طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: (توجه به بينوايان).
معنی واژگان:کَرامت: بزرگواري و بخشندگي/شکرانه: براي تشکر کردن از خدا به جهتِ … /تفقّد: دلجويي و احوالپرسي/ نوا: چيز
قواعد:درویش بی نوا اضافۀ توصیفی است
آرایه ها: ایهام جناس درکرامت و سلامت / تناسب درتفقّد کردن و درویش
واج آرایی: تکرار حرف «ک» و «ت»
محصول بيت ـ اى صاحب احسان و كرم يعنى اى شخص كريم و نيكوكار به شكرانه سلامت خود از جميع آفات و بلايا يك روز لااقل درويش بىنوا را مورد تفقد قرار داده تجسس و تفحصى از حالش بكن يعنى احوالش را بپرس. مراد از صاحب كرامت جانان است و مراد از درويش بىنوا عاشق بيچاره است.
معنی بیت: اي بزرگوار، به شکرانه عافيت و سلامتي که خدا به تو داده است، از درویش بي نوا دل جويي کن.
………………………………………………………………
6- آسایشِ دو گیتی تفسیرِ این دو حرف است
بـا دوستـان مُـــرُوَّت، بـا دشمنـان مـُـدارا
موضوع بیت: نصیحت(جوانمردی در حق دوستان و مدارا با دشمنان )
مضمون بیت: (چگونگي به سر بردن با دوستان و دشمنان)
معنی واژگان:تفسير: معني و نتيجه و شرح و بيان/ حرف: سخن/ مروّت: جوانمردي و مردانگي/ مُدارا: رفق و ملايمت و سازگاري
آرایه ها: تضاد دردوست و دشمن
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ر»
محصول بيت ـ سبب راحتى و آسايش دو دنيا تفسير اين دو حرف است: و آن دو حرف عبارت از مضمون مصرع دوم مىباشد ــ وقتى كلام از حيث لفظ مختصر و از جهت معنا مفصل باشد به آن كلام، دو حرف گويند به جهت قلت الفاظ آن ــ يعنى با دوستان با ملايمت رفتار كردن و با دشمنان مدارا نمودن و كسى كه عامل اين دو جمله باشد در دنيا هرگز رنج نمىكشد.
معنی بیت: آسايش دو جهان در اين سخن است که با دوستان مروّت کن و با دشمنان مدارا.
………………………………………………………………
7- در کویِ نیک نامی ما را گُذَر ندادند
گر تو نمیپسندی، تغییر کن قضا را
موضوع بیت:اولیاء(اولیاء و ارادۀ نافذ آنها)-سرنوشت
مضمون بیت: (نشانه ي جبر)
معنی واژگان: تغيير کن: تغيير ده، دگرگون ساز/قضا: حکم ازلي خداي متعال
قواعد:گذر ندادند: فعل مرکب
آرایه ها: تناسب درکوي و گذر
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ر»
معنی بیت: ما را به کوی حسن شهرت راه ندادند ، چه قسمت ما از آغاز عشق و رسوائی بود . اگر تو را حال ما خوش نیاید ، به دگرگون کردن احکام جهان هستی بپرداز .
………………………………………………………………….
8- آن تَلخ وَش که صوفی اُمُّ الخَبائِثَش خواند
اَشـهی لَنــا وَ اَحــلـی مِن قُبـلـَهِ العَـذارا
موضوع بیت: خرابات در برابر خانقاه
مضمون بیت: (معاندت با صوفي رياکار).
معنی واژگان:تلخ وش: آنچه مزه اش به تلخي مي زند. (و تناسبي دارد با اشهي: خوشتر و احلي: شيرين تر) (صوفي وش)/ اُمُّ الخبائث: مادر پليديها/ قُبله: بوسه/ عذا را: دوشيزگان.
قواعد: تلخ وش : صفت جانشین موصوف (شراب )
آرایه ها:صنعت (مُلَمَّع)/ ام الخبائث باستعاره مراد شراب است.
واج آرایی: تکرار حرف «ل»
معنی بیت: بادۀ تلخ گونه را که صوفی مایۀ همه پلیدی ها و تباهکاری ها شمرد، نزد ما دلخواه تر و شیرین تر از بوسۀ دوشیزگان است .
…………………………………………………………………..
9- هَنگامِ تنگدستی در عِیش کوش و مَستی
کـاین کیمیـایِ هَستی،قارون کند گِدا را
موضوع بیت:نصیحت-غنیمت شمردن فرصت-پادشاهی و گدایی
مضمون بیت: (غنيمت دانستن لحظه هاي عمر و به خوشي گذراندن)
معنی واژگان:عيش: خوشي و شادماني/ کيميا: اکسير، آنچه تبديل کننده ي چيزهاي کم ارزش (مانند مِس) به چيزهايي بسيار باارزش (مانند طلا) است/ قارون: يکي از ثروتمندان زمان حضرت موسي عليه السلام است
قواعد:کیمیای هستی اضافۀ استعاری
آرایه ها: تناسب در عشق و مستي و کيميا و هستي و قارون/ تناسب در تنگدستي و کوش و گدا/تضاد در قارون و گدا
واج آرایی: تکرار حرف «س»(و تکرار قافيه ي گونه ي «ـَ ستی»)، «ک»و «گ» و «ن»
معنی بیت: در وقت تهیدستی به خوش دلی و سرمستی جهد کن ، چه اکسیر زندگانی عیش و مستی است که فقیر تنگدست را به درجۀ استغنای قارون می رساند .
…………………………………………………………………
10- سَرکَش مَشو که چون شَمع از غیرتت بسوزد
دلبـر که در کـفِ او موم اسـت سنـگِ خـارا
موضوع بیت:تواضع و فروتنی-غیرت-خداوند و قدرت او
مضمون بیت: (اشاره اي است به غيرت عشق و معشوق)
معنی واژگان:سرکش: مغرور و طغيانگر (با اشاره به سرکشي شمع و درست و منظم نسوختن آن) /غيرت: احساس غير بودن و بيگانگي، حميّت (غيرت معشوق) /بسوزد: مي سوزاند. (اين بيت در نسخه ي خانلري نيست)
قواعد: سنگ خارا: اضافه ي تشبيهي يعني سنگ سخت
آرایه ها: تناسب در شمع و موم و سرکش و سوختن / تضاد درموم و سنگ خارا
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ر»
معنی بیت: ای عاشق ، از فرمان عشق سر مپیچ ، چه معشوق که در پنجۀ او سنگ خاره چون موم نرم است ، تو را از رشگ چون شمع تواند گداخت .
…………………………………………………………….
11- آیینة سِکَندَر جـامِ مَی اسـت، بنگـر
تا بر تو عرضه دارد احوال ِمُلکِ دارا
موضوع بیت:جام جم (در جام باده راز دهر پنهان است)-دنیا(دنیا و بی اعتباری آن )
مضمون بیت: (بي بنيادي جهان)
معنی واژگان:آيينه ي اسکندر: اسکندر را سازنده و مخترع آينه مي دانند و او باعث ايجاد آيينه اي در اسکندريه شد که اگر کشتي اي از دشمن به آن نزديک مي شد آتش مي گرفت و در ضمن خاصيت جام جهان نمارا هم داشت/ عرضه داشتن: نشان دادن/ دارا: در اينجا مقصود داريوش سوم پادشاه هخامنشي است که از اسکندر شکست خورد
قواعد:آیینۀ سکندر اضافۀ تخصیصی است
آرایه ها: تناسب دراسکندر و دارا و مُلک /تلمیح به داستان اسکندر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»، حرف «د» در مصراع دوم و «ن» در مصراع اول
معنی بیت: به ساغر باده که آئینه اسکندری است ، نیک بنگر تا حال کشور دارا را به تو بنماید ؛ شاید مراد از جام می باستعاره ضمیر عارف داناست که از اوضاع جهان آگاهست .
…………………………………………………………………..
12- خوبانِ پارسیگو بخشندگانِ عُمرند
سـاقـی بده بشـارت رندانِ پارسـا را
موضوع بیت:سخن وسخنوری
مضمون بیت: (مدح زيبايي زيبارويان فارسي گو).
معنی واژگان:در بعضي از نسخه ها «ترکانِ پارسي گو» آمده است که همان ترکان شيرازي هستند/ پارسا: در ديوان حافظ به مفهوم پارسي و پارسي نژاد استعمال مي شود (در بعضي از نسخ به جاي رندان پارسا «پيران پارسا» آمده است که اگر اين نسخه ها را ملاک بگيريم پارسا مي تواند معني پرهيزگار بدهد)
قواعد:رندان پارسا اضافۀ توصیفی
آرایه ها: پارسي گو به معني غزلخوان مي تواند باشد که با ترکان مناسبت ظرفي دارد/ جناس در پارسي و پارسا
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: زیبایان فارسی زبان جان تازه می بخشند . ای ساقی ، بقلندران پرهیزگار مژده بده ( که دل به عشق زنده دارند که از زهد خشک کاری نیاید )
…………………………………………………………………..
13- حافظ به خود نپوشید این خِرقة مَی آلود
ای شـیـخِ پاکـدامـن مَعــذور دار مـا را
موضوع بیت:سرنوشت-(سعادت و شقاوت ازلی است، آلوده دامنی شیخان ریا)
مضمون بیت: (جبر)/ (آلوده دامني شيخ).
معنی واژگان:به خود: شخصاً/ خرقه: لباس درويشي که معمولاً از پاره پاره ي پارچه هاي مختلف دوخته شده است يا لباس پُروصله است/ پاک دامن: صالح و بيگناه/ معذور داشتن: عذر کسي را پذيرفتن/اين غزل را به هنگام ورود مظفَرانه ي شاه شجاع به شيراز گفته شده است که پس از فرار او از دست برادرش شاه محمود و رفتن به ابرقو و کرمان اتفاق افتاد.
قواعد:خرقۀ می آلود اضافۀ توصیفی
آرایه ها:پاکدامن: در اينجا به کنايه و تعريض صفت شيخ «مرد مذهبي» شده است/ تناسب در پوشيدن و خرقه و دامن و مي آلود / تضاد درخرقه ی می آلود با شیخ پاکدامن
واج آرایی: تکرار حرف «د» و «ر»
معنی بیت: حافظ این دلق آغشته به می را به اختیار خود بر تن نکرد ، ای شیخ پاکیزه جامۀ پرهیزگار عذر ما را در آلوده دامنی بپذیر و بیش خرده مگیر .