- *غزل 490*
1- در همه دِیرِ مُغان نیست چو من شِیدایی
خِرقه جایی گِرُوِ باده و دَفتَر جایی
2- دل که آیینة شاهیست، غُباری دارد
از خدا می طَلَبَم صُحبَتِ روشن رایی
کرده ام توبه به دَستِ صَنَمی باده فروش
که دگر مَی نخورم بی رُخِ بَزم آرایی
3- کرده ام توبه به دَستِ صَنَمِ باده فروش
که دگر مَی نخورم بی رُخِ بَزم آرایی
4- نرگس ار لاف زد از شیوة چَشمِ تو، مَرَنج
نروند اهلِ نَظَر از پیِ نابینایی
سِرِّ این نُکته مگر شمع برآرد بزبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
5- شرحِ این قصّه مگر شمع برآرد بزبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
جویها بسته ام از دیده به دامَن، که مگر
بَر کِنارم بِنِشانَند سَهی بالایی
6- جویها بسته ام از دیده به دامان، که مگر
در کِنارم بِنِشانَند سَهی بالایی
7- کَشتیِ باده بیاوَر که مَرا بی رُخِ دوست
گَشت هر گوشة چَشم از غَمِ دِل دریایی
8- سخنِ غیر مگو با منِ معَشوقه پَرَست
کز وِی و جامِ مِیَم نیست به کَس پَروایی
9- این حَدیثَم، چه خوش آمد که سَحَرگَه میگفت
بر درِ میکده ای با دف و نی تَرسایی
10- گر مُسلمانی ازینست که حافظ دارد
آه، اگر از پِیِ امروز بُوَد فردایی
******************************
وزن غزل490: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- در همه دِیرِ مُغان نیست چو من شِیدایی
خِرقه جایی گِرُوِ باده و دَفتَر جایی
موضوع بیت:عشق(عشق و شیفتگی)
مضمون بیت: شيداي ميخانه
معنی واژگان: دیر: صومعه و عبادتگاه/مغان: موبد و زردشتی/دير مغان: ميخانه، ميکده، کنایه از محفل عارفان و اولیای حق یا میکدة معرفت/ شيدا: آشفته، مجنون/ خرقه: لباس درويشي، دلق مرقع/ گرو باده: رهن شراب /دفتر: کتاب
قواعد: مغان: جمع مغ
آرایه ها: تناسب در دير مغان و باده
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»
معنی بیت: دیوانه عشقی چون من در میکدة معرفت نتوان یافت، دلقم یک جا به گرو باده رفته است و دفتر شعرم جای دیگر.
………………………..
2- دل که آیینة شاهیست، غُباری دارد
از خدا می طَلَبَم صُحبَتِ روشن رایی
موضوع بیت:طلب(به دنبال استاد)-پیر(استاد زنگ غبار از دل می شوید)
مضمون بیت: همنشين روشن فکر
معنی واژگان:آيينه ي شاهي: آيينه اي که مخصوص پادشاه است و در اينجا پادشاه در مفهوم خداست بنابراين دل آيينه اي است که خدا در آن تجلي مي کند/ غبار: کدورت و گرفتگي/ صحبت: همنشيني/ روشن راي: روشن فکر، مرد خدا، دل آگاه
آرایه ها:تناسب در آيينه و غبار و روشن
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: دل من که آیینة جمال سلطان عشق است و فروغ ایزدی بر آن پرتو افکن، گردآلوده شده است، از خداوند می خواهم که مرا به همنشینی مرشدی روشن بین برساند تا غبار تعلق را از آیینة دلم بزداید.
…………………………..
3- کرده ام توبه به دَستِ صَنَمِ باده فروش
که دگر مَی نخورم بی رُخِ بَزم آرایی
موضوع بیت: مقام احرار
مضمون بیت: توبه ي اهل ميخانه
معنی واژگان:صنم: بت، زيباروي خوش اندام /باده فروش: آن که در ميخانه به کار مشغول است/ رخ: چهره / بزم آرا: باعث نشاط مجلس بزم، محبوب/ توبه معمولاً به دست زاهدان انجام مي گيرد که در اينجا به دست صنم باده فروش انجام گرفته است/ توبه معمولاً در مورد گناه است که در اينجا در مورد طرز گناه است/ هر دو مورد باعث طنز شده است
آرایه ها: تناسب در توبه و صَنَمِ باده فروش و مَی و رخ بَزم آرایی
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: در بيت طنز لطيف و زيبايي به چشم مي خورد که از ويژگي هاي اختصاصي حافظ است و آن اينکه توبه را زماني مي کنند که از گناه بخواهند برگردند، ولي خواجه شراب خوردن را نه تنها گناه نمي داند، بلکه آن را همراه با معشوق جايز مي داند و نيز توبه به دست انسان پاک و عابدي صورت مي گيرد، ولي خواجه صنم باده فروش را پاک و طاهر مي شمارد که بايد در نزد او توبه کرد. به هر حال طعن و طنزي به زاهدان رياکار زمان که مردم را به توبه دعوت مي کردند و خود در خلوت به آن کار ديگر مشغول بودند، دارد.
به دست معشوق زيباروي باده فروش توبه کرده ام که پس از اين ديگر بدون چهره ي محبوب بزم آرايي شراب ننوشم.
محصول بيت ــ با دست صنم باده فروش توبه كردهام كه دگر، بىرخ بزم آراى دلبرى مى نخورم.
مراد: بىمحبوب باده ننوشم.
در معناى مصراع اول گفته شده: در دست محبوبى باده فروش يعنى به وسيله آن محبوب توبه كردهام اين مفسر عجب بىسبب حرف زده است. رد شمعى
در معناى مصرع دوم مفسر ديگر گفته است: بىرخ بزم آرائى «باز» شراب نخواهم خورد، اين يكى هم كلمه «باز» را در محلش بهكار نبرده است.
…………………………
4- نرگس ار لاف زد از شیوة چَشمِ تو، مَرَنج
نروند اهلِ نَظَر از پیِ نابینایی
موضوع بیت:اهل نظر(اهل نظر تنها به معشوق حقیقی نظر دارند)
مضمون بیت: چشم يار
عنی واژگان:نرگس: گلي است که معمولاً آن را به چشم تشبيه مي کند و برعکس چشم يار را به گل نرگس تشبيه مي کنند/ لاف زدن: ادعاي بيهوده کردن/ شيوه: روش، عشوه و ناز/ مرنج: آزرده مشو/ اهل نظر: زيباپسندان و زيبايي شناسان/ نابينا: منظور همان نرگس است که اگرچه شبيه چشم است اما نابيناست
آرایه ها: تناسب در نرگس و چشم و نظر و نابينا / در شعر تشبيه تفضيل و مضمر هست
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر گل نرگس به خودستایی ادعا کرد که ناز و کرشمه چشم تو را دارد رنجه خاطر مشو که صاحبنظران دیدة بینای تو را رها نمی کنند و به دنبال چشم نابینای نرگس نخواهند رفت.
………………………..
5- شرحِ این قصّه مگر شمع برآرد بزبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
موضوع بیت:اخلاص(پاکبازی )
مضمون بیت: قصه ي عشق از زبان معشوق
معنی واژگان:اين قصه: قصه ي عشق و هجران/ زبان: شمع شعله اي دارد که به زبان او تعبير مي شود/ و چون شمع در حال سوختن است مي تواند قصه عشق و هجران بر زبان بياورد/ پروا: توجه و ملاحظه/ پروانه از اين قصه سخني بر لب نمي آورد و مي سوزد و از ميان مي رود و اعتنايي به سخن گفتن ندارد
آرایه ها: نوعي جناس ميان پروانه و پروا
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: داستان جانسوز عشق را شاید شمع با زبان آتشین باز گوید و گرنه پروانة جان سوخته را برگ و سامان و طاقت سخن گفتن نباشد.
……………………………….
6- جویها بسته ام از دیده به دامان، که مگر
در کِنارم بِنِشانَند سَهی بالایی
موضوع بیت:اشک عاشق(گریه به وصال میرساند)
مضمون بیت: اشک عاشق و معشوق بلندبالا
معنی واژگان:جوي: معمولاً در کنار جوي ها و نهرها درخت سرو مي کارند/ بسته ام: به وجود آورده ام /ديده: چشم/ مگر: شايد/ بنشانند: بکارند، قرار دهند/ سهي بالا: معشوقي بالا بلند و خوش اندام که معمولاً آن را به سرو تشبيه مي کنند
قواعد: سهی بالا: صفت ترکیبی جانشین موصوف (یار).
آرایه ها:تناسب در جوي و کنار و سهي / ايهام تناسب در دامان
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: از چشم جویهای سرشک به سوی دامن روان کرده ام تا شاید همانگونه که سرو را در کنار جوی می نشانند سرو قامتی بلند بالا را در بر من جای دهند.
………………………………
7- کَشتیِ باده بیاوَر که مَرا بی رُخِ دوست
گَشت هر گوشة چَشم از غَمِ دِل دریایی
موضوع بیت: اشک عاشق(گریه به وصال میرساند)
مضمون بیت: شراب و هجران يار
معنی واژگان:کشتي باده: در زمان قديم جام باده را به شکل کشتي مي ساخته اند/ بي رخ دوست: در هجران چهرۀ يار
آرایه ها:تناسب در ميان کشتي و دريا / گوشه ي چشم دريا شدن مبالغه شاعرانه است.
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «گ» و «ر»
معنی بیت: پیالة کشتی شکل شراب را بیاور و به من بده که در فراق روی محبوب هر کرانة چشم من از اندوه دل و سیل سرشک دریایی گشته است.
………………………………..
8- سخنِ غیر مگو با منِ معَشوقه پَرَست
کز وِی و جامِ مِیَم نیست به کَس پَروایی
موضوع بیت:یار(دل عاشق تنها جایگاه اوست)
مضمون بیت: عاشق و توجه او
معنی واژگان:غير: بيگانه، هرکسي جز معشوق/ معشوقه پرست: عاشق حقيقي/ پروا: توجه، اعتنا
آرایه ها: نوعي جناس در وي و مي
واج آرایی:تکرار حروف «س» و «م»
معنی بیت: با من که یار را به جان دوست دارم، از دیگری سخن مگو، چه مرا رغبت و التفات به چیزی و کسی جز معشوق و باده نباشد.
……………………..
9- این حَدیثَم، چه خوش آمد که سَحَرگَه میگفت
بر درِ میکده ای با دف و نی تَرسایی
موضوع بیت:ادب (آداب سخنگویی)
معنی واژگان:حديث: گفته/ دف: دايره ي زنگي، نوعي ساز ضربي است/ ترسا: نصراني، مسيحي
آرایه ها: تناسب در دف و نی
واج آرایی:تکرار آوای «s» و «z»
معنی بیت: این سخن مرا دلپذیر افتاد که هنگام سحر راهب ترسایی بر در میخانه به سرزنش می گفت:
10- گر مُسلمانی ازینست که حافظ دارد
آه، اگر از پِیِ امروز بُوَد فردایی
موضوع بیت:پاداش(ناچیز بودن عمل در برابر پاداش)
مضمون بیت: مسلماني حافظ
معنی واژگان: آه: واي/ امروز: اين دنيا/ فردا: قيامت/ براي اين دو بيت داستاني ساخته اند که معاندان حافظ وقتي بيت آخر غزل را شنيدن اظهار داشتند که گويا حافظ به قيامت اعتقادي ندارد و حافظ به اشاره زين الدين ابوبکر تايبادي بيت شماره 9 را ساخت که سخن از قول يک فرد مسيحي باشد ولي اين داستان پايه و اساس محکمي ندارد.
آرایه ها:تناسب در امروز و فردا
واج آرایی:تکرار آوای «s» و «z»
معنی بیت: اگر آیین اسلام از این گونه است که حافظ اظهار می کند، افسوس افسوس ندانم، اگر فردای قیامتی باشد، پاسخ باده گساری امروز را چه خواهد داد؟
……………………………….