- *غزل 488 *
1- سَحَرَم هاتِفِ مَیخانه به دولَتخواهی
گفت: باز آی، که دیرینة این دَرگاهی
2- هَمچو جَم جُرعة ماکَش که زِ سِرِّ دو جهان
پرتوِ جامِ جهان بین دهدت آگاهی
3- بر درِ مَیکده رِندانِ قَلَندَر باشند
که سِتانند و دَهند اَفسرِ شاهنشاهی
خِشت زیرِ سَرو، بر تارَکِ هفت اَختَر پای
دستِ قُدرت نگر و مَسنَدِ صاحب جاهی
4- خِشت زیرِ سَرو، بر تارَکِ هفت اَختَر پای
دستِ قُدرت نگر و مَنصَبِ صاحب جاهی
سرِ ما و درِ مَیخانه که طَرفِ بامَش
به فَلَک بَرشده دیوار، بدین کوتاهی
5- سرِ ما و درِ مَیخانه که طَرفِ بامَش
به فَلَک بَرشد و دیوار، بدین کوتاهی
6- قَطعِ این مَرحَله بی هَمرَهیِ خِضر مکن
ظُلُماتَست بِتَرس از خَطَرِ گُمراهی
7- اگرت سلطنتِ فَقر ببخشند، ایدل
کمترین مُلکِ تو از ماه بود تا ماهی
تو دَرِ فَقر ندانی زدن، از دَست مَده
مَسنَدِ خواجِگی و مَجلِسِ تورانشاهی
8- تو دَمِ فَقر ندانی زدن، از دَست مَده
مَسنَدِ خواجِگی و مَجلِسِ تورانشاهی
*گُذَرَت بر ظُلُماتَست بجو خِضرِ رَهی
که در این مَرحَله بِسیار بود گمراهی
*با گدایانِ درِ مَیکَده اِی سالِکِ راه
به ادَب باش گَر از سِرِّ خدا آگاهی
حافظِ خام طَمَع، شَرمی ازین قِصِّه بِدار
عَمَلَت چیست که مُزدِ دو جهان میخواهی؟
9- حافظِ خام طَمَع، شَرمی ازین قِصِّه بِدار
عَمَلَت چیست که فردوسِ بَرین میخواهی؟
******************************
وزن غزل 488: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن(بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- سَحَرَم هاتِفِ مَیخانه به دولَتخواهی
گفت: باز آی، که دیرینة این دَرگاهی
موضوع بیت:رؤیت (مژدۀ دیدار)
مضمون بیت: دعوت به ميخانه
معنی واژگان:هاتف: ندادهنده/دولتخواهي: خيرانديشي و نيکخواهي/ بازآي: دوباره برگرد/ ديرينه: (يار) قديمي/ درگاه: مقصود همان ميخانه است
قواعد:در دیرینه صفت جانشین موصوف (بنده و چاکر)
آرایه ها:تناسب در هاتف و میخانه و سحر
واج آرایی:تکرار حرف «ي»
معنی بیت: سحرگاه هاتف (سروش یا فرشتة ندا دهندة)میکده معرفت که خیر و نیکبختی مرا می خواست ندا در داد که به میخانه بازگرد که تو چاکر قدیم این آستانی و حق خدمت دیرین داری،
…………………………..
2- هَمچو جَم جُرعة ماکَش که زِ سِرِّ دو جهان
پرتوِ جامِ جهان بین دهدت آگاهی
موضوع بیت:بصیرت
مضمون بیت: جام شراب و جام جهان بين
معنی واژگان:جم: جمشيد پادشاه پيشدادي/جرعه کشيدن: شراب نوشيدن/ سرّ: راز/ پرتو: درخشش/ جام جهان بين: جامي بوده است که گويند جمشيد داشته است و در آن همه ي دنيا را مي ديده است/ آگاهي: اطلاع
در اين بيت جام شراب به جام جهان بين تعبير شده است
آرایه ها: جناس در جم و جام / تضاد در سرّ و آگاه
واج آرایی:تکرار حرف «ج»
معنی بیت: همچون جمشید که یک آشام (جرعه) از جام ما نوشید تو هم جرعه ای بنوش تا ضمیر مرشد که جام جهان نماست از رازهای دو جهان تو را با خبر سازد.
…………………………………….
3- بر درِ مَیکده رِندانِ قَلَندَر باشند
که سِتانند و دَهند اَفسرِ شاهنشاهی
موضوع بیت:اولیای الهی
مضمون بیت: رندان قلندر و قدرت آنها
معنی واژگان:ميکده: ميخانه /رندان: کساني که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از هر لحظه ي عمر خود براي رسيدن به حق استفاده مي کنند/.قلندر: نوعي صوفي و درويش است که معمولاً اعتنايي به رسوم اجتماعي ندارد/ ستانند و دهند: مي گيرند و مي دهند/ افسر: تاج/ شاهنشاهي: شاه شاهان بودن، پادشاه همه ي مملکت بودن /در اين بيت ميخانه جايگاه مردان خدا و افراد بي ريا دانسته شده است.
آرایه ها: تناسب در مَیکده و رِندانِ و قَلَندَر
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «د»
معنی بیت: بر آستان میخانه وارستگان مجرد باشند که می توانند تاج شاهی از کسی بازگیرند و به کس دیگر ببخشند
……………………………
4- خِشت زیرِ سَرو، بر تارَکِ هفت اَختَر پای
دستِ قُدرت نگر و مَنصَبِ صاحب جاهی
موضوع بیت: اولیای الهی (مقام اولیاء)
مضمون بیت: رندان قلندر و قدرت آنها
معنی واژگان:خشت زير سر: فقر ظاهري را مي رساند که به جاي بالش و متکا از خشت استفاده مي کنند/ تارک: سر، بالا، فرق سر/هفت اختر: منظور هفت سياره است که به عقيده ي قدما عبارتند از: قمر، عطارد، زهره، شمس، مريخ، مشتري، زحل/ دست: دخالت/ مظهر قدرت: توانايي/ منصب: مقام /صاحب جاهي: ارجمندي و بزرگي/ قلندر: درویش از قید تکلفات رسته قلندریه فرقة از صوفیه اند که از جهت افکار و عقاید با ملامتیه نزدیک اند و مقید باخفای حال و عمل نیستند و رندی پیشه کنند پیروان این فرقه عادات و مقررات ثابتی ندارند و کاملاً از دستورهای مذهبی و عادات اجتماعی دور هستند…(نقل به اختصار از فرهنگ معین جلد 6).
آرایه ها:تناسب در سر و پا و دست / تضاد در زير و تارک / تضاد در سر و پا
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آوای «s»
معنی بیت: به فروتنی و خاکساری سر بر بالش خشت می نهند و حال آنکه قدم آنان از نظر بلندی مقام بر فرق هفت سیاره است، نیروی توانایی و درجة بلند پایگی آنان را نیک ببین.
……………………………….
5- سرِ ما و درِ مَیخانه که طَرفِ بامَش
به فَلَک بَرشد و دیوار، بدین کوتاهی
موضوع بیت:تواضع و فروتنی(تواضع در پیشگاه اولیاء)
مضمون بیت: ميخانه ي حافظ
معنی واژگان:و: و او تقريب و نزديکي است/طرف: گوشه/ بر شده: بالا رفته، رسيده است
قواعد: و: حرف ربط، واو حالیه است
آرایه ها:تناسبِ در و بام و ديوار / تضاد در به فلک بر شده و کوتاه
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «د»
معنی بیت: سر ما ملازم آستان میکدة معرفت باد که گوشة بامش بگردون رسیده است و حال آنکه دیوارش در دیدة ظاهر بین سخت کوتاه می نماید.
…………………………………..
6- قَطعِ این مَرحَله بی هَمرَهیِ خِضر مکن
ظُلُماتَست بِتَرس از خَطَرِ گُمراهی
موضوع بیت:پیر(پیروی از پیر)
مضمون بیت: پير و پيروزي از او
معنی واژگان:قطع مکن: طي مکن، به پايان مبر /مرحله: فاصله ميان دو منزل را مي گويند و مقصود حافظ مرحله ي رسيدن به حق يعني مرحله ي طريقت است/خضر: مقصود پير و مراد باتجربه است، چون خضر در حقيقت مراد و مرشد موسي عليه السلام بوده است/ ظلمات: تاريکي ها، چون خضر همراه اسکندر به ظلمات رفته است.
آرایه ها: تلميح به داستان خضر و اسکندر
واج آرایی:تکرار آواي «h» و «t»
معنی بیت: در پیمودن منازل سلوک باید از پیر دلیل یعنی خضر راه مدد جست، چه در این طریق خم اندر خم و دراز حجابها و تاریکیهاست، مبادا که در مهلکة راه گم کردگی بیفتی.
…………………………………..
7- اگرت سلطنتِ فَقر ببخشند، ایدل
کمترین مُلکِ تو از ماه بود تا ماهی
موضوع بیت:مقام فقر
مضمون بیت: مقام فقر
معنی واژگان:سلطنت فقر: پادشاهي فقر، يکي از مقامات مقام فقر است و آن وقتي است که انسان فقط در مقابل خدا احساس فقر و بي نيازي کند/ در سلطنت فقر نوعي (پارادوکس) يعني تناقض به نظر مي رسد/ اي دل: اي عزيز من /ملک: مملکت/ پادشاهي ماه تا ماهي: از آسمان تا زمين (چون قدما عقيده داشتند که زمين بر شاخ گاوي قرار دارد که آن گاو هم بر پشت ماهي قرار دارد)
آرایه ها:نوعی جناس در ماه و ماهي / تناسب در سلطنت و ملک / تناسب در فقر و بخشيدن و کمترين
واج آرایی:تکرار حرف «م»
معنی بیت: دلا، اگر تاج فرمانروایی ملک درویشی و خرسندی را به تو دهند، آنگاه کوچکترین قلمرو حکمرانی تو از ماه آسمان تا ماهی که زمین را بر پشت نگاه داشته خواهد بود؛ قدماء معتقد بودند که کرة خاک بر شاخ گاوی نهاده است و آن گاو بر پشت ماهی است در دریایی، و از ماه تا ماهی کنایه از نهایت دوری و پهناوری است، رودکی گوید:
سرش رسیده بماه بر ببلندی
و آن معادی بزیر ماهی پنهان
…………………………..
8- تو دَمِ فَقر ندانی زدن، از دَست مَده
مَسنَدِ خواجِگی و مَجلِسِ تورانشاهی
موضوع بیت:صبر (صبر بر فقر)
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:دم زدن: سخن گفتن /مسند: تکيه گاه /خواجگي: وزارت/ تورانشاهي: منسوب به جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع و حامي و دوستدار حافظ/ گويا تورانشاه مدتي خانقاهي شده بود و در سلک فقرا درآمده بوده که حافظ اين کار را ناپسند مي پنداشته است،
خدا را کم نشين با خرقه پوشان رخ از رندان بي سامان مپوشان…
آرایه ها:تلمیح
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «س»
معنی بیت: تو اهل درویشی و خرسندی نیستی و لاف انقطاع و تجرد نتوانی زد، پس کرسی وزارت و محفل خود را تو که خواجه جلال الدین تورانشاه وزیر شاه شجاعی همچنان حفظ کن و بکار خود بپرداز.
………………………………..
9- حافظِ خام طَمَع، شَرمی ازین قِصِّه بِدار
عَمَلَت چیست که فردوسِ بَرین میخواهی؟
موضوع بیت:پاداش(جزا و عمل)
مضمون بیت: حافظ و خام طمعي
معنی واژگان:خام طمع: کسي که آرزوهاي دست نيافتني در سر دارد/ قصه: شکايت/ فردوس برين: بهشت اعلي.
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: ای حافظ که آرزوهای بیهوده و باطل در سر می پروری از این سخن حیا کن، کردار نیک تو چیست که به پاداش آن خواهان بهشت شده ای؟
……………………………