* غزل 483 *
1- سَحَرگَه رَهرَوی در سَرزَمینی
هَمی گفت این مُعَمّا با قَرینی
2-که ای صوفی شَراب آنگَه شود صاف
که در شیشه بَرآرد اَربَعینی
3- خدا زان خِرقه بیزارست صَد بار
که صَد بُت باشَدَش در آستینی
4- مُرُوَّت گرچه نامی بی نِشانَست
نیازی عَرضه کن بر نازنینی
5- ثَوابَت باشد ای دارایِ خَرمَن
اگر رَحمی کنی بر خوشه چینی
ثَوابَت باشد ای دارایِ خَرمَن
اگر رَحمَت کنی بر خوشه چینی
نه می بینم نَشاطِ عیش در کس
نه دَرمانِ دلی نه دَردِ دینی
6- نمی بینم نَشاطِ عیش در کس
نه دَرمانِ دلی نه دَردِ دینی
7- دَرونها تیره شد، باشد که از غِیب
چراغی بَرکُنَد خلوت نشینی
8- گر انگشتِ سلیمانی نباشد
چه خاصیَّت دَهَد نَقشِ نگینی؟
اگرچه رَسمِ خوبان تُندخوئیست
چه باشد، گربسازی با غَمینی؟
9- اگرچه رَسمِ خوبان تُندخوئیست
چه باشد، گربسازد با غَمینی؟
رَهِ مَیخانه بِنما تا بپرسم
مَآلِ حالِ خود از پیش بینی
10- رَهِ مَیخانه بِنما تا بپرسم
مَآلِ خویش را از پیش بینی
نه حافظ را حُضورِ درس و خَلوَت
نه دانشمند را عِلمُ الیَقینی
11- نه حافظ را حُضورِ درسِ خَلوَت
نه دانشمند را عِلمُ الیَقینی
******************************
وزن غزل 483 : مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج مسدس محذوف)
1- سَحَرگَه رَهرَوی در سَرزَمینی
هَمی گفت این مُعَمّا با قَرینی
موضوع بیت:چله نشینی(خلوت ریاضت –خودسازی)
مضمون بیت: صوفي و اربعين
معنی واژگان:رهرو: سالک/ معما: سخن پیچیده و مرموز،آنچه گره کور داشته باشد و حل کردن آن مشکل باشد/ قرين: همتا، مصاحب، يار
قواعد: معمّا: اسم مفعول از تعمیه.
معنی بیت: هنگام سحر سالکی در محلی این سخن سرپوشیده و مرموز را با یار خود می گفت
2-که ای صوفی شَراب آنگَه شود صاف
که در شیشه بَرآرد اَربَعینی
موضوع بیت:چله نشینی(خلوت ریاضت –خودسازی)
مضمون بیت: صوفي و اربعين
معنی واژگان: صوفي: کسي که هدفش رسيدن به خدا باشد و از رذايل اخلاقي دور باشد (و شايد پشمينه پوش باشد)/ صاف: زلال، بدون دُرد/ برآرد: به سربرد، پرورش يابد/ اربعين: چله یا مدت چهل روز، چهل شبانه روز، معمولاً صوفيان براي رسيدن به حق چهل شبانه روز اعتکاف مي کردند و در گوشه اي به عبادت و طاعت خدا مي نشستند، اين اربعين اشاره به همين موضوع است و شراب و شيشه بهانه است
آرایه ها: تناسب در صوفي و اربعين / نوعي جناس در صوفي و صاف
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: که بادة عشق در شیشة دل آنگاه صاف می شود که یک چله در آن بماند؛ در ضمن تلمیحی دارد به چلة صوفیان که مدت چهل روز برای ریاضت در گوشه ای معتکف می شدند.
…………………………..
3- خدا زان خِرقه بیزارست صَد بار
که صَد بُت باشَدَش در آستینی
موضوع بیت:ریا و سالوس-اخلاص
مضمون بیت: خرقه ي صوفي
معنی واژگان:خرقه: لباس صوفيانه که به آن دلق و مرقع نيز مي گويند/ بيزار: منتفر/ صد: نشانه ي کثرت است، بسيار / بت: صنم، آنچه را (جز خدا) مي پرستند مانند مقام و جاه و سلطان و وزير و … /آستين: معمولاً در زمان قديم جيبها در آستين ها دوخته مي شده است.
آرایه ها:تناسب در خرقه و آستين / تضاد در خدا و بت / بيت طنزي است براي صوفيان زمان/ بت: در اینجا به استعاره مراد پندار باطل و آثار شرک.
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: خداوند از دلق ملمع آن صوفی که در آستینش صد بت پندار باطل و شرک آمیز پنهان است، نفرت دارد.
……………………..
4- مُرُوَّت گرچه نامی بی نِشانَست
نیازی عَرضه کن بر نازنینی
موضوع بیت:ارادت
مضمون بیت: مروت نام بي نشان شده است
معنی واژگان:مروّت: انسانيت و جوانمردي/ نام: اسم/ نشان: وجود مادي، نمونه /نياز: حاجت، احتياج /عرضه کن: بگو /نازنين: شخص باشخصيت و دل رحم لطيف طبع، شايد معشوق، محبوب
آرایه ها:تناسب در نام و نشان / نوعي جناس در نياز و نازنين
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: اگرچه امروز از جوانمردی تنها رسمی برجای مانده است نه اثری و علامتی، با این حال حاجت خود را پیش عزیزی بازگو، باشد که مردانگی نماید.
…………………………..
5- ثَوابَت باشد ای دارایِ خَرمَن
اگر رَحمی کنی بر خوشه چینی
موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از خوبان)
مضمون بیت: دست دهنده
معنی واژگان:ثواب: اجر و پاداش اخروي /داراي خرمن: کسي که در فصل مخصوص خود خرمني حاصل کرده است، ثروتمند/ خوشه چين: فقيري که از خود چيزي ندارد و وقتي دروگران مشغول جمع آوري محصول هستند خوشه هايي را که غفلت مي کنند و نمي چينند، آنها را مي چيند و يک وعده نان از آن خوشه ها براي خود درست مي کنند
قواعد: دارای خرمن: دارا صفت مشبهه از مادة فعل امر نظیر بینا و توانا .
آرایه ها:تناسب در خرمن و رحم و خوشه چين / تناسب در ثواب و رحم
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای صاحب خرمن اگر بر درویش خوشه چین مهرآوری، خداوند به تو مزد خواهد داد.
…………………….
6- نمی بینم نَشاطِ عیش در کس
نه دَرمانِ دلی نه دَردِ دینی
موضوع بیت:غیرت (غیرت دینی )
مضمون بیت: روزگار پر از غم
معنی واژگان:نشاط: حال و حوصله/ عيش: شادي و طرب/ درمان: مداوا /درد دين: غم و غصه ي دين
آرایه ها:تناسب در درمان و درد / تناسب در نشاط و عيش
واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «د»
معنی بیت: خوشی زندگی در کسی دیده نمی شود، آنکه بتواند دلی را به درمان رساند یا غیرت و حمیتی برای حفظ دین بنماید، نمی یابم.
…………………………………
7- دَرونها تیره شد، باشد که از غِیب
چراغی بَرکُنَد خلوت نشینی
موضوع بیت:انتظار (انتظار عنایت از خوبان)
مضمون بیت: اميد
معنی واژگان:درونها: دلها/ غيب: عالم پنهاني/ چراغي برکند: چراغي روشن کند و بالا بگيرد که همه جا را نوراني کند/ خلوت نشين: سالک و صوفي که چله نشيني کرده و دل خود را نوراني کرده است و از اولياي خدا شده است
قواعد: چراغی بر کند: کُند از مصدر کردن است.
آرایه ها: نوعی تضاد در تيره و چراغ / تناسب در درون و غيب و خلوت
واج آرایی:تکرار حرف «ش»
معنی بیت: دلها مکدر و تاریک شده است، کاش که از عالم غیب (جهان نهان) صوفی پاکدلی خلوت گزین چراغ معرفتی برافروزد و جانها را روشن کند.
……………………………
8- گر انگشتِ سلیمانی نباشد
چه خاصیَّت دَهَد نَقشِ نگینی؟
موضوع بیت:اولیای الهی (مقام ولی )
مضمون بیت: مؤثر بودن اصل
معنی واژگان:انگشت سليمان: انگشت حضرت سليمان که لايق انگشتري و نگين مخصوص است که با در انگشت کردن آن انگشتري و نگين بر همه جن و انس فرمانروايي دارد/ خاصيت: اثر، تأثير/ نگين: خاتم، که نقش آن اسم اعظم بود و وقتي به دست اهريمن افتاد، نتوانست مؤثر باشد
آرایه ها: تناسب در انگشت و سليمان و نقش نگين
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «ن»
معنی بیت: دلها مکدر و تاریک شده است، کاش که از عالم غیب (جهان نهان) صوفی پاکدلی خلوت گزین چراغ معرفتی برافروزد و جانها را روشن کند.
………………………….
9- اگرچه رَسمِ خوبان تُندخوئیست
چه باشد، گربسازد با غَمینی؟
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از خوبان)
مضمون بیت: طلب مدار از زيبارويان
معنی واژگان:رسم: روش /خوبان: زيبايان/ تندخويي: خشونت و بداخلاقي/ چه باشد: چطور مي شود/ بسازد: مدارا کند و خوشخويي کند/ غمين: مقصود عاشق غمگين است.
آرایه ها: نوعی تضاد در بسازد و تندخویی
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: هر چند آیین زیبایان بدخویی است، اگر معشوق با عاشق غمگین بسازد، چه می شود؟
……………………………
10- رَهِ مَیخانه بِنما تا بپرسم
مَآلِ خویش را از پیش بینی
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیاء و مقام یقین )
مضمون بیت: ميخانه و پيش بين
معنی واژگان:بنما: نشان بده/ مال خويش: عاقبت کار خود /پيش بين: کسي که آينده را مي بيند و مي تواند بگويد/ در ميخانه پير مغان است که جام جهان بين دارد و مي تواند در آن جام بنگرد و پيش بيني کند.
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «م»
معنی بیت: راه میکدة معرفت را به من نشان بده، تا پایان کار خود را از پیری مرشد که پیش بین است و جام جم دارد، سؤال کنم.
………………………….
11- نه حافظ را حُضورِ درسِ خَلوَت
نه دانشمند را عِلمُ الیَقینی
موضوع بیت: اولیای الهی (اولیاء و مقام یقین )
مضمون بیت: دنياي خالي از همه چيز
معنی واژگان:حضور: حال و حوصله /درس خلوت: آداب چله نشيني/ دانشمند: فقيه، زاهد رياکار/ علم اليقين: اولين مرحله دانستن و علم به چيزي/مراحل ديگر عين اليقين و حق اليقين است
آرایه ها: تناسب در حضور و درس و دانشمند و علم
واج آرایی:تکرار آوای «z»
معنی بیت: حافظ جمعیت خاطر و حضور قلبی برای تدریس در خلوت خانة خود ندارد و فقیه هنوز به علم یقین دست نیافته و گرفتار شک است.
………………………..