- *غزل 480*
1-ای که در کُشتنِ ما هیچ مُدارا نَکُنی
سود و سَرمایه بِسوزیّ و مُحابا نکنی
دَردمندانِ بَلا زَهرِ هَلاهِل دارند
قَصدِ این قوم خَطَر باشد و هان تا نکنی
2-دَردمندانِ بَلا زَهرِ هَلاهِل دارند
قَصدِ این قوم خَطا باشد هان، تا نکنی
دَردِ ما را که توان بُرد به یِک گوشة چشم
شَرطِ اِنصاف نباشد که مُداوا نکنی
3-رَنجِ ما را که توان بُرد به یِک گوشة چشم
شَرطِ اِنصاف نباشد که مُداوا نکنی
دیدة ما که به امّیدِ تو دَریاست، چرا
به تَفَرُّج گُذَری بر لَبِ دَریا نکنی؟
4-دیدة ما چو به امّیدِ تو دَریاست، چرا
به تَفَرُّج گُذَری بر لَبِ دَریا نکنی؟
5-نَقلِ هر جور که از خُلقِ کریمَت کردند
قولِ صاحِب غَرَضانَست تو آنها نکنی
6-بر تو گر جِلوه کند شاهِدِ ما، ای زاهد
از خدا جُز مَی و معشوق تَمَنّا نکنی
7-حافظا سَجده به اَبرویِ چو مِحرابَش بَر
که دُعایی ز سَرِ صِدق جُز آنجا نکنی
حافظا سَجده بَر اَبرویِ چو مِحرابَش بَر
که دُعایی ز سَرِ صِدق جُز آنجا نکنی
******************************
وزن غزل 480: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1-ای که در کُشتنِ ما هیچ مُدارا نَکُنی
سود و سَرمایه بِسوزیّ و مُحابا نکنی
موضوع بیت: سودو زیان
مضمون بیت: نصيحت به يار تندخو
معنی واژگان:مدارا: نرمي و لطف و مهرباني/ سود و سرمايه: همه چيز /محابا: احتياط و ملاحظه فرو گذاشت کردن در سیاق فارسی به معنی پروا و باک و ترس بکار می رود
قواعد: مدارا: مخفف مداراه مصدر باب مفاعله/محابا: مخفف محاباه مصدر باب مفاعله،
واج آرایی:تکرار حروف «س» و «د»
معنی بیت: ای آنکه در هلاک کردن ما عاشقان نرمی نمی کنی، سرمایه و سود ما را به آتش می کشی و پروا نداری.
2-دَردمندانِ بَلا زَهرِ هَلاهِل دارند
قَصدِ این قوم خَطا باشد هان، تا نکنی
موضوع بیت: ادب (ادب و پاس حرمت اولیاء)
مضمون بیت: نصيحت به يار تندخو
معنی واژگان:دردمندان: بيماران/ بلا: مقصود مصيبت عشق است / زهر هلاهل: زهري است بسيار کشنده اول گیاهی از تیرة آلاله ها…. دارای مقادیر زیادی آلکالوئیدهای سمّی و خطرناک، دوم خزنده ای موهوم و خیالی که معتقد بودند سم خطرناکی دارد (نقل از فرهنگ معین به اختصار)/ قصد: قصد از بين بردن /هان: آگاه باش
واج آرایی:تکرار حروف «س» و «د»
معنی بیت: مصیبت زدگان با خود سم خطرناک هلاهل دارند، آگاه باش که به قصد جان این گروه برنخیزی که کاری ناصوابست و کوشیدن در هلاک آنان سعی در هلاک خویشتن باشد.
…………………………
3-رَنجِ ما را که توان بُرد به یِک گوشة چشم
شَرطِ اِنصاف نباشد که مُداوا نکنی
موضوع بیت: عنایت ( طلب عنایت از یار)
مضمون بیت: درس عدالت به يار
معنی واژگان:رنج: زحمت/ يک گوشه چشم: يک توجه ساده و کوتاه /شرط انصاف: لازمه و مناسب عدالت/ مداوا: درمان، چاره
آرایه ها: تناسب در رنج و مداوا
واج آرایی:تکرار حرف «د»
معنی بیت: درد ما را که به گوشة چشم عنایتی می توان از میان برد، خلاف داد و انصاف باشد که به درمانش نکوشی.
……………………………..
4-دیدة ما چو به امّیدِ تو دَریاست، چرا
به تَفَرُّج گُذَری بر لَبِ دَریا نکنی؟
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت با گریة سحری )
مضمون بیت: چشم عاشق در فراق معشوق
معنی واژگان:ديده: چشم /اميد: آرزوي ديدن تو/ دريا: به خاطر پر از اشک بودن /تفرج: گردش و تماشا
آرایه ها: تناسب در دريا و تفرج و گذر / تشبيه چشم به دريا به خاطر اشکهاي آن
واج آرایی:تکرار حرف «د»
معنی بیت: چشم ما که به امید بازگشت تو دریایی از اشک شده است، سبب چیست که برای گشایش دل و دور کردن اندوه خاطر ما بر کنار این دریا
نمی گذری؟
………………………………..
5-نَقلِ هر جور که از خُلقِ کریمَت کردند
قولِ صاحِب غَرَضانَست تو آنها نکنی
موضوع بیت: خوش گمانی
مضمون بیت: انکار جور يار
معنی واژگان:نقل کردن: حديث کردن، نقل قول کردن، گفتن /جور: جفا و ظلم/ خلق کريم: اخلاق بزرگوارانه/ قول: گفته /صاحب غرضان: اشخاص غرض دار، اشخاص مغرض
آرایه ها: نوعي تناسب در نقل و قول / تضاد در جور با خلق کريم / قول صاحب غرضان قابل اعتنا نيست.
واج آرایی:تکرار حرف «ن» وآوای «z» و«s»
معنی بیت: هر ستمی که از خوی شریف تو باز گفتند منقولات و گفتار نادرست غرض ورزانست، تو این کارها را نمی کنی.
……………………………
6-بر تو گر جِلوه کند شاهِدِ ما، ای زاهد
از خدا جُز مَی و معشوق تَمَنّا نکنی
موضوع بیت:تجلی (اعجاز تجلی جمالی یار)
مضمون بیت: زاهد و مي و معشوق
معنی واژگان:جلوه کند: خود را نشان مي دهد/ زاهد: مقصود زاهد رياکار است/ شاهد: زيبارو/ تمنا نکني: خواهش و تقاضا نمي کني
آرایه ها: تناسب در شاهد و مي و معشوق
واج آرایی:تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ای پارسا، اگر محبوب زیبای ما بر تو خود را نمایان سازد، از آن پس از خداوند جز باده و شاهد چیزی نخواهی.
…………………………….
7-حافظا سَجده به اَبرویِ چو مِحرابَش بَر
که دُعایی ز سَرِ صِدق جُز آنجا نکنی
موضوع بیت: تبعیت – دعا (دعا و سجده به درگاه معشوق)
مضمون بیت: حافظ و ابروي يار
معنی واژگان: سجده بردن: سجده کردن/ ز سر صدق: از روي خلوص نيت.
آرایه ها: ابرو را معمولاً شعرا به محراب تشبيه مي کنند.
واج آرایی:تکرار آوای «s» و «z»
معنی بیت: ای حافظ، در برابر ابروی محراب وار و هلالی وی سجده کن که دعایی از صدق دل جز آنجا نتوانی کرد.
……………………………………..