*غزل 460*
1- سُلَیمی مُنذُ حَلَّت بِالعِراق
اُلاقــی مِن نَواها مَا اُلاقی
اَلا ای کاروانِ منزلِ دوست
اِلی رُکبانِکم طالَ اشتِیاقـی
الا ای سارِبانِ مَحمِلِ دوست
اِلی رُکبانِکم طالَ اشتِیاقـی
2- الا ای ساروانِ منزلِ دوست
اِلی رُکبانِکم طالَ اشتِیاقـی
3- خِرَد در زِندهِ رود انداز و مَی نوش
به گُلبانــگِ جَوانانِ عـِراقـی
4- رَبیعُ العُمرِ فی مَرعی حِماکُم
حَمَاکَ الله یا عَهــدَ التَّلاقی
5- بیا ساقـی ،بده رَطل ِگِرانَم
سَقَاکَ الله مِن کَأسٍ دِهاقِ
جَوانــی، باز مـیآرد به یادم
سَماعِ چنگ و، نوشانوشِ ساقی
6- جَوانــی، باز مـیآرد به یادم
سَماعِ چنگ و، دست افشانِ ساقی
7- مَیِ باقی بِده تا مَست و خوشدِل
به یاران بـَـرفَشانَم عُمـرِ باقی
8- دَرونَم خون شد از نادیدنِ دوست
اَلا تَعســـاً لِاَیـّـامِ الفِـــراقِ
دُموعــی بَعدَکم لا تَحقِروها
فَکَم بَحرٍ جُمِعنَ مِن سَواقی
9- دُموعــی بَعدَکم لا تَحقِروها
فَکَم بَحرٍ عَمیقٍ مِن سَواقی
10- دمی با نیک خواهان مُتَّفِق باش
غَنیمـــت دان امــورِ اتّفاقی
بِساز ای مُطربِ خوش خوانِ خوش گوی
به شعــرِ فارسی صوتِ عِراقـی
11- بِساز ای مُطربِ خوش خوانِ خوش گو
به شعــرِ فارسی صوتِ عراقـی
12- عَروسی بَس خوشی ای دخترِ رَز
ولــی گَه گَه سَزاوارِ طَلاقــی
مَسیحایِ مُجـَــرَّد را بَرازَد
که با خورشید جوید هم وِثاقی
13- مَسیحایِ مُجـَــرَّد را بَرازَد
که با خورشید سازد هم وِثاقی
14- وصالِ دوستان، روزیِّ ما نیست
بخوان حافظ غزلهایِ فِراقـی
مَضَت فُرَسُ الوِصالِ وَ ما شَعَرنا
بگو حافظ غزل هایِ فِراقی
****************************
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن فعولن ( بحر هزج مسدس محذوف
1- سُلَیمی مُنذُ حَلَّت بِالعِراق
اُلاقــی مِن نَواها مَا اُلاقی
موضوع بیت:حدیث فراق
مضمون بیت: فراق يار
معنی واژگان:سليمي: از عرايس شعري عرب است که نام عامي شده است براي معشوق
آرایه ها:ملمع
معنی بیت: سلیمی (مراد معشوق من) از آنگاه که درعراق فرود آمد ( و رحل اقامت افکند)، می بینم از درویش، آنچه می بینم ( مقصود آنست که سخت گرفتار رنج و عذاب هجرانم)
……………………………
2- الا ای ساروانِ منزلِ دوست
اِلی رُکبانِکم طالَ اشتِیاقـی
موضوع بیت:رؤیت (شوق دیدار)
مضمون بیت:
معنی واژگان: ساروان: ساربان، شتربان، سر و وان پسوند نگهبانی و محافظت
آرایه ها:ملمع
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: هان ای شتربان که بمنزل یار میروی و کجاوة دوست را میبری، آرزومندی من بسوار شدگان این کجاوه ها افزونست.
……………………………….
3- خِرَد در زِندهِ رود انداز و مَی نوش
به گُلبانــگِ جَوانانِ عـِراقـی
موضوع بیت:عقل و عشق(ترک عقل معاش)
مضمون بیت: (ستيز با عقل) (خوشباشي)
معنی واژگان:خرد: عقل/ زنده رود: زاينده رود، رودي که در اصفهان جاري است. در اينجا اشاره است به دست برداشتن از عقل (و توجه به عشق)/ گلبانگ: صدا و آواز خوش و بلند/ عراق: مراز ايران و با توجه به زنده رود در مصراع اول آن را به اصفهان تعبير کرديم.
آرایه ها: خِرَد در زِندهِ رود انداز کنایه از دست برداشتن از عقل (و توجه به عشق)
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: خرد را در رودخانه زنده رود ( زاینده رود) بیفکن و بآواز هزاردستان مانند و دلپذیر جوانان عراقی باده بخور.
……………………………..
4- رَبیعُ العُمرِ فی مَرعی حِماکُم
حَمَاکَ الله یا عَهــدَ التَّلاقی
موضوع بیت:دعا (دعا در حق یار)
آرایه ها:ملمع
واج آرایی:تکرار حرف «ع»
معنی بیت: بهار زندگی در چراگاه ویژة شماست، ای روزگار دیدار خداوند ترا نگهداری و حمایت کند.
……………………………………………….
5- بیا ساقـی ،بده رَطل ِگِرانَم
سَقَاکَ الله مِن کَأسٍ دِهاقِ
موضوع بیت:دعا (دعا در حق ساقی)
مضمون بیت: طلب شراب
معنی واژگان:رطل: پيمانه /گران: سنگين و بزرگ.
قواعد: رطل گران: موصوف و صفت
آرایه ها: ارتباط ساقي با سقاک و رطل با کأس دارد
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: ای ساقی، بشتاب و بمن پیمانة بزرگ باده بده، خدا ترا از جامی سرشار سیراب کند.
……………………….
6- جَوانــی، باز مـیآرد به یادم
سَماعِ چنگ و، دست افشانِ ساقی
موضوع بیت:وصال(به یاد روزگار وصال)
مضمون بیت: ياد جواني
معنی واژگان: باز: دوباره /سماع: شنيدن آواز/ دست افشان: رقص و پايکوبي
قواعد: جواني: با ياء مصدري، در تعبير ديگر مي توان آن را ياء وحدت گرفت که البته معني تغيير مي کند/ دست افشان: اسم مصدر
آرایه ها: تناسب در سَماعِ چنگ و، دست افشانِ ساقی
واج آرایی: تکرار حرف «س» در مصراع دوم
معنی بیت: شنيدن آهنگ چنگ و رقص و پاي کوبي ساقي زيبا، بار ديگر مرا به ياد روزهاي خوش جواني مي اندازد.
محصول بيت ــ آواز چنگ و كف زدن ساقى، جوانى را به خاطرم مىآورد: عشق و هوس جوانى به من مىدهد.
يكى لفظ «باز» را «دگر بار» معنا كرده و مصرع دوم را: سماع چنگ و دست تكان دادن ساقى تعبير كرده است. و يكى ديگر گفته است: سماع چنگ و رقص كردن ساقى. اين مفسرين هر دو از معناى صحيح عقب ماندهاند.
…………………………..
7- مَیِ باقی بِده تا مَست و خوشدِل
به یاران بـَـرفَشانَم عُمـرِ باقی
موضوع بیت:ایثار
مضمون بیت: آرزوي شرابي که باقي مانده است
معنی واژگان:مي باقي: شرابي که باقي مانده است/ برفشاندن: نثار کردن، به پاي کسي ريختن
آرایه ها: تناسب در مي و مست و خوشدلي و برفشاندن / هر دو باقي يک معني مي دهند و ترادف دارند.
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: باقیماندة باده را نیز در جام بریز و بما بده تا سرمست و شاد زندگانی جاوید را نثار یاران کنم.
……………………………
8- دَرونَم خون شد از نادیدنِ دوست
اَلا تَعســـاً لِاَیـّـامِ الفِـــراقِ
موضوع بیت:حدیث فراق
مضمون بیت: فراق يار
معنی واژگان:درون: دل/ خون شدن: دَرونَم خون شد
آرایه ها: دَرونَم خون شد کنایه از دَرونَم خون شد.
واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «ر» و «د»
معنی بیت: دلم از دیدار ناکردن دوست غرق خونست؛ هان روزگار فراق نابود باد ( خداوند نابود سازد ایام فراق را)
…………………………
9- دُموعــی بَعدَکم لا تَحقِروها
فَکَم بَحرٍ عَمیقٍ مِن سَواقی
موضوع بیت:گریۀ سحری(معجزۀ اشک)
مضمون بیت:
آرایه ها:ملمع
واج آرایی:تکرار حرف «ع»
معنی بیت: اشکهای مرا که پس از شما و دور از شما میریزد، خوار و حقیر مشمارید، چه بسیار دریای ژرفی که از جویها پدید آید.
…………………………………………
10- دمی با نیک خواهان مُتَّفِق باش
غَنیمـــت دان امــورِ اتّفاقی
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت:
قواعد: امور اتفاقی: موصوف و صفت نسبی
واج آرایی:تکرار حرف «ت» و آوای «gh»
معنی بیت: یک نفس با ما یاران نیک اندیش و مشفق سازگار و دمساز باش و کارهائی را که گاهی اتفاق می افتد از قبیل مصاحبت دوستان باید بسود خود شمرد؛ یا مقصود این است که کارهای را که از روی اتفاق و یگانگی دست دهد باید غنیمت دانست.
……………………………..
11- بِساز ای مُطربِ خوش خوانِ خوش گو
به شعــرِ فارسی صوتِ عراقـی
موضوع بیت:حافظ و شعراو
مضمون بیت: طلب آواز
معنی واژگان:بساز: زمزمه کن، تغنّي کن، سازگاري ده، هماهنگ کن/ صوت عراقي: مقام نهم از دوازده مقام اصلي/ گو: در خوش گو، معني قول و آواز مي دهد
قواعد: مسیحای مجرد: موصوف و صفت
آرایه ها:تناسب در بساز و مطرب و خوش خوان و خوشگو و شعر و صوت و عراقي
واج آرایی:تکرار حروف «س» و«ش»
معنی بیت: ای رامشگر خوش آواز که ترانه های دلپذیر میخوانی در کالبد سخن منظوم پارسی با آهنگ عراقی یا در پردة عراق سرودی بساز.
………………………….
12- عَروسی بَس خوشی ای دخترِ رَز
ولــی گَه گَه سَزاوارِ طَلاقــی
موضوع بیت:عشق و هوس (دوری از عشق های لحظه ای)
مضمون بیت: شراب و اجتناب از آن
معنی واژگان:بس: بسيار/ خوش: دلپذير/ دختر رز: شراب/ سزاوار: شايسته
آرایه ها: تناسب در عروس و دختر / تناسب و تضاد در عروس و طلاق
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: ای دختر تاک ای باده، عروسی بسیار دلپذیری، اما گاه گاه شایستة آنی که از تو جدائی جویند؛ بکنایه مقصود آنکه همیشه نباید باده نوشی کرد.
……………………………
13- مَسیحایِ مُجـَــرَّد را بَرازَد
که با خورشید سازد هم وِثاقی
موضوع بیت:مقا م تجرد
مضمون بیت: تناسب و سرنوشت
معنی واژگان:مسيحا: حضرت عيسي عليه السلام /مجرد: تنها، کسي که عيالي اختيار نکرده است./ برازد: شايسته است، سزاوار است./ هم وثاقي: وثاق به معني خانه و اتاق است و هم وثاقي به معني همسرايي و هم اتاقي است/ با توجه به دو نکته يکي اين که به عقيده ي قدما خورشيد در آسمان چهارم است و حضرت عيسي عليه السلام نيز در آسمان چهارم منزل دارد و ديگر آن که خورشيد هم در زبان عربي مؤنث است و هم در ايران خورشيد نام زنان است.
آرایه ها: تناسب در مسيحا با خورشيد و مجرد
واج آرایی:تکرار آواي «s» و حرف «ز»
معنی بیت: شایستة حضرت مسیح که از قید علائق دنیوی رسته بود، آنست که از نظر رفعت مقام بآسمان برود و با مهر جهانتاب در فلک چهارم همخانه شود، مولوی گوید:
جانهای چو عیسی بسوی چرخ برآید
غم نیست اگر ره نبود لاشه خری را
………………………….
14- وصالِ دوستان، روزیِّ ما نیست
بخوان حافظ غزلهایِ فِراقـی
موضوع بیت:حدیث فراق
مضمون بیت: حافظ و غزلهاي فراقي
معنی واژگان:وصال: رسيدن به ياران و دوستان/ روزي: قسمت، بهره/ غزلهاي فراقي: غزلهايي که مضمون آنها فراق و دوري از يار باشد
قواعد: غزلهای فراقی: موصوف و صفت نسبی
آرایه ها: تضاد در وصال و فراق
واج آرایی:تکرار آوای «z» و «s»
معنی بیت: وصل یاران قسمت ما نیست، ای حافظ چامة هجران را بساز و برخوان.
…………………………………