*غزل 458*
ای دل آن دَم که خَرابِ مَیِ گُلگون باشی
بـی زَر و گَنجِ دِرَم ، خواجه و قارون باشی
ای دل آن دَم که خَرابِ مَیِ گُلگون باشی
بـی زَر و گَنج و دِرَم ، بیش زِ قارون باشی
ای دل آن دَم که خَرابِ مَیِ گُلگون باشی
بـی زَر و گَنج به صَد حِشمَتِ قارون باشی
1- ای دل آن دَم که خَراب از مَیِ گُلگون باشی
بـی زَر و گَنج به صَد حِشمَتِ قارون باشی
2- در مُقامـی که صِدارَت به فَقیران بخشند
چَشم دارم که به جاه از همه اَفزون باشی
3- در رَهِ منـزلِ لیلی، که خَطَرهاست در آن
شَرطِ اوّل قَدَم آن است که مَجنون باشی
4- نُقطة عِشق نُمودَم به تو هان، سَهو مکن
وَر نه چون بِنگـَری از دایره بیرون باشی
5- کاروان رفت و، تو در خواب و بیابان در پیش
کِی رَوی رَه زِ که پُرسی چه کنی چون باشی؟
تاجِ شاهی طَلَبـی، گوهَـرِ ذاتی بِنُمای
ور خود از گوهَرِ جَمشید و فریدون باشی
6- تاجِ شاهی طَلَبـی، گوهَـرِ ذاتی بِنُمای
ور خود از تُخمة جَمشید و فریدون باشی
ساغَری نوش کن و، جُرعه بر اَفلاک افشان
چَند و چَند از غَــمِ ایّام جِگَرخون باشی؟
7- ساغَری نوش کن و، جُرعه بر اَفلاک فشان
چَند و چَند از غَــمِ ایّام جِگَرخون باشی؟
8- حافظ از فَقر مکن ناله، که گر شِعر این است
هیچ خوشدِل نَپَسَندد که تو مَحـزون باشی
حافظ از غُصّه مکن ناله، که گر شِعر این است
هیچ عاقِل نَپَسَندد که تو مَحـزون باشی
*****************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- ای دل آن دَم که خَراب از مَیِ گُلگون باشی
بـی زَر و گَنج به صَد حِشمَتِ قارون باشی
موضوع بیت:بندگی و پادشاهی(بندگان ، پادشاهان عالمند)
مضمون بیت: مستي
معنی واژگان:اي دل: اي عزيز من/ خراب: سرمست، مست مست/ گلگون: سرخ، گلرنگ /حشمت: جاه و جلال، شکوه و جلال/ قارون: يکي از قوم بني اسرائيل که زکات مالش را که بسيار هم زياد بود به موسي نداد و به نفرين حضرت موسي خود و ثروتش را زمين فرو برد و هنوز هم به قعر زمين مي رود؛ قارون مظهر ثروت فراوان است.
آرایه ها:تناسب در خراب و گنج /تناسب در زر و گنج با قارون
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: دلا، در آن نفس که سرمست از بادة معرفت شوی و خودی و خودپرستی را بفراموشی سپاری، آنگاه بی داشتن زر و سیم صد برابر جلال و شکوه قارون توانگری و غنای دل خواهی داشت.
………………………….
2- در مُقامـی که صِدارَت به فَقیران بخشند
چَشم دارم که به جاه از همه اَفزون باشی
موضوع بیت:دعا(دعا در حق یار)-مقام فقر
مضمون بیت: آرزوي جاه و مقام براي ممدوح
معنی واژگان:مقام: جا، جايگاه/ صدارت: بالانشيني، وزارت، نخست وزيري، مقام والا /فقير: نيازمند درگاه حق/چشم داشتن: انتظار داشتن./ جاه: مقام و حشمت
آرایه ها: ترادف در مقام و جاه / مي توان مقام را داراي ايهام تناسب دانست.
واج آرایی:تکرار حرف «ش»
معنی بیت: آنجا که بدرویشان نیازمند درگاه الهی صدرنشینی دیوان قرب را میدهند، امید دارم که مقام تو از همه برتر باشد.
………………………….
3- در رَهِ منـزلِ لیلی، که خَطَرهاست در آن
شَرطِ اوّل قَدَم آن است که مَجنون باشی
موضوع بیت:عشق ( عاشقی و شیدایی)
مضمون بیت: ايثار و عشق
معنی واژگان:ليلي: مظهر (سمبل) معشوق /مجنون: ديوانه، قيس بن عامر عاشق ليلي
آرایه ها: تناسب در راه و منزل و اول قدم/ تناسب در ليلي و مجنون /ایهام در مجنون
واج آرایی:تکرار حروف «ل» و «ش»
معنی بیت: در طریق وصول بکوی معشوقی که لیلای تست، دشواریها و مهلکه هاست، لازمة گام نخستین آنست که مجنون وار در طریق عاشقی دیوانه و سرگشته باشی.
…………………………….
4- نُقطة عِشق نُمودَم به تو هان، سَهو مکن
وَر نه چون بِنگـَری از دایره بیرون باشی
موضوع بیت:عشق و هوس (رها کردن هوس)
مضمون بیت: عشق و خطرات آن
معنی واژگان: نمودن: نشان دادن/ هان: آگاه باش، سهو مکن/ چون بنگري: وقتي به خود بيايي/ در دايره، نقطه يعني پايه ي ثابت پرگار، استوار است/ نقطه عشق: مرکز دایرة عشق
قواعد:نقطه عشق: از جهتي اضافه ي تشبيهي و از جهتي اضافه تخصيصي است.
آرایه ها:تناسب در نقطه و دايره / نقطه عشق: استعاره مکنیه
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: مرکز دایرة عشق را بتو نشان دادم، زنهار فراموشت نشود وگرنه چون بخود آئی، خویش را از حریم عشق خارج یابی.
………………………….
5- کاروان رفت و، تو در خواب و بیابان در پیش
کِی رَوی رَه زِ که پُرسی چه کنی چون باشی؟
موضوع بیت: غفلت(غفلت زدایی)-هشدار
مضمون بیت: غفلت در راه عشق
معنی واژگان:کاروان: قافله
آرایه ها: تناسب در کاروان و رفتن و بيابان و راه / در اين بيت صنعت تفويف يعني پي در پي آمدن جمله هاي کوتاه وجود دارد
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: مصراع اول این بیت در غزل 455 بهمین صورت دیده میشود.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه که بس بیخبر از غلغل چندین جرسی
……………………………
6- تاجِ شاهی طَلَبـی، گوهَـرِ ذاتی بِنُمای
ور خود از تُخمة جَمشید و فریدون باشی
موضوع بیت:قابلیت و فاعلیت
مضمون بیت: نشان دادن لياقت و جربزه
معنی واژگان:گوهر: جوهر/ ذاتي: شخصي/ گوهر ذاتي: جربزه، لياقت/ بنماي: نشان بده/ تخمه: نژاد /جمشيد: پادشاه پيشدادي و بزرگ ايران/ فريدون: پادشاه پيشدادي، پسر آبتين (هر دو از پادشاهان بزرگ و عادل ايران)
آرایه ها:تناسب در گوهر و تخمه /تناسب در شاه و تاج و جمشيد و فريدون
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: اگر افسر شهریاری میجوئی، جوهر فطری و استعداد ذاتی خود را نشان بده، اگرچه از نژاد جمشید و فریدون باشی، مقصود آنست که شرف و بزرگی پدران برای تو سودی نخواهد داشت.
……………………………
7- ساغَری نوش کن و، جُرعه بر اَفلاک فشان
چَند و چَند از غَــمِ ایّام جِگَرخون باشی؟
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت)
مضمون بیت: خوشباشي
معنی واژگان:ساغر: پياله ي شراب/ نوش کن: بنوش /جرعه فشاني: رسم بوده است که شرابخواران جرعه اي از جام خود را بر خاک مي ريخته اند، اما در اين بيت جرعه فشاني بر افلاک شده است زيرا معمولاً فلک را دشمن بشر و همپاي اهريمن مي گيرند/ چند و چند: چقدر، تاکي؟/ غم ايام: غصه روزگار/ جگرخون: غصه دار و دلخون
آرایه ها:تناسب در ساغر و جرعه و نوش
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: جامی بنوش و جرعه ای از ساغر خود برگردون بپاش، تا کی و تا چند از اندوه روزگار غمگین بودن و جگری پر از خون داشتن، مقصود آنکه از غم خوردن بس کن و بشادی کوش.
………………………….
8- حافظ از فَقر مکن ناله، که گر شِعر این است
هیچ خوشدِل نَپَسَندد که تو مَحـزون باشی
موضوع بیت: حافظ و شعراو
مضمون بیت: (فقر حافظ) (شاعر محزون)
معنی واژگان:فقر: مقصود فقر ظاهري است/ ناله کردن: اظهار نگراني کردن/ خوشدل: انسان شاد، شخص خوشحال/ محزون: غمگين
آرایه ها:تضاد در خوشدل و محزون
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ای حافظ، از تنگدستی و درویشی منال که اگر سخن منظوم تو چنین ارزنده باشد، در جهان معنی دولتمندی و هیچ نیکدل خوش ندارد که اندوهگین بمانی.
……………………………..