*غزل 454*

1-  زِ کـــــویِ یار می‌آیَد نَسیــــمِ بادِ نوروزی

        از این باد ار مَدَد خواهی چراغِ دِل بَرافروزی چو گُل گَر خُرده‌ای داری خُدا را صَرفِ عِرَت کن

 که قارون را زیان‌ها داد سودایِ زَرانـــدوزی

2-چوگُل گَرخُرده‌ای داری خُدا راصَرفِ عِشرَت کن

 که قارون را غَلـَـط‌ها داد سودایِ زَرانـــدوزی

3- ز جامِ گُل دِگَر بلبل چُنان مَست ِمَیِ لَعل است

    که زد بر چـَرخِ فیروزه صَفیرِ تَختِ فیروزی

4-  به صَحرا رو، که از دامَن غُبارِ غَم بیَفشانی

              به گُلزار آی کَز بلبل غَزَل گفتن بیاموزی

5- چو امکانِ خُلود ای دل در این فیروزه اِیوان نیست

    مَجالِ عِیش فُرصَــــت دان به فیروزیّ و بِهروزی

طَریقِ کام بَخشی چیست؟ تَرکِ کامِ خود گُفتَن

   کُلاهِ سَروَری آن است کــــز این تَرک بَردوزی

6-طَریقِ کام بَخشی چیست؟ تَرکِ کامِ خود کردن

   کُلاهِ سَروَری آن است کــــز این تَرک بَردوزی

7-سُخَن درپَرده می‌گویم چوگُل ازغنچه بیرون آی

  که بیش از پَنج روزی نیست، حُکــــمِ میرِ نوروزی سُخَن در پَرده می‌گویم زِ خود چون غنچه بیرون آی

      که بیش از پَنج روزی نیست، حُکــــمِ میرِ نوروزی

ندانم نوحة قُمری به طَرفِ جویبار از چیست

مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی ؟

8-  ندانم نوحة قُمری به طَرفِ جویباران چیست

مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی ؟

9- مَیی دارم،چو جان صافیّ و صوفی می‌کند عیبش

  خــدایا هیچ عاقل را مبادا بخـــــت ِبـَــد روزی

کجا شد یارِ شیرینـَـت کنون تنها نشین، ای شَمع

    که حکمِ آسمان است این اگر سازی و گر سوزی

10-  جُدا شد یارِ شیرینـَـت کنون تنها نشین، ای شَمع

که حکمِ آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

به عُجبِ عِلم نتوان شد ز اَسبابِ طَرَب مَحروم

        بیا ساقـــی که جاهِل را، نکو تر می‌رسد روزی

11- به عُجبِ عِلم نتوان شد ز اَسبابِ طَرَب مَحروم

      بیا ساقـــی که جاهِل را، هَنی تر می‌رسد روزی

12-  مَی انـدر مجلسِ آصِف به نوروزِ جَلالی نوش

         که بَخشَد جُرعة جامَت جَهان را سازِ نوروزی

*به بُستان شو که از بلبل رُموزِ عشق گیری یاد

          به مجلس آی کز حافظ غزل گُفتن بیاموزی

13-  نه حافِظ می‌کند تنها دعایِ خواجه تورانشاه

        ز مَدحِ آصفی، خواهد جهان عیدی و نوروزی

جَنابـــش پارسایان راست مِحرابِ دِل و دیده

        جَبینش صُبح خیزان راست، روزِ فَتح و پیروزی

14- جَنابـــش پارسایان راست مِحرابِ دِل و دیده

        جَبینش صُبح خیزان راست، روزِ فَتح و فیروزی

*******************************

وزن غزل:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(بحر هزج مثمن سالم)

1-  زِ کـــــویِ یار می‌آیَد نَسیــــمِ بادِ نوروزی

        از این باد ار مَدَد خواهی چراغِ دِل بَرافروزی

موضوع بیت:نفحات ربانی – همّت

مضمون بیت: باد بهاري

معنی واژگان:کوي: گذرگاه، محل اقامت/ نسيم: بوي/ باد نوروزي: باد بهاري/ مدد: کمک /چراغ دل: آنچه دل را روشن مي کند/ برافروختن: روشن کردن/ در بيت طنزي تناقض گونه است يعني بادي که چراغ را خاموش مي سازد اکنون روشن کننده ي چراغ است.

قواعد: کمک چراغ دل:اضافه استعاري

آرایه ها: تکرار کلمه «باد»

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: ازکوی دوست دم باد بهاری می رسد،ازاین نسیم اگر یاری بجوئی شمع دلت افروخته شود.

……………………………….

2-چوگُل گَرخُرده‌ای داری خُداراصَرفِ عِشرَت کن

      که قارون را غَلـَط‌ها داد سودایِ زَرانـــدوزی

 موضوع بیت:ایثار(جانفشانی در راه محبوب)

مضمون بیت: فصل بهار و صرف زر و سيم در عيش و عشرت

معنی واژگان:خرده: ریزۀ هرچیز،دراین جا مراد اندکی زر و سيم، در مورد گل پرچمهاي زردرنگ گل سرخ است که به زر و سيم تشبيه شده است/ خدا را: براي خدا/ عشرت: شادي و طرب با جمع دوستان/ قارون: فردي از بني اسرائيل که به جهت ندادن زکات اموال خود به موسي با نفرين او خود و اموالش را زمين فرو برد و هنوز هم در حال فرو رفتن است/غلطها داد: به اشتباه انداخت، به راه غلط کشانيد./ سودا: خيال باطل ،جمع کردن مال و منال

آرایه ها: تناسب در خرده و صرف کردن و قارون و سودا و زراندوزي /ایهام تناسب در سودا

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: تورا به خدا سوگند اگر اندکی زروسیم داری مانندگل در راه خوشدلی صرف کن که اندیشۀ باطل زراندوختن قارون را دچار خطاها کرد.

…………………………

3- ز جامِ گُل دِگَر بلبل چُنان مَستِ مَیِ لَعل است

    که زد بر چـَرخِ فیروزه صَفیرِ تَختِ فیروزی

 موضوع بیت:فراهم آمدن شرایط وصال

مضمون بیت: فصل بهارو گل و بلبل و عشق و موسيقي

معنی واژگان: مي لعل: شراب سرخ، اشاره است به شبنمهايي که بر برگ گل نشسته است و رنگ سرخ به خود گرفته است، اما اشاره ي حقيقي به شراب عشق است/ زد: نواخت/ چرخ فيروزه: آسمان آبي/ صفير: صداي مرغ، آواز بلبل/ تخت فيروزي: طاقديس که اين لحن گوشه ي سي و پنجم از دستگاه نواست، يکي از الحان موسيقي

قواعد:جام گل (اضافه تشبيهي) يعني گل سرخ از نظر شکل به جام تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در گل و بلبل و صفير زدن و تخت فيروزي

واج آرایی:تکرار آواي «s» و تکرار حرف «ز»

معنی بیت: تورا به خدا سوگند اگر اندکی زروسیم داری مانندگل در راه خوشدلی صرف کن که اندیشۀ باطل زراندوختن قارون را دچار خطاها کرد.

…………………………………

4-  به صَحرا رو، که از دامَن غُبارِ غَم بیَفشانی

              به گُلزار آی کَز بلبل غَزَل گفتن بیاموزی

موضوع بیت:علم حصولی و شهودی در برابر هم

مضمون بیت: فصل بهار و صحرا و گلزار

معنی واژگان:صحرا: سبزه زار / بيفشاني: فروريزي /غزل گفتن: آواز عاشقانه سر دادن

قواعد: غبار غم (اضافه تشبيهي) يعني غم به گرد و غبار تشبيه شده است

آرایه ها: تناسب در دامن و غبار و افشاندن /تناسب درگلزار و بلبل و غزل گفتن

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: به دشت سبز و خرم روی آور تا گرد اندوه از خاطر بزدائی و به گلستان روان شو تا از هزاردستان سرود عاشقانه فراگیری.

…………………………….

5- چو امکانِ خُلود ای دل در این فیروزه اِیوان نیست

    مَجالِ عِیش فُرصَــــت دان به فیروزیّ و بِهروزی

 موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: اغتنام دم و خوشباشي

معنی واژگان:امکان: ممکن بودن/ خلود: جاودانگي، هميشه بودن/ اي دل: عزيز من/ فيروزه ايوان: قصر آبي رنگ، مقصود اين دنياست/ مجال: ميدان، فرصت/ عيش: زندگي و شادي/ فرصت دان: غنيمت شمار/ فيروزي: موفقيت/ بهروزي: خوشبختي

آرایه ها:نوعی جناس در فيروزه و فيروزی

 واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: دلا چون میسر نیست که در زیر طاق نیلگون آسمان جاودانه ماند؛فرصت خوشدلی را به پیروزی و سعادت غنیمت شمار و قدر وقت را بشناس.

……………………………….

6-  طَریقِ کام بَخشی چیست؟ تَرکِ کامِ خود کردن

   کُلاهِ سَروَری آن است کز این تَرک، بَردوزی

 موضوع بیت:بخشش-قناعت –مقام فقر

مضمون بیت: ايثار

معنی واژگان:کام بخشي: رساندن مردم به آرزوهايشان/ ترک کام خود کردن: ايثار/ ترک: نوارهايي که قسمتهاي مختلف کلاه و خیمه را به هم وصل مي کند و کلاه درويشان و صوفيان چنين حالتي داشته است

قواعد: کلاه سروري (اضافه تشبيهي) يعني سروري و آقايي به کلاه تشبيه شده است، و به تعبيري تاج پادشاهي (اضافه تخصيصي).

آرایه ها:جناس در ترک و ترک

واج آرایی:تکرار حرف «ک»

معنی بیت: اگر میخواهی که مراد تو را بدهند،خواهش های نفس را ترک کن،تاج بزرگی و ریاست تو آن است که ازاین ترک ها(بخش ها)دوخته شود؛به کنایه مقصودآن است که هر یک از تر های کلاه تو باید نمودار ترک کردن خواهشی نفسانی باشد.

…………………………………

7- سُخَن در پَرده می‌گویم چو گُل از غنچه بیرون آی

  که بیش از پَنج روزی نیست، حُکـمِ میرِ نوروزی

 موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: اشاره به زنداني شدن ممدوح

معنی واژگان:درپرده: سربسته/ پنج روز: مدت کم / مير نوروزي: مرسوم بوده است که در ايام نوروز براي تفريح، پادشاه يا حاکمي موقتي انتخاب مي کردند و او احکامي براي خنده و تفريح صادر مي کرد و پس از آن بر سر شغل خود مي رفت، در قدیم رسم بوده است که برای دفع چشم زخم از سلطنت پادشاه چند روز پیش از نوروز یکی از چاکران درباری را ظاهراً شاه می خواندند و فرمان وی را تنها پنج شش روز اطاعت می کردند و پس از آن پادشاه به کار سلطنت می پرداخت./ اين بيت اشاره اي است به حادثه به زندان افتادن جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع که حافظ به او علاقه داشته است و يکي از اطرافيان شاه شجاع با جعل نامه اي او را به زندان انداخت و پس از مدت اندکي حقيقت معلوم شد و تورانشاه آزاد شد و دوباره به وزارت رسيد./ پرده و گل و غنچه و پنج و نوروزي از اصطلاحات موسيقي است

قواعد: میر نوروزی:مخفف امیر نوروزی یا فرمانروای روزهای آغاز سال نو؛موصوف و صفت

آرایه ها:تناسب در پرده و گل و غنچه / تناسب در گل و غنچه و سربسته، و پنج روز و نوروز

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ي»

معنی بیت: مطلبی سربسته با تو در میان می نهم:مانندگل از حجاب غنچه چهره بنما و جلوه گری آغاز کن که فرصت عیش تو نیز مانند حکمفرمائی امیر نوروزی موقت است و افزونتر از پنج شش روز نباشد.

……………………………..

8-  ندانم نوحة قُمری به طَرفِ جویباران چیست

مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی ؟

موضوع بیت:عشق (عشاق هم ناله)

مضمون بیت: غم هميشگي شاعر

معنی واژگان:نوحه: آواز غم انگيز/ قمري: پرنده اي است از راستۀ کبوتران….و به قدر و اندازۀ یک کبوتر متوسط است که آواز او مورد توجه شاعران است/ طرف: کنار، حاشيه/ جويباران: ساحل جوي، جايي که جويهاي زياد همديگر را قطع مي کنند/ مگر: شايد / شبانروزي: هميشگي

قواعد: شبانروزی: صفت نسبی؛غم موصوف.

آرایه ها:تناسب در قمري و نوحه و جويباران / استعمال جويباران با شبانروزي ظرافتي دارد.

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ی»

معنی بیت: نمي دانم ناله وگريه ي قمري در کنر جويبار به چه علّت است؛ به يقين او مانند من اندوهي هميشگي در دل دارد.

محصول بيت ــ نمى‌دانم گريه و ناله قمرى در كنار جوى براى چيست، مگر او هم مثل من شب و روز غم مى‌خورد. مراد: كانه قمرى هم مانند من به غم دائم مبتلاست.

خلاصه قوقوقو گفتن قمرى از سرور و شادى نسيت، بلكه در واقع ناله و انين است كه در فراق يارش مى‌كند.

يكى گفته است: (در معناى مصرع دوم) نكند او هم چون من شبها و روزها غم دارد، بايد گفت اين مفسر غمى عجيب داشته.  رد شمعى

………………………………..

9- مَیی دارم،چو جان صافیّ و صوفی می‌کند عیبش

  خــدایا هیچ عاقل را مبادا بخـتِ بـَـد روزی

 موضوع بیت:عیبجویی (سالک و دوری از عیبجویی)

مضمون بیت: شراب و صوفي

معنی واژگان:صافي: صاف، با صفا، زلال/ روزي: قسمت

آرایه ها:نوعی جناس ميان صافي و صوفي / در مصراع دوم ايهام هست که حافظ يا خود را بدبخت مي داند که چنين صوفيي دچارش شده است يا آن که صوفي را بدبخت مي داند که چنين انديشه اي دارد

واج آرایی:تکرار حرف «ص»

معنی بیت: باده ای به پاکی جان مراست و صوفی برآن عیب می گیرد؛الهی هیچ کس گرفتار طالع ناسازگار نشود و به کنایه مقصود آن است که با صوفی نادان قرین نگردد.

…………………………….

10-  جُدا شد یارِ شیرینَت کنون تنها نشین، ای شَمع

که حکمِ آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

موضوع بیت:فراق (شکایت از فراق)

مضمون بیت: سرنوشت و تنهايي

معنی واژگان:در زمان قديم شمع را با موم مي ساختند و موم را از عسل جدا مي کردند و به اين طريق عسل خالص مي شد

آرایه ها: اشاره اي دارد به جلال الدين تورانشاه که در اينجا به عسل تشبيه شده است و خود شاعر يا يکي از دوستان تورانشاه به شمع تشبيه شده است/تناسب در شمع و يار و شيرين و سوختن و ساختن

واج آرایی:در مصراع اول حرف «ش» تکرار شده است و در مصراع دوم حروف «س» و «ز»

معنی بیت: ای شمع مومین،عسل یار دلپذیرت از تو جدا گشت و اکنون سرنوشت تو تنها ماندن است؛چه به تسلیم و رضا بکوشی و چه به ناله و افغان درآتش غم بگذاری؛این قضای آسمانی است و تغییر نمی پذیرد.

………………………………

11- به عُجبِ عِلم نتوان شد ز اَسبابِ طَرَب مَحروم

      بیا ساقی که جاهِل را، هَنی تر می‌رسد روزی

موضوع بیت:علم حصولی و شهودی(عجب علم حصولی و خاکساری علم حضوری)

مضمون بیت: عالم و جاهل و طرب و رفاه

معنی واژگان:عجب: تکبر، خودپسندي/ اسباب طرب: موجبات شادي و طرب/ محروم: بي نصيب، نااميد/ جاهل: نادان/ هني: گوارا، بي رنج/ روزي: قسمت، رزق

قواعد: هنی تر: هنی مخفف هنیء صفت مشبهه است یعنی آنچه بی دست رنج به کسی برسد و خوردنی و نوشیدنی گوارا،مشتق از مصدر هناءه به فتح اول ؛گوارنده گردیدن.

آرایه ها: تناسب در اسباب طرب با ساقي

واج آرایی:تکرار حرف «س»

معنی بیت: به غرور دانش از موجبات خوشدلی و شادی نباید خود را بی بهره داشت؛ای نوشگر(ساقی) بیا و باده بده؛ چه نادان به رزق آسان تر و بی مشقت تر دست می یابد.

………………………..

12-  مَی انـدر مجلسِ آصِف به نوروزِ جَلالی نوش

         که بَخشَد جُرعة جامَت جَهان را سازِ نوروزی

 موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: نوروز و آرزوي مجلس تورانشاه

معنی واژگان:آصف: لقب وزير سليمان بوده است که چون ملک فارس را ملک سليمان مي نامند وزير پادشاه شيراز يعني تورانشاه را به لقب آصف ملقب مي کند/ جلالي: هم اشاره دارد به جلال الدين تورانشاه وزير شاه شجاع/ نوروز جلالی:جشن نوروز که در زمان جلال الدین ملکشاه طبق تقویم جلالی درآغاز برج حمل تثبیت شد(نقل از لغتنامۀ دهخدا)ولی دراین بیت چنان که مرحوم علامۀ قزوینی در حاشیۀ صفحۀ318 دیوان حافظ نوشته اند«ایهام است بین تاریخ جلالی معروف و لقب ممدوح خواجه درین غزل جلال الدین تورانشاه وزیر شاه شجاع»/نوش: به شادي بياشام/ ساز نوروزي: سامان دار شدن و بهتر شدن شادماني و طرب نوروزي، هديه ي نوروزي.

آرایه ها:تناسب در می و مجلس و جرعه و ساز

واج آرایی:تکرار آوای «s» و حرف «ج»

معنی بیت: بر وفق تاریخ جلالی می در بزم آصف روزگار خواجه جلال الدین تورانشاه بنوش چه یک جرعه و آشام از ساغر تو به عالم ساز و برگ آراستۀ بهاری را اعطا می کند.

…………………………….

13-  نه حافِظ می‌کند تنها دعایِ خواجه تورانشاه

        ز مَدحِ آصفی، خواهد جهان عیدی و نوروزی

 موضوع بیت:مدح ممدوح

مضمون بیت: دعا به جان وزير محبوس

معنی واژگان:تورانشاه: وزير شاه شجاع از 766 تا 786/ آصفي: منسوب به وزير /عیدی: آنچه در روز عید بزرگتران به کوچکتر دهند/نوروزی: هدیه ای که در جشن نوروز به کسی داده شود.

قواعد: مدح آصفی:موصوف و صفت نسبی ازآصف/

نوروزی:صفت جانشین موصوف؛مرکب از نوروز و یای نسبت

آرایه ها:تناسب در عیدی و نوروزی

واج آرایی:تکرار آوای «h»

معنی بیت: در بيت حسن طلب زيبايي نهفته است و خواجه با نهايت ظرافت مي فرمايد: نه تنها حافظ خواجه توران شاه را ستايش مي کند، بلکه همه جهان او را مي ستايند و طلب عيدي و پاداش مي کنند،

………………………………

14- جَنابـش پارسایان راست مِحرابِ دِل و دیده

        جَبینش صُبح خیزان راست، روزِ فَتح و فیروزی

موضوع بیت:ولایت (مدح ولی)

مضمون بیت: مدح وزير

معنی واژگان:جناب: آستانه ي در/ پارسايان: پرهيزگاران با اشاره به اهل پارس/ جبين: پيشاني/ صبح خيزان: سحرخيزان و عبادت کنندگان

آرایه ها: نوعی تضاد در جناب و محراب / تناسب در صبح و روز / نوعي هماهنگي در جناب و جبين

واج آرایی:تکرار آوای «s» و حرف «ر»

معنی بیت: درگاه خواجه جلال الدین تورانشاه محراب دل و چشم پرهیزگاران است و پیشانی مبارکش برای سحرخیزان و شب زنده داران مایۀ گشایش کار و غلبه بر دشمنان.

……………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا