- *غزل 441*
1- چه بـودی ار دِلِ آن ماه، مِهـــربان بودی؟
که حالِ ما، نه چُنین بودی،اَرچُنان بودی
2-بِگُفتَمی که چه اَرزَد، نَسیمِ طُرّةدوست
گَــرَم به هَر سَرِ موئی، هِزار جان بودی
3- براتِ خوشدِلی ما چه کَم شدی ،یارب؟
گـَـرَش نِشانِ اَمان، از بَــدِ زمان بودی
4- گَرَم زمانه سَرافراز داشتیّ وعزیز
سَریرِ عِزَّتَم آن خاکِ آستان بودی
*به خواب نیز نِمی بینَمَش چه جایِ وِصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
ز پرده کاج برون آمدی، چوقطرة اشک
که بـــر دو دیدة ما، حُکمِ اورَوان بودی
5- ز پرده کاش برون آمدی، چوقطرة اشک
که بـــر دو دیدة ما، حُکمِ اورَوان بودی
*کسی به کویِ وِی ام کاشکی نِشان دادی
که تا فَراغَتَم از باغ و بوستان بودی
*خیال اگر نَشدی سَدِّ راهِ دیدۀ من
هِزار چشمه به هر گوشه ای روان بودی
6- اگـــر نه دایــــرة عشق، راه بـَـربَستی
چو نُقطه، حافِظِ سَرگَشته، در میان بودی
*******************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن ( بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
1- چه بـودی ار دِلِ آن ماه، مِهـــربان بودی؟
که حالِ ما، نه چُنین بودی،اَرچُنان بودی
موضوع بیت:عنایت (طلب ترحم از یار)
مضمون بیت: آرزوي توجه يار
معنی واژگان:چه بودي ار: چه طور مي شد اگر/ ماه: مقصود معشوق زيباروست/ چنين در مفهوم بد و چنان در مفهوم خوب به کار رفته است.
آرایه ها: در مصرع اول تشخیص به کار رفته است/جناس در ماه و ما
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ر» و «ي» و «ن»
معنی بیت: اگر دل آن ماه رخسار با ما سر مهر داشت، خوب میشد و اگر مهربانی میکرد حال ما زار نبود
…………………………..
2-بِگُفتَمی که چه اَرزَد، نَسیمِ طُرّةدوست
گَــرَم به هَر سَرِ موئی، هِزار جان بودی
موضوع بیت:یار(یاربی همتا)
مضمون بیت: بهاي بوي زلف يار
معنی واژگان:نسيم: بو، رايحه/ طرّه: قسمتي از گيسوي يار که بر پيشاني او ريخته است و توسّعاً به همه ي زلف و گيسو نيز گفته مي شود/ مقصود اين است که ارزش بوي گيسوي دوست اين قدر است که اگر بر سر هر موي بدن عاشق هزار جان بود، اين جانها معادل ارزش بوي گيسوي او بودند.
آرایه ها: تناسب در طرّه و موي
واج آرایی:تکرار حرف «س»
معنی بیت: اگر در برابر هر تار موی خود هزار جان گرامی داشتم، میگفتم که بوی خوش زلف یار چه بهائی دارد؛ مقصود آنکه قیمت نسیم گیسوی دوست از اندازة شمار بیرون است.
…………………………..
3- براتِ خوشدِلی ما چه کَم شدی ،یارب؟
گـَـرَش نِشانِ اَمان، از بَــدِ زمان بودی
موضوع بیت:رؤیت (دیدار دایم آرزوی عاشق )
مضمون بیت: اميد به شادي بي نقص
معنی واژگان:برات: حواله/ خوشدلي: شادي و نشاط/ امان: امنيت، ايمن بودن
قواعد: برات خوشدلی: تشبیه صریح / نشان امان : تشبیه صریح
آرایه ها: نوعي جناس در امان و زمان
واج آرایی:تکرار حرف «ش» در بيت و حرف «ن» در مصراع دوم
معنی بیت: پروردگارا، اگر حوالة آسودهدلی و سعادت ما نشان ایمنی جاودان از بد حادثه داشت، از خزانة بی پایان لطف و انعام تو چیزی نمی کاست.
……………………………..
4- گَرَم زمانه سَرافراز داشتیّ وعزیز
سَریرِ عِزَّتَم آن خاکِ آستان بودی
موضوع بیت:یار (تمنای راهیابی به کوی یار)
مضمون بیت: خاک آستان دوست
معنی واژگان:زمانه: روزگار/ سرافراز: سربلند /سرير عزت: تخت عزت و سرافرازي/ آستان: آستان درگاه
قواعد: سریر عزت: تشبیه صریح
آرایه ها: نوعي جناس در عزيز و عزت / نوعی تناسب در سر و خاک آستان
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر روزگار مرا گرامی میداشت، تختگاه ارجمندی و عزت من زمین آستانة دوست بود.
…………………………….
5- ز پرده کاش برون آمدی، چوقطرة اشک
که بـــر دو دیدة ما، حُکمِ اورَوان بودی
موضوع بیت:رؤیت (تمنای دیدار )
مضمون بیت: آرزوي ديدن يار
معنی واژگان:حکم: فرمان/ روان بودي: مورد اطاعت قرار مي گرفت و اجرا مي شد
آرایه ها: تناسب در قطره و اشک و ديده و روان
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: کاشکی محبوب از حجاب بدانگونه که قطرة سرشک از پردة چشم بیرون می آید رخ مینمود، تا فرمانش را بر دیده می نهادم و بی چون و چرا بتسلیم و رضا دل خوش می داشتم.
……………………………..
6- اگـــر نه دایــــرة عشق، راه بـَـربَستی
چو نُقطه، حافِظِ سَرگَشته، در میان بودی
موضوع بیت:عشق (عشق و اسارت )
مضمون بیت: حافظ و مرحله ي کمال عشق
معنی واژگان: در نسخه بدل دیوان حافظ تصحیح مرحوم قزوینی در حاشیة صفحه 308 مصراع دوم باین صورت آمده که بر متن ترجیح دارد؛ چو نقطه حافظ بیدل نه در میان بودی
قواعد:دايره ي عشق: (اضافه تشبيهي) يعني عشق به دايره تشبيه شده است و حافظ خود را نقطه اي در محيط دايره عشق مي داند و به اين جهت سرگشته (=سرگردان) است ولي حافظ دلش مي خواهد که نقطه وسط دايره يعني مرکز باشد که هنوز خود را موفق نمي داند
آرایه ها:تناسب در دايره و نقطه و سرگشته و ميان
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: در نسخه بدل دیوان حافظ تصحیح مرحوم قزوینی در حاشیة صفحه 308 مصراع دوم باین صورت آمده که بر متن ترجیح دارد؛ چو نقطه حافظ بیدل نه در میان بودی – در این صورت معنی بیت چنین تواند بود؛ اگر عشق دایره وار راه را مسدود نمی کرد، حافظ دل از دست داده مانند نقطه در میان حلقة محبت گرفتار نبوده و آزاد و آسوده میزیست.
…………………………….