• * غزل 432 *

1-مَخمورِ جامِ عشقم، ساقی، بِده شَرابی

     پُرکُن قَدَح ،که بی مَی، مَجلِس ندارد آبی

2-وَصفِ رُخِ چو ماهَش، در پَرده راست ناید

             مُطرِب بِزَن نَوایی، ساقی بده شرابی

حُسنِ رُخِ چو ماهَش، در پَرده راست ناید

             مُطرِب بِزَن نَوایی، ساقی بده شرابی

شد حَلقه قامَتِ ما، تا بعد ازین رَقیبَت

                 زین در دِگَر نراند، ما را به هیچ بابی

3-شد حَلقه قامَتِ من، تا بعد ازین رَقیبَت

                 زین در دِگَر نراند، ما را به هیچ بابی

در انتظارِ رویَت، ما و امیدِ روزی

           وَز عشوة لَبانَت، ما و خیالِ خوابی

در انتظارِ رویَت، ما و امیدِ روزی

           در عشوة وصالَت، ما و خیالِ خوابی

4-در انتظارِ رویَت، ما و امیدواری

           در عشوة وصالَت، ما و خیال و خوابی

مَخمورِ آن دو چَشمَم ،آیا کُجاست جامی؟

           بیمارِ آن دو لَعلَم ،آخِر بده جوابی؟

5-مَخمورِ آن دو چَشمَم ،آیا کُجاست جامی؟

           بیمارِ آن دو لَعلَم ،آخِر کَم از جوابی؟

*دَستِ غَرَض مَیالای بر کاسه ای که دانی

انجامِ کار نَبوَد از وِی نَصیبِ آبی

حافظ چه می نَهی دل ،در وعده هایِ خوبان؟

              کِی تشنه سیر گردد، از لَمعة سرابی؟

6-حافظ چه می نَهی دل ،تو در خیالِ خوبان؟

              کِی تشنه سیر گردد، از لَمعة سرابی؟

***************************

وزن غزل 432 : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (بحر مضارع مثمن اخرب)

1-مَخمورِ جامِ عشقم، ساقی، بِده شَرابی

     پُرکُن قَدَح ،که بی مَی، مَجلِس ندارد آبی

موضوع بیت:فراهم آمدن شرایط وصل در بزم ساقی

مضمون بیت: خمار عشق و ميل شراب

معنی واژگان:مخمور: خمارزاده، خمارآلود/ قدح: جام شراب/ آب: رونق، شور و شر.

قواعد: جام عشق: (اضافه ي تشبيهي) يعني عشق به جام شراب تشبيه شده است.

آرایه ها: آب: به ایهام معنی بعید آب که رونق و روشنی است در اینجا مقصود می باشد/تناسب در مخمور و جام و ساقي و شراب و قدح و مجلس و آب / کلمه ي «آب» علاوه بر معني رونق اشاره اي دارد به شراب که نوعي آب است

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «م»

معنی بیت: ای ساقی، از ساغر محبت نیم مستم، باز باده بده و جام را سرشار کن که محفل بی وجود می رونق و روشنی ندارد.

…………………………………..

2-وَصفِ رُخِ چو ماهَش، در پَرده راست ناید

             مُطرِب بِزَن نَوایی، ساقی بده شرابی

موضوع بیت:اخلاص(وصف خدا تنها از مخلَصین برآید)

مضمون بیت: مستي و شادي و وصف يار

معنی واژگان:وصف: توصيف، بيان صفتها/ رخ: چهره /در پرده: با اشاره و کنايه، غير صريح/ راست نايد: درست نيست/ مطرب: رامشگر/ بزن نوايي: آهنگي بنواز

آرایه ها:ایهام تناسب در پرده با مطرب و نوا

واج آرایی:تکرار حرف «ر»

معنی بیت: صفت چهرة چون ماه وی در پردة سخن نمی گنجد، پس، ای رامشگر آهنگی بنواز و ای نوشگر باده بده تا از پردة ساز وصف رخسار او را بشنوم.

……………………………….

3-شد حَلقه قامَتِ من، تا بعد ازین رَقیبَت

                 زین در دِگَر نراند، ما را به هیچ بابی

موضوع بیت:خامی و پختگی

مضمون بیت: حلقه ي قامت عاشق و درگاه يار

معنی واژگان:حلقه: خميده با اشاره به حلقه ي در /قامت: قد، بالا/ رقيب: مراقب، محافظ، نگهبان/ باب: در

آرایه ها: تناسب در حلقه ودر و باب

واج آرایی:تکرار حروف «ق» و «د»

معنی بیت: قد من بر درگاه تو حلقةوار خمید تا از این پس نگهبان آستان تو مرا از این در به در دیگر روانه نسازد.

……………………………………

4-در انتظارِ رویَت، ما و امیدواری

           در عشوة وصالَت، ما و خیال و خوابی

موضوع بیت:رؤیت (امید دیدار)

مضمون بیت: اميدواري و خيال عاشق

معنی واژگان: عشوه: فريب/ وصال: رسيدن به يار، وصل/ خيال: تصور، تخيل

قواعد:حرف «و» واو حرف اضافه براي تخصيص يا واو تقريب است مفید معنی ملازمت.

آرایه ها: تناسب در انتظار و اميدواري /تناسب در عشوه و خواب و خيال

واج آرایی:تکرار حروف «م» و «خ»

معنی بیت: ما در چشم به راه ماندن برای دیدار تو ملازم امید می باشیم یعنی همیشه امیدواریم و در عشوه و فریبی که وصل تو به ما می دهد همراه خیل خیالم و روی تو را در رؤیا می بینیم.

………………………………….

5-مَخمورِ آن دو چَشمَم ،آیا کُجاست جامی؟

           بیمارِ آن دو لَعلَم ،آخِر کَم از جوابی؟

 موضوع بیت:انتظار(در انتظار پاسخ معشوق)

مضمون بیت: چشمان و لبان يار و جواب او

معنی واژگان:مخمور: خمارزده، خمارآلود/ لعل: لب يار، لب گلگون يار/ آخرکم از: لااقل، دست کم

آرایه ها:تناسب در چشم مخمور و لب  یار

واج آرایی:تکرار حرف «م»

معنی بیت: ساغری از بادة نگاه تو کجاست که مرا از خمار آلودگی رها سازد، من جدا از لب نوشین تو بیمارم، باری دست کم (کمینه) پاسخی بده تا مرا شفا بخشی.

………………………….

6-حافظ چه می نَهی دل ،تو در خیالِ خوبان؟

              کِی تشنه سیر گردد، از لَمعة سرابی؟

موضوع بیت: حافظ و راه بی پایان عشق

مضمون بیت: حافظ و خيال خوبان

معنی واژگان:چه مي نهي دل: چرا دلبستگي پيدا مي کنيد ،چرا دلخوش هستي/ خيال: تصور، تخيل/خوبان: زيبايان، زيبارويان /سير: سيراب/ لمعه: درخشش/ سراب: در بيابان بي انتها به جهت انکسار نور چنين به نظر مي رسد که در دوردستها دريايي از آب موج مي زند که وقتي به نزديک آب مي روند خبري از آب نيست، اين درياي آب واهي را سراب مي گويند/ لمعة سراب: درخش کور آب یا زمین شوره در صحرا که از دور به آب ماند.

آرایه ها: خيال زيبارويان به سراب تشبيه شده است و حافظ عاشق به تشنه.

واج آرایی:تکرار حروف «ل» و «د»

معنی بیت: ای حافظ، چرا دل به خیال دیدار زیبایان سپرده ای، مگر نمی دانی که تشنه کام از برق سراب سیر نمی شود و همچنان سوخته جگر می ماند.

……………………………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا