- *غزل 420*
1- ناگَهان پــَـرده برانداختهای، یعنی چه؟
مَست از خانه بُرون تاختهای، یعنی چه؟
2-زلف در دستِ صبا، گوش، به فرمانِ رقیب
این چنین، با همه درسـاختهای، یعنی چه؟
3- شاهِ خـوبانی و، منظورِ گدایان شدهای
قـَـدرِ این مَرتَبه نشـناختهای، یعنی چه؟
نه سرِ زلفِ خود، اوّل تو به دَستَم دادی
باز در پای درانــداختهای، یعنــی چـه؟
4-نه سرِ زلفِ خود، اوّل تو به دَستَم دادی
بازَم از پای درانــداختهای، یعنــی چـه؟
سُخَنَت رازِ دهان گفت و کَمَر سِرِّ میان
زین میان، تیـغ به ما آخــتهای، یعنی چه؟
5-سُخَنَت رمزِ دهان گفت و کَمَر سِرِّ میان
وز میان، تیـغ به ما آخــتهای، یعنی چه؟
6-هر کس از مُهرِة مِهرِ تو، به نَقشی مَشغول
عاقِبَت، با همه کـَـج باختــهای، یعنی چه؟
حافظا در دلِ تَنگِ تو فُرود آمد یار
خانه از غیـــر نپـــرداختهای، یعنی چه؟
7-حافظا در دلِ تنگت، چو فُرود آمد یار
خانه از غیـــر نپـــرداختهای، یعنی چه؟
***********************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- ناگَهان پــَـرده برانداختهای، یعنی چه؟
مَست از خانه بُرون تاختهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:تجلی (تجلی جمالی یار)
مضمون بیت: کارهاي شگفتي انگيز يار
معنی واژگان:پرده برانداخته اي: نقاب از چهره برداشته اي/ برون تاخته اي: بيرون زده اي، به بيرون گريخته اي
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ناگاه حجاب از رخسار برگرفته ای، از این کار چه قصد داری؟ سرمست از خانه بیرون شتافته ای، مقصودت چه باشد؟
……………………………….
2-زلف در دستِ صبا، گوش، به فرمانِ رقیب
این چنین، با همه درسـاختهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:غیرت عاشقی
مضمون بیت: کارهاي شگفتي انگيز يار
معنی واژگان:زلف در دست صبا: مقصود اين است که خود را در اختيار دوستداران خود قرار داده اي، اجازه مي دهي که باد صبا با گيسوانت بازي کند/ رقيب: نگهبان و محافظ يار که بايد معشوق به توصيه هاي او گوش فرا دهد، يعني مخالف فقره ي اوّل، چون رقيب معشوق را از عاشقان دور نگه مي دارد/ در ساخته اي: متحد شده اي، همراه شده اي، پيمان بسته اي.
آرایه ها:تشخیص/تناسب در زلف و دست و گوش
واج آرایی:تکرار آوای «s»
معنی بیت: چه مقصودي داري که گيسوي زيبا و تابدارت را به دست باد صبا و گوشت را به فرمان رقيب و مدّعي سپرده اي و اين گونه با همه کس از درِ سازش و مدارا درآمده اي؟
محصول بيت ــ زلفت در دست صبا و گوشت به دستور رقيب است. همينطور با همه درآميختهاى مىخواهى چه بگويى و غرضت از اين كار چيست؟
………………………………..
3- شاهِ خـوبانی و، منظورِ گدایان شدهای
قـَـدرِ این مَرتَبه نشـناختهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:انسان کامل (انسان و قدر شناسی ازخود )
مضمون بیت: قدر خود نشناختن معشوق
معنی واژگان:خوبان: زيبايان، زيبارويان خوش قد و قامت/ منظور: مورد نظر، هدف نظر/ قدر: ارزش/ مرتبه: رتبه، درجه.
آرایه ها:تضاد در شاه و گدا
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: تو سرور زیبایان جهان و محبوب گدایان کوی عشقی، چرا قدر سلطنت بر دلها را نشناختی و به دلدار نپرداختی؟
………………………………
4-نه سرِ زلفِ خود، اوّل تو به دَستَم دادی
بازَم از پای درانــداختهای، یعنــی چـه؟
موضوع بیت:یار (یار و کارهای شگفت او)
مضمون بیت: معشوق و کارهاي شگفتي انگيز او
معنی واژگان:سر زلف خود به دستم دادي: مقصود اين است که مرا عاشق خود ساختي و مرا به سوي خود کشانيدي/ بازم: از طرف ديگر مرا/ از پاي درانداخته اي: نابود کرده اي، خوار و زار کرده اي./ اشاره است به درازي زلف معشوق که به پاي او مي رسد
آرایه ها: تناسب در سر زلف و به دست دادن و از پاي درانداختن
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ز»
معنی بیت: چه مقصودي داري که اوّل سر زلف زيبايت را به دستم دادي، سپس مرا بيچاره و نابود کردي؟
محصول بيت ــ مگر سر زلف خودت را اول به دست من ندادى؟ استفهام انكارى است. يعنى دادى. پس دوباره مرا از پاى انداختهاى، حرفت چيست؟
حاصل سخن: اول رعايتم كردى اما بعد اهانتم نمودى، از اينگونه رفتار منظورت چيست؟
………………………………
5-سُخَنَت رمزِ دهان گفت و کَمَر سِرِّ میان
وز میان، تیـغ به ما آخــتهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:نازو نیاز(نازیار با عاشق نیاز)
مضمون بیت: دهان و کمر يار
معنی واژگان:رمز: نشان، در ادبيات فارسي کوچکي دهان يکي از نشانه هاي زيبايي است، مي گويد تا سخن نگفته بودي از بس دهانت کوچک بود نمي دانستيم دهان داري/ کمر: کمربند/ سرّ: راز/ ميان: کمر، در ادبيات فارسي باريکي کمر را يکي از نشانه هاي زيبايي مي دانستند، مي گويد از کمربند تو فهميديم که کمر هم داري/ وزميان: و از اين ميان (به تعبيري اين ميان را هم کمر مي دانند)/ تيغ آختن: شمشير کشيدن
آرایه ها: جناس در ميان و ميان
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ن»
معنی بیت: سخن گفتن تو فاش کرد که دهانی داری و کمربند تو را از باریکی میان تو را آشکار نمود و از میان همه تیغ جفا بر ما کشیده ای، مقصودت چیست؟
سعدی گوید:
حجت آنست که گه گه سخنی می گوید
ورنه معلــوم نگشتی که دهانی دارد
…………………………….
6-هر کس از مُهرِة مِهرِ تو، به نَقشی مَشغول
عاقِبَت، با همه کـَـج باختــهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:یار(یار دور از دسترس)
مضمون بیت: يار و کارهاي شگفتي انگيز او
معنی واژگان: نقش: فکر بردن، فکر خال روي طاس ها/ عاقبت: در آخر کار/ کج باختن: فريب دادن طرف بازي، تقلب کردن در بازي.
قواعد:مهره ي مهر (اضافه استعاري) يعني عشق دوست به نرد تشبيه شده است که مهره جزئي از آن است.
آرایه ها: نوعي جناس در مهره و مهر / تناسب در مهره و نقش و کج باختن
واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «ه» و آوای «gh»
معنی بیت: هرکسی به نقشی از طاس محبت یا کعبتین عشق تو دل پرداخته است، سرانجام تو با همه عاشقان کج قماری کرده ای، مرادت چیست؟
………………………………..
7-حافظا در دلِ تنگت، چو فُرود آمد یار
خانه از غیـــر نپـــرداختهای، یعنی چه؟
موضوع بیت:تخلیه و تحلیه و تجلیه (مقام تخلیه )
مضمون بیت: حافظ و تعلّقات
معنی واژگان:دل تنگ: دل پرغم و غصّه، با اشاره به تنگ بودن و نامناسب بودن براي فرود يار/ فرود آمد: وارد شد/ نپرداخته اي: خالي نکرده اي، پاک نکرده اي/ ترک علايق و زدودن دل از تعلّقات مقدمه ي ورود عشق يار در دل است.
آرایه ها:خانه استعاره از دل.
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ر»
معنی بیت: ای حافظ اکنون که یار در دل غمگین تو جای گزیده است، چرا سرای دل را از هر اندیشه جز اندیشه ی یار تهی نکردی، ندانم چه قصد داری؟
………………………….