- *غزل 417*
1- عِیشَم مُدامَست، از لَعلِ دِلخواه
کـارَم به کـامَست، اَلحَمـــدُللِّه
ای بَختِ سرکَش، تَنگَش به بَرکَش
گـه جامِ زَرکَش، گـه زُلفِ دلخواه
2- ای بَختِ سرکَش، تَنگَش به بَرکَش
گـه جامِ زَرکَش، گـه لَعلِ دلخواه
3- ما را به رِندی، افسانه کردند
پیــرانِ جاهِــل، شیخانِ گُمــراه
4-از دَسـتِ زاهِد ،کردیم توبه
وَز فعـلِ عـابـد ،اَستــَغفِرُالله
5- جانا، چه گویَم شَرحِ فِراقَت
چَشمیّ و صَــد نَم، جــانیّ و صَد ،آه
کافِر مَبیناد، آن غم که دیدست
از قامَتَت سـَرو، وَز عارِضَـت، ماه
6-کافِر مَبیناد، این غم که دیدست
از قامَتَت سـَرو، از عارِضَـت، ماه
*گَر زَهر نوشَم باری از آن دست
وَر خاک گردم آری در آن راه
*رُخ بر مَتابم از راهِ خِدمَت
سَر بر ندارم زان خاکِ درگاه
شوقِ لَبَت برد، از یادِ حافظ
وِردِ شبـــانـه، درسِ سحـرگــاه
7- شوقِ لَبَت برد، از یادِ حافظ
درسِ شبـــانـه، وِردِ سحـرگــاه
****************************
وزن غزل: فعلن فعولن فعلن فعولن(بحر متقارب مثمن اثلم)
به این صورت نیز تقطیع می شود: مستفعلن فاع مستفعلن فاع (بحر مجتث مثمن مجحوف مسبغ)
1- عِیشَم مُدامَست، از لَعلِ دِلخواه
کـارَم به کـامَست، اَلحَمـــدُللِّه
موضوع بیت:قبض و بسط(بسط دایم )
مضمون بیت: (کامروايي) (بوسيدن يار)
معنی واژگان:عيش: شادي، طرب/ مدام: هميشگي، ادامه دار (با اشاره به معني ديگر مدام يعني شراب)/ لعل: لب گلگون/ دلخواه: مطلوب، مورد آرزو/ به کام: مطابق آرزو، دلخواه/ الحمدلله: شکر خدا را
قواعد: دلخواه: صفت مرکب از ماده ی فعل امر به معنی مفعولی ، لعل موصوف.
آرایه ها:نوعی جناس در کار و کام / ایهام تناسب در مدام و لعل و کام (چون کام معني دهان هم مي دهد)
واج آرایی:تکرار حروف «م» و «ل»
معنی بیت: خوشدلی و زندگی خوش من از لعل نوشین دلپذیر یار همیشگی است، سپاس خدای را که کارم موافق آرزوست(یا سرو کارم با کام و دهان یار است. )
………………………..
2- ای بَختِ سرکَش، تَنگَش به بَرکَش
گـه جامِ زَرکَش، گـه لَعلِ دلخواه
موضوع بیت:طلب (طلب وصال)
مضمون بیت: کامروايي
معنی واژگان:بخت سرکش: طالع و اقبالي که تاکنون نافرمان بودي/ تنگ: سخت/ به برکش: در آغوش بگير/ جام زرکش: جام شراب را بنوش، جام زرين شراب را بنوش/ لعل دلخواه: لبان ياري که آرزوي بوسيدن آنها را داشتي
آرایه ها:نوعی جناس در بر و زر و سر /تناسب در زر و لعل
واج آرایی: تکرار «ک» و «گ»
معنی بیت: ای بخت سرفراز من یار را سخت در آغوش گیر، گاه پیاله ی زرین باده را بنوش و گاه جام لب یار را درکش یعنی ببوس؛ در جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد در صفحه ی 490 مصراع دوم بیت در نسخه ی بدل چنین آمده است، گه جام می کش گه زلف دلخواه،
یعنی گاه ساغر می بنوش و گاه چنگ در گیسوی یار بزن که به نظر می رسد بر متن ترجیح داشته باشد.
……………………………
3- ما را به رِندی، افسانه کردند
پیــرانِ جاهِــل، شیخانِ گُمــراه
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیای الهی و شهرت گریزی )
مضمون بیت: پيران و شيخان زمان
معنی واژگان:رندي (در اينجا): لاابالي گري و بي قيدي/ افسانه کردن: مشهور و معروف کردن/ پيران: مرشدان، رهبران، صوفيان/ شيخان: زاهدان (ريايي)
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: پیران صوفی نما و شیخان راه حق نشناخته ما را به قلندری و بی اعتنایی به ظواهر شرع شهره ی شهر ساختند تا از صوفی گری و زهد و ریا روی گردان شدیم.
…………………………………
4-از دَسـتِ زاهِد ،کردیم توبه
وَز فعـلِ عـابـد ،اَستــَغفِرُالله
موضوع بیت:استغفار(استغفار عارف )
مضمون بیت: زاهد و عابد زمان
معنی واژگان:از دست: از کارهاي، از اعمال/ زاهد: مقصود پرهيزگار رياکار است/ فعل: عمل/ عابد: عبادت کننده ي ريايي/ استغفرالله: از خدا طلب آمرزش مي کنم
آرایه ها: سجع و تناسب در عابد و زاهد
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ز» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: از دراز دستی زاهد توبه کردیم که دیگر گرد زهد نگردیم و از کردار زشت عابد نمایان از خدا طلب آمرزش کردیم که مگر از گناهشان در گذرد.
………………………………..
5- جانا، چه گویَم شَرحِ فِراقَت
چَشمیّ و صَــد نَم، جــانیّ و صَد ،آه
موضوع بیت:حدیث فراق(گریه در فراق یار)
مضمون بیت: فراق یار
معنی واژگان:جانا: اي کسي که مانند جان مني/ فراق: دوري/ صد نم: مراد اشک فراوان است.
آرایه ها:نوعی جناس در جانا و جاني
معنی بیت: جان من، داستان جدایی تو را نمی توانم به شرح باز گویم، دیده ی من در فراق با صد اشک و جان من با صد آه سوزان قرین و ملازمست.
……………………………….
6-کافِر مَبیناد، این غم که دیدست
از قامَتَت سـَرو، از عارِضَـت، ماه
موضوع بیت:یار(غم هجران یار)
مضمون بیت: قامت و چهره ي يار
معنی واژگان:مبيناد: الهي نبيند/ عارض: چهره/ اين غم، غم رشک و حسد است.
قواعد: مبیناد: فعل دعایی منفی،
آرایه ها: تشبيه مضمر و تفضيل قامت يار به سرو، و چهره ي يار به ماه، با برتري دادن قامت و چهره ي يار
واج آرایی: تکرار حرف «د» در مصراع اول و «ت» در مصراع دوم
معنی بیت: این اندوه که به دل سرو بلند از رشک قامت موزون تو و به ماه از رخسار زیبایت رسیده است، مبادا که کافر ببیند(خدا کند که نبیند) تا چه رسد به دیگران.
………………………………
7- شوقِ لَبَت برد، از یادِ حافظ
درسِ شبـــانـه، وِردِ سحـرگــاه
موضوع بیت:رؤیت (شوق دیدار)
مضمون بیت: لبان يار
معنی واژگان:شوق: اشتياق، عشق/ ورد: دعا.
آرایه ها: تناسب در درس و ورد
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: شوق و اشتياق بوسيدن لب شيرين و جان بخش تو درس شبانه و ورد و دعاي سحرگاهي را از ياد حافظ برده است.
محصول بيت ــ عشق و شوق رخت، ورد شب و دعاى سحر را از خاطر حافظ برد: از يادش برد. يعنى عبادت و طاعت را حافظ فراموش كرد و سبب اين فراموشى شوق رخت است.
…………………………………………………………………