- *غزل 415*
ای پِیکِ راستان، خَبَرِسَروِ ما بگو
احوالِ گُل، به بلبلِ دَستان سَرا، بگو
1-ای پِیکِ راستان، خَبَرِیارِما بگو
احوالِ گُل، به بلبلِ دَستان سَرا، بگو
ما مَحرَمانِ خلوتِ اُنسیم، سِرّ مَپوش
با یارِ آشنا، سخنِ آشنا بگو
2-ما مَحرَمانِ خلوتِ اُنسیم، غم مخور
با یارِ آشنا، سخنِ آشنا بگو
3-بَرهَم، چو میزد آن سرِ زُلفینِ مُشکبار
با ما، سَرِچه داشت؟زِبَهرِ خدا بگو
هرکس که گفت، خاکِ رَهِ او نه توتیاست
گو، این سخن مُعایِنه در چَشمِ ما بگو
4-هرکس که گفت، خاکِ درِ دوست توتیاست
گو، این سخن مُعایِنه در چَشمِ ما بگو
صوفی که مَنعِ ما، زخرابات می کند
گو در حضورِ پیرِ من، این ماجِرا بگو
5-آنکس که مَنعِ ما، زخرابات می کند
گو در حضورِ پیرِ من، این ماجِرا بگو
گَر دیگَرَت، برآن دَرِ دولت گذر فُتَد
بعداز اَدایِ خدمت و عَرضِ دعا بگو
6-گَر دیگَرَت، برآن دَرِ دولت گذر بود
بعداز اَدایِ خدمت و عَرضِ دعا بگو
7-هَرچَند ما بَدیم، تو ما را بِدان مگیر
شاهانه، ماجِرایِ گناهِ گِدا بگو
براین فَقیر، قِصّۀ آن مُحتَشَم بخوان
با این گِدا، حکایَتِ آن پادشا بگو
8-براین فَقیر، نامۀ آن مُحتَشَم بخوان
با این گِدا، حکایَتِ آن پادشا بگو
جانها، زدامِ طُرّه ، چو برخاک، می فَشاند
برآن، غریبِ ما چه گذشت ؟ای صبا بگو
9-جانها، زدامِ زلف، چو برخاک، می فَشاند
برآن، غریبِ ما چه گذشت ؟ای صبا بگو
هان بر در است ، قِصۀ اربابِ معرفت
رَمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو
جان پَروَرَست، قِصۀ اربابِ معرفت
رَمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو
10-جان پَروَرَست، قِصۀ اربابِ معرفت
رَمزی برو بپرس،حدیثی بیا بگو
*آن مَی که در سَبو دِلِ صوفی به عِشوه برد
کِی در قَدَح کِرِشمه کند ساقیا بگو
*در راهِ عِشق فَرقِ غنی و فَقیر نیست
ای پادشاهِ حُسن سُخَن با گِدا بگو
*مُرغِ چَمَن به مویۀ من دوش می گریست
آخِر تو واقِفی که چه رفت ای صَبا بگو
حافظ، گَرَت به مجلس او راه می دهند
مَی نوش و ترکِ زَرق، برایِ خدا بگو
11-حافظ، گَرَت به مجلس او راه می دهند
مَی نوش و ترکِ زَرق، زِبَهرِ خدا بگو
*****************************
وزن غزل:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1-ای پِیکِ راستان، خَبَرِیارِما بگو
احوالِ گُل، به بلبلِ دَستان سَرا، بگو
موضوع بیت:یار (خبرگیری از یار)
مضمون بیت: خبر از يار
معنی واژگان:پيک راستان: مقصود باد صباست که پيغام آور و پيغامبر ميان عاشق و معشوق است/ گل: مقصود معشوق زيباروست/ بلبل دستان سرا: مقصود عاشق شاعر است که خود حافظ باشد
قواعد: راستان:صفت جانشین موصوف.
آرایه ها: تناسب در پيک و خبر و گفتن /تناسب در گل و بلبل و دستان سرا /پیک راستان استعاره از باد صباست/تشخیص
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ب»
معنی بیت: ای قاصد عاشقان راستین و پاکباز خبری از یار برای ما بیاور و از حال گل(محبوب) با بلبل عاشق نغمه ساز سخنی برزبان آور.
………………………………
2-ما مَحرَمانِ خلوتِ اُنسیم، غم مخور
با یارِ آشنا، سخنِ آشنا بگو
موضوع بیت:یار (خبرگیری از یار)-محرم و نامحرم
مضمون بیت: (رابطه ي عاشق و معشوق) (خبر از يار)
معنی واژگان:محرمان: رازدان/ خلوت انس: مجلس بزم/ غم مخور: اندوهگين مباش/ يار آشنا: عاشق آشنا/ سخن آشنا: سخن از معشوق، سخن درباره ي معشوق
آرایه ها: تناسب در محرم و آشنا و خلوت انس / تکرار آشنا
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ما اهل رازیم و همنشینان خلوت الفت و آشنایی، از ما اندیشه مکن، با دوست محرم سخن از یار آشنا یا سخن از عشق ساز کن.
………………………………
3-بَرهَم، چو میزد آن سرِ زُلفینِ مُشکبار
با ما، سَرِچه داشت؟زِبَهرِ خدا بگو
موضوع بیت:ناز و نیاز(از ما نیاز و از معشوق ناز)
مضمون بیت: زلف يار و پريشاني عاشق
معنی واژگان:بر هم زدن: پريشاني کردن/ زلفين: گيسو/ مشکبار: عطرآگين (و سياه)/ با ما سر چه داشت: قصد چه کاري را نسبت به ما داشت؟/ مي خواهد بگويد قصد پريشان کردن ما را داشت
آرایه ها: جناس در سر در مصراع اول و مصراع دوم / تناسب در سر و زلفين و مشکبار / با ما سر چه داشت در مفهوم کنایی به کار رفته است.
واج آرایی:تکرار حروف «س» و «ز» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: ای پیک، برای خدا بازگو: آنگاه که یار گیسوی مشکین را پریشان می کرد، آیا با ما که دلدادۀ اوییم، بر سر لطف بود یا نظر قهر داشت؟
………………………….
4-هرکس که گفت، خاکِ درِ دوست توتیاست
گو، این سخن مُعایِنه در چَشمِ ما بگو
موضوع بیت:بصیرت (خاک در دوست توتیای چشم عاشق )
مضمون بیت: خاک درگاه يار
معنی واژگان:توتيا: اکسيد طبيعي و ناخالص روي که در زمان قديم اعتقاد داشتند که باعث بينايي چشم مي شود/ گو … بگو: بايد بگويد /معاينه: عيناً، روبرو
قواعد: معاینه: قید وصف و روش است.
آرایه ها: تناسب در توتيا و معاينه و چشم
واج آرایی:تکرار حروف «ک» و «گ»
معنی بیت: به آن کس که گفت غبارآستان دوست توتیای شفا بخش چشم است بگو که این گفتارشادی بخش را آشکارا در برابر دیدۀ ما باز گوید؛ (برای توضیح کلمۀ توتیا نگاه کنید به غزل62 شمارۀ(6)
……………………..
5-آنکس که مَنعِ ما، زخرابات می کند
گو در حضورِ پیرِ من، این ماجِرا بگو
موضوع بیت:خرابات
مضمون بیت: خرابات و پير مغان
معنی واژگان:منع کردن: برحذر داشتن، مانع شدن/ خرابات: ميخانه/ گو … بگو: بايد بگويد/ در حضور: روبروي/ پير: مرشد، مراد، که همان پير مغان باشد/ماجرا: آنچه جريان دارد، موضوع، نزاع، و داوري، جرّ و بحث
آرایه ها: تناسب درخرابات و پیر
واج آرایی: تکرار حرف «م»
معنی بیت: به کسی که از رفتن به میخانۀ معرفت مارا باز می دارد، بگو که این گله و قصه را در پیشگاه پیر مرشد بازگو تا به هدایت وی دست از انکار ما باز داری.
………………………..
6-گَر دیگَرَت، برآن دَرِ دولت گذر بود
بعداز اَدایِ خدمت و عَرضِ دعا بگو
موضوع بیت:یار (تمنای بخشش از محضر یار)
مضمون بیت: عذر به درگاه معشوق
معنی واژگان:ديگر: دوباره/ دولت: خوشبختي و سعادت/ اداي خدمت: تعظيم و تکريم/ عرض دعا: تبليغ و رساندن دعا.
آرایه ها: تناسب در دولت و اداي خدمت و عرض دعا و در
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «گ» در مصراع اول بيت
معنی بیت: ای پیک اگر بار دیگر برآن درگاه نیکبختی بگذری پس از سلام رساندن و تقدیم دعا بگو
7-هَرچَند ما بَدیم، تو ما را بِدان مگیر
شاهانه، ماجِرایِ گناهِ گِدا بگو
موضوع بیت:یار(تمنای بخشش از محضر یار)
مضمون بیت: عذر به درگاه معشوق
معنی واژگان: هرچند: اگرچه/ مگير: مؤاخذه مکن/شاهانه: آن گونه که لايق شاهان است/ ماجرا: موضوع، جريان.
واج آرایی: تکرار حرف «د» در مصراع دوم بيت 7 با هم تضاد دارند/ تکرار حرف «د» در مصراع اول بيت 7/ تکرار حرف «گ» در پايان بيت 7
معنی بیت: اگر چه ما خطا کاریم، تو مارا به آن گناه مؤاخذه نکن ای قاصدقصۀ گناه ما را آنگونه که به عرض شهریاران می رسانند بر یار باز گو
…………………………..
8-براین فَقیر، نامۀ آن مُحتَشَم بخوان
با این گِدا، حکایَتِ آن پادشا بگو
موضوع بیت:یار (خبرگیری از یار)
مضمون بیت: نامه و گفتار يار
معنی واژگان:فقير: نيازمند/ محتشم: بزرگوار
آرایه ها:تضاد در فقير با محتشم/تضاد در گدا با پادشاه / تناسب در نامه با بخوان /تناسب در حکايت با بگو
واج آرایی:تکرار حرف «ن».
معنی بیت: براي اين فقير و درمانده نامه ي آن بزرگوار را بخوان و براي اين گداي عاشق، ماجراي آن پادشاه را بازگو کن.
محصول بيت ــ اى پيك براى اين فقير نامه آن محترم و بزرگوار را بخوان. مراد قصه آن پادشاه را براى اين گدا تعريف كن.
……………………………
9-جانها، زدامِ زلف، چو برخاک، می فَشاند
برآن، غریبِ ما چه گذشت ؟ای صبا بگو
موضوع بیت:عشق (عشق و اسارت)
مضمون بیت: زلف يار و جان عاشق
معنی واژگان: مي فشاند: فرو مي ريخت/ آن غريب ما: مقصود جان عاشق است/ چه گذشت: چه بر سرش آمد؟ به چه حالتي افتاد؟/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيامبر ميان عاشق و معشوق است.
قواعد:دام زلف (اضافه تشبيهي).
آرایه ها: در بیت آرایة تشخیص به کار رفته است.
واج آرایی:تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ای نسیم صبا، آنگاه که یار جانهای عاشقان را از بند گیسو برخاک می پراکند، بردل آوارۀ ما که در حلقۀ زلف وی قرار داشت، چه رفت و حالش چون است؟
…………………………
10-جان پَروَرَست، قِصۀ اربابِ معرفت
رَمزی برو بپرس،حدیثی بیا بگو
موضوع بیت:معرفت (اسرار نهانی )
مضمون بیت: قصه ي ارباب معرفت
معنی واژگان:جان پرور: روح بخش، (در بعضي از نسخ «هان بر دراست» آمده که اگر قصه را به معني شکايت بدانيم مناسب تر است)/ قصّه ي ارباب معرفت: داستان عارفان و مردان خدا، يا شکايت مردان خدا/ رمز: سرّ، راز/ حديث: داستان.
آرایه ها:تناسب در قصه و رمز و حديث
واج آرایی:تکرار آواي «s» و حرف «ز» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: داستان عارفان روح پرور و دلنواز است، برو نکته ای از آن بیاموز و سخنی بیا با ما بازگو.
……………………………
11-حافظ، گَرَت به مجلس او راه می دهند
مَی نوش و ترکِ زَرق، زِبَهرِ خدا بگو
موضوع بیت:اخلاص (مخلصان راه یافته )
مضمون بیت: حافظ و ترک ريا
معنی واژگان:مجلس: مقصود مجلس بزم و شرابخواري است/ راه دادن: اجازه ورود دادن/ مي نوش: شراب بنوش/ ترک گفتن: رها کردن، دست برداشتن/ زرق: تزوير، ريا و حيله، مکر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای حافظ، اگر تو را به محفل وی رخصت آمدن می دهند، می گساری کن و برای رضای خدا ریاکاری و نفاق را کنار بگذار.
…………………………………….