• *غزل 411*

تابِ بَنَفشه می بَرَد، طُرِّۀ مُشک سایِ تو

                  پـَــردۀ غُنچه میدَرَد، خَندۀ دِلگُشایِ تو

1-  تابِ بَنَفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سایِ تو

                  پـَــردۀ غُنچه میدَرَد، خَندۀ دِلگُشایِ تو

 2- ای گُلِ خوش نَسیمِ من، بلبل خویش را مَسوز

        کـز سَرِ صِدق می‌کند، شَب همه شَب دُعایِ تو

من که، مَلول می شدم  از نَفَسِ فرشتگان

                 قال و مَقال عالَمـی، می‌کَشَم از بـرایِ تو

 3-  من که، مَلول گَشتَمی از نَفَسِ فرشتگان

                 قال و مَقال عالَمـی، می‌کَشَم از بـرایِ تو

*مِهرِ رُخَت سِرِشتِ من ، خاکِ دَرَت بهشتِ من

            عشقِ تو سَرنوشتِ من ، راحَتِ من رِضایِ تو

*دَلقِ گِدایِ عشق را ، گَنج بُوَد در آستین

               زود رَسَد به سَلطَنَت هر که بود گدایِِ تو

4-  دولت عشق بین که چون، از سَرِ فقر و افتخار

         گوشۀ تاجِ سلطنــت، می‌شِکَنـَـد گِـــدایِ تو

خِرقة زُهد و جامِ مَی، گر چه نه درخورِ هَمَند

          این همه نقش می‌زنـــم، در طَلَبِ رضایِ تـو

5 – خِرقة زُهد و جامِ مَی، گر چه نه درخورِ هَمَند

          این همه نقش می‌زنـــم، از جَهَتِ رضایِ تـو

شورِ شراب و سوزِ عشقِ ،آن نَفَسَم رود ز سَر                          کاین سرِ پُرهَوَس شود، خاکِ درِ سَرایِ تو

 6-  شورِ شرابِ عشقِ تـو، آن نَفَسَم رود ز سَر                        کاین سرِ پُرهَوَس شود، خاکِ درِ سَرایِ تو

7-شاه نشینِ چشمِ من، تَکیه گَهِ خیالِ توست

              جایِ دعاست شاهِ من، بـی تو مباد جایِ تو

8-خوش چَمَنیست عارِضَت ،خاصه که در بهارِ حُسن

    حافظِ خوش کَـلام شد، مــُـرغِ سُخَن سُرایِ تو

 *******************************

وزن غزل:مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن(بحر رجز مثمن مطوی مخبون)

1-  تابِ بَنَفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سایِ تو

                  پـَــردۀ غُنچه میدَرَد، خَندۀ دِلگُشایِ تو

موضوع بیت:تجلی(تجلی جمالی طرّه و لبخند محبوب)

مضمون بیت: گيسوي يار و خنده ي او

معنی واژگان:تاب دادن:خشمگين کردن، از حسد به پيچ و تاب انداختن/ طرّه: موي سر که بر روي پيشاني ريخته و رديف شود و بنابر بر ذکر جزء و اراده ي کل به زلف و گيسو هم اطلاق مي شود/ مشک ساي: معطّر، عطرآگين، خوشبو/ پرده دريدن: رسوا کردن و بي ارزش کردن/ خنده ي دلگشاي: خنده ي شادي آور

آرایه ها: پرده ي غنچه مي درد به معني ديگري هم هست يعني دهان يار به غنچه تشبيه شده که وقتي مي خندد، اين غنچه تبديل به گل مي شود/

بنفشه: گلي است که شعرا معمولاً آن را به گيسو و گيسو را به آن تشبيه مي کنند/تناسب در  کلمه ي تاب با طرّه

واج آرایی:تکرار آواي «t» و حرف «د»

معنی بیت: زلف مشک بیز تو بنفشه را خشمگین میسازد و رنجه می داردولبخند شادی بخش دهان تنگ تو غنچه را رسوا می کند.

……………………………….

2- ای گُلِ خوش نَسیمِ من، بلبل خویش را مَسوز

        کـز سَرِ صِدق می‌کند، شَب همه شَب دُعایِ تو

موضوع بیت:دعا(دعا در حق معشوق)-عنایت

مضمون بیت: جور دلبر و دعاي دلداده

معنی واژگان:گل خوش نسيم: گل خوشبو که مقصود معشوق است/ بلبل: مقصود عاشق است/ مسوز: با جور و جفاي خود او را آزار مده و تباه مکن/ از سر صدق: از صميم قلب/ همه شب: همه شبها و از سر شب تا صبح

قواعد: خوش نسیم:صفت ترکیبی؛گل موصوف

آرایه ها: تناسب در گل و بلبل

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و آواي «s»

معنی بیت: ای گل خوشبوی من بلبل نغمه ساز خودرا در آتش جفا مگذار که هر شب تا بامداد صادقانه برای تو دست به دعا برمی دارد.

………………………………..

3-  من که، مَلول گَشتَمی از نَفَسِ فرشتگان

                 قال و مَقال عالَمـی، می‌کَشَم از بـرایِ تو

موضوع بیت:عشق و ایثار (جانفشانی عاشق لطیف در حق یار)-انسان کامل (برتراز ملک)

مضمون بیت: از خودگذشتگي عاشق

معنی واژگان:ملول: افسرده، دلتنگ/ گشتمي: مي شدم/ نفس: دم زدن. قال و مقال: هياهو، حرف و سخن، ايرادگيري و سرزنش/ عالمي: مردم دنيا/ مي کشم: تحمّل مي کنم/ ملول گشتن از نفس فرشتگان نشانه ي لطافت و ظرافت روحي و رواني است قواعد: قال و مقال: اسم مرکب

آرایه ها:جناس در قال و مقال

واج آرایی:تکرار حروف «م» و «ش»

معنی بیت: من که از نازک دلی از دم فرشتگان هم آزرده می شدم ،اینک در راه وصل تو خرده گیری و گفتگوی جهانی را تحمل می کنم.

…………………………..

4-  دولت عشق بین که چون، از سَرِ فقر و افتخار

         گوشۀ تاجِ سلطنــت، می‌شِکَنـَـد گِـــدایِ تو

موضوع بیت:گدایی و پادشاهی (مقام فقر)

مضمون بیت: فقير عشق و غرور او

معنی واژگان:دولت: سلطه، اقتدار/ از سر: از روي/ فقر: احساس نياز به معشوق/ افتخار: مباهات، فخر کردن/ گوشه ي تاج شکستن: تاج را از سر غرور کج بر سر گذاشتن، به تعبيري ديگر عدم توجه به تاج/ گداي تو: فقير درگاه تو

قواعد: دولت عشق:تشبیه صریح

آرایه ها: تناسب در دولت و افتخار و تاج وسلطنت / تناسب در سر و تاج

واج آرایی:تکرار حرف «ش»

معنی بیت: سلطنت و شکوه عشق را بنگر که چگونه گدای این آستان در عالم فقر با فخر و مباهات لبۀ کلاه سلطانی خود را به آئین سروری خم می دهد،درغزل دیگر خواجه می فرماید:

به باد ده سر و دستار عالمی یعنی

                  کلاه گوشه به آئین سروری بشکن

………………………………

5 – خِرقة زُهد و جامِ مَی، گر چه نه درخورِ هَمَند

          این همه نقش می‌زنـــم، از جَهَتِ رضایِ تـو

موضوع بیت:حافظ و رندی او

مضمون بیت: در دل دوست به هر حيله رهي بايد کرد

معنی واژگان:خرقه ي زهد: لباس تقوي و پرهيزگاري/ درخور: شايست، متناسب/ نقش زدن: نقش بازي کردن، حيله کردن و چاره گري کردن/ رضا: خشنودي، رضايت/ يعني اگر از راه زهد و پرهيزگاري شد و اگر نشد از راه شراب و شراب خواري در دل تو جايي پيدا کنم

آرایه ها:نوعی تضاد در خرقه ی زهد و جام می

واج آرایی:تکرار حرف «م» و «ر»

معنی بیت: هرچنددلق زاهدانه و ساغر باده با هم سازگاری ندارد،با این همه برای خوشنودی تو ای محبوب من آنچه در تصور آید خواهم کردیعنی گاه ساکن میخانه می شوم و گاه مقیم دیر

……………………………..

6-  شورِ شرابِ عشقِ تـو، آن نَفَسَم رود ز سَر                         کاین سرِ پُرهَوَس شود، خاکِ درِ سَرایِ تو

موضوع بیت:مقام فنا(تمنای فنا در راه محبوب)

مضمون بیت: عشق ابدي

معنی واژگان:شور شراب: هيجان و مستي شراب/ آن نفس: آن لحظه/ شراب عشق:بادۀ محبت

قواعد:شراب عشق (اضافه تشبيهي) يعني عشق به شراب تشبيه شده است.

آرایه ها: نوعی جناس در سر و سراي /  شور و شر در کنار هم ظرافتي دارد

واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ش»

معنی بیت: آن زمان که جان سپرده باشم و سرپرآرزوی من خاک درگاه تو شود،شوروهیجان بادۀ محبت تو آن دم از سرم بیرون میرود.

………………………………

7-شاه نشینِ چشمِ من، تَکیه گَهِ خیالِ توست

              جایِ دعاست شاهِ من، بـی تو مباد جایِ تو

موضوع بیت:شرح صدر

مضمون بیت: آرزوي ديدار يار

معنی واژگان:شاه نشين: بالاترين و بهترين نقطه ي اتاق يا تالار/ شاه نشین چشم:غرفۀ والای چشم/ تکيه گه: جاي اسکان، جاي نشستن/ خيال: تصور، تصوير/ جاي دعاست: همين جا جاي دعا کردن است، اکنون مقتضي دعاست و دعا جا دارد/ شاه من: معشوق من که در شاه نشين چشم من جاي توست/ديگر اکنون که سخن از خيال تو پيش آمد فرصت خوبي است براي دعا در حق تو/«بي تو مباد جاي تو»: يکي چشم من خالي از تو مباد، ديگر بدون تو، چشم من نيز مباد/ «جاي دعا»: يکي شاه نشين چشم من جاي دعاست

آرایه ها: ایهام در بي تو مباد جاي تو / ایهام در «جاي دعا» / تناسب در شاه نشين و تکيه گاه و جا / تناسب در شاه و شاه نشين

واج آرایی: تکرار آواي «آ»

معنی بیت: خیال تو در غرفۀ والای دیدۀ من جای گزیده است ، اینک جای دعا کردن است و میگویم: جای تو هرگز ازوجودگرامی تو تهی مباد،مقصودآنکه همیشه تندرست بمانی.

……………………………….

8-خوش چَمَنیست عارِضَت ،خاصه که در بهارِ حُسن

    حافظِ خوش کَـلام شد، مــُـرغِ سُخَن سُرایِ تو

 موضوع بیت:حافظ و وصف روی محبوب

مضمون بیت: حافظ و چهره ي معشوق

معنی واژگان:خوش: دلگشا، دلپذير/ چمن: باغ/ عارض: چهره/ خاصه که: مخصوصاً که، بويژه که/ بهار حسن: رونق زيبايي، فصل بهار زيبايي و جواني/ حافظ خوش کلام: حافظ شيرين سخن/ مرغ سخن سراي: بلبل ترانه خوان

آرایه ها: تشبيه چهره به باغ به اين جهت است که هر عضوي از چهره به گلي تشبيه مي شود/تناسب در  چمن و بهار و مرغ /تناسب در  خوش عارض و حسن

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: چهرۀ تو گلزاری است با صفاست، به ویژه دراین بهارستان جمال،حافظ نغز گفتار بلبل خوش نغمۀ تو گشت.

……………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا