- *غزل 410*
ای، قَبایِ پادشاهی، راست، بَربالایِ تو
تاجِ شاهی را فُروغ ازگوهَرِ والایِ تو
1- ای، قَبایِ پادشاهی، راست، بَربالایِ تو
زینَتِ تاج و نِگین، ازگوهَرِ والایِ تو
آفتابِ فَتح را، هَردَم فُروغی می دهد
باکلاهِ خُسروی، رُخسارِ مَه سیمایِ تو
2- آفتابِ فَتح را، هَردَم طُلوعی می دهد
ازکلاهِ خُسروی، رُخسارِ مَه سیمایِ تو
جِلوه گاهِ طایرِ اِقبال گردد،هرکُجا
سایه اندازد، هُمایِ چَترِ گَردون سایِ تو
3-جِلوه گاهِ طایرِ اِقبال باشد،هرکُجا
سایه اندازد، هُمایِ چَترِ گَردون سایِ تو
4-ازرُسومِ شَرع و حِکمَت، با هِزاران اختلاف
نکته ای، هرگز نشدفوت از دلِ دانایِ تو
5-آبِ حِیوانَش زمِنقارِ بَلاغَت می چَکَد
طوطیِ خوش لَهجه، یعنی، کِلکِ شَکَّرخایِ تو
6-گرچه خورشیدِ فَلَک، چَشم و چراغِ عالم است
رَوشنائی بَخشِ چَشمِ اوست ، خاکِ پایِ تو
7-آنچه اِسکَندَر طَلَب کرد و، ندادش روزگار
جُرعه ای بود از زُلالِ جامِ جان اَفزایِ تو
8-عَرضِ حاجَت در حَریمِ حَضرَتَت، مُحتاج نیست
رازِ کَس مَخفی نَمانَد، با فُروغِ رای تو
حافظ اندر حَضرَتَت لافِ غُلامی می زَنَد
برامیدِ عفوِ جان بخشِ جهان بَخشایِ تو
9-خسروا، پیرانه سر حافظ جوانی می کند
برامیدِ عفوِ جان بخشِ گُنَه فرسایِ تو
******************************
وزن غزل:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(بحر رمل مثمن محذوف)
1- ای، قَبایِ پادشاهی، راست، بَربالایِ تو
زینَتِ تاج و نِگین، ازگوهَرِ والایِ تو
موضوع بیت:یار (وصف یار بلند بالا)
مضمون بیت: مدح پادشاه
معنی واژگان:قباي پادشاهي: لباس سلطنت/ راست: برازنده، مناسب/ بالاي تو: قد و قامت تو، اندام تو/ نگين: مقصود نگين انگشتري پادشاهي است/ گوهر: ذات، سرشت، با اشاره به جواهر که معمولاً تاج و نگين را با آن زينت مي دهند/ والا: عالي مقام، نجيب و گرامي، اصيل و بزرگوار/ گوهر والا: ذات بزرگوار، وجود عالي مقام
آرایه ها:تناسب در قبا و بالا /تناسب در تاج و نگين و گوهر /تناسب در قباي پادشاهي و تاج و نگين / نوعی جناس در بالا و والا
واج آرایی: تکرار حرف «ي» و آواي «آ»
معنی بیت: ای آنکه جامۀ سلطنت نیک برازنده برقامت تست، ای که گوهر سرشت عالی تو زیور دیهیم و انگشتری سلطنت است نه تاج و نگین زینت بخش تو.
……………………………..
2- آفتابِ فَتح را، هَردَم طُلوعی می دهد
ازکلاهِ خُسروی، رُخسارِ مَه سیمایِ تو
موضوع بیت: تجلی (تجلی جمالی یار )
مضمون بیت: چهره ي ممدوح
معنی واژگان:آفتاب فتح: خورشيد پيروزي/ هردم: هر لحظه/ طلوعي مي دهد: طالع مي شود، جلوه گري مي کند/ کلاه خسروي: تاج پادشاهي/ رخسار مه سيما: چهره ي همچون ماه
قواعد: آفتاب فتح:تشبیه صریح.
آرایه ها: تناسب در آفتاب و طلوع و مه
واج آرایی:تکرار آوای «h» و حرف «س»
معنی بیت: چهرۀ ماه منظر تو از زیرتاج شاهی هر نفس خورشید پیروزی و ظفر را به طلوع کردن و جلوه نمودن برمی انگیزد
…………………….
3-جِلوه گاهِ طایرِ اِقبال باشد،هرکُجا
سایه اندازد، هُمایِ چَترِ گَردون سایِ تو
موضوع بیت: رستگار ی(رستگاری در پناه عنایت دوست)
مضمون بیت: مدح پادشاه
معنی واژگان:جلوه گاه: محلّ تجلّي، جاي جلوه گري/ هما: مرغ سعادت، سيمرغ/چتر گردون ساي: چتر پادشاهي که از عظمت سر بر آسمان مي سايد / هما که مرغ سعادت نام گرفته است مي گويند که سايه اش بر سر هرکس بيفتد آن شخص سعادتمند خواهد شد و سايه اش بر هر جا بيفتد آنجا مرکز سعادت خواهد شد.
قواعد: همای چتر: گردون سای صفت آن مخفف گردون ساینده/طاير اقبال (اضافه ي تشبيهي) اقبال و خوشبختي به پرنده تشبيه شده است/ هماي چتر (اضافه تشبيهي) يعني چتر به هما تشبيه شده
آرایه ها: تناسب در طاير و هما و سايه و چتر /تناسب در گردون ساي با طاير و هما به خاطر پرواز آنها در اوج آسمانها
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: چتر همایون تو که به فلک ازفخر میساید، هرجا سایه گسترد پرندۀ نیک بختی درآن جایگاه به جلوه گری بال گشاید.
……………………………..
4-ازرُسومِ شَرع و حِکمَت، با هِزاران اختلاف
نکته ای، هرگز نشدفوت از دلِ دانایِ تو
موضوع بیت:اولیاء (اولیای الهی صاحبان علم لدنی )
مضمون بیت: علم و دين ممدوح
معنی واژگان:رسوم شرع و حکمت: قوانين دين و دانش/ نکته: مسأله ي دقيق، مضمون باريک/ فوت نشد: فراموش نشد، از يادت نرفت/ يعني همه ي دقايق قوانيني دين و دانش را مي داني و فراموش نمي کني.
آرایه ها:تناسب در شَرع و حِکمَت
واج آرایی:تکرار حرف «ر».
معنی بیت: ازآئین های دین و طریقه های فلسفی با آنکه با یکدیگر هزارگونه اختلاف دارند، هیچگاه یک مسألۀ دقیق از دیدۀ خاطرآگاه تو پوشیده نماند.
………………………………
5-آبِ حِیوانَش زمِنقارِ بَلاغَت می چَکَد
طوطیِ خوش لَهجه، یعنی، کِلکِ شَکَّرخایِ تو
موضوع بیت:یار(وصف قلم شکر ریز یار )
مضمون بیت: شعر و نثر ممدوح
معنی واژگان:آب حيوان: آب زندگي (که هرکس از آن بياشامد تا ابد زنده خواهد ماند)/ منقار: نوک پرنده/ بلاغت: رسايي سخن/ منقار بلاغت: نوک بلاغت یا زبان سخندانی/ طوطي خوش لهجه: طوطي خوش سخن/ کلک: قلم/ شکرخاي: شيرين
قواعد: منقار بلاغت (اضافه ي اقتراني).
آرایه ها: آب حیوان:به استعاره مراد سخن حیات بخش/تناسب در حيوان و منقار و طوطي و شکرخاي / تناسب در کلک و شکر / تناسب در بلاغت و خوش لهجه و کلک
واج آرایی:تکرار حرف «ي»
معنی بیت: خامۀ شکرافشان تو طوطی شیرین زبانی است که آب حیات سخن از منقار بلاغت یا زبان سخندانیش روان است.
………………………….
6-گرچه خورشیدِ فَلَک، چَشم و چراغِ عالم است
رَوشنائی بَخشِ چَشمِ اوست ، خاکِ پایِ تو
موضوع بیت:عشق (معشوق آسمانی )
مضمون بیت: مدح مبالغه آميز ممدوح
معنی واژگان:چشم و چراغ: باعث روشنايي، محبوب و معشوق / خاک که باعث کوري چشم مي شود در اينجا جانشين سرمه و توتيا شده است، چون خاک پاي ممدوح است
آرایه ها: تناسب در خورشيد و چشم و چراغ و روشنايي
واج آرایی:تکرار حرف «ش»
معنی بیت: اگرچه خورشيد آسمان، چشم و چراغ جهان است، ولي خاک پاي تو روشني بخش چشم آن است.
محصول بيت ــ اگر چه خورشيد چشم و چراغ فلك عالم است، يعنى سبب روشنايى عالم است. اما آنچه سبب روشنى آن مىشود خاك پاى توست. مراد: همانطور كه ماه از خورشيد كسب نور مىكند، خورشيد هم از خاك پاى تو ضياء و نور مىيابد.
……………………………..
7-آنچه اِسکَندَر طَلَب کرد و، ندادش روزگار
جُرعه ای بود از زُلالِ جامِ جان اَفزایِ تو
موضوع بیت:عشق (معشوق جاودانی )
مضمون بیت: مدح شاه
معنی واژگان:اسکندر: مقصود اسکندر ذوالقرنين است که به طلب آب زندگي رفت اما به آشاميدن آن توفيق نيافت/ روزگار: ايّام، دهر/ جرعه: مقدار کمي از مايعات/ زلال: صاف و خالص که صفت آب و شراب و هر مايعي است/ جان افزا: آنچه باعث افزايش جان شود
آرایه ها:تناسب در جرعه و زلال و جام /نوعی جناس در جام و جان /تناسب و ظرافت درجان افزا با آنچه اسکندر طلب کرد
واج آرایی:تکرار حروف «د» و «ر» و «ز» ونزدیکی مخرج آنها
معنی بیت: آب حیات راکه اسکندر میجست ولی روزگار وی را از رسیدن به آن باز داشت، یک شربت از بادۀ صافی ساغرروان بخش تو بود.
…………………………..
8-عَرضِ حاجَت در حَریمِ حَضرَتَت، مُحتاج نیست
رازِ کَس مَخفی نَمانَد، با فُروغِ رای تو
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت )
مضمون بیت: حسن طلب
معنی واژگان:عرض حاجت: اظهار نياز/ حريم حضرت: پيشگاه/ راز: سرّ، سرّ پنهان/ فروغ: نور، روشني، پرتو/ راي: فکر و انديشه
آرایه ها: نوعی جناس در راز و راي
واج آرایی:تکرار حرف «ح» در مصراع اول و تکرار حرف «ر» در بيت.
معنی بیت: نیازی نیست که در پیرامون درگاه توحاجت خویش را عرضه دارند، چه درپرتو رای روشن توسر هیچکس پنهان نمی ماند.
……………………
9-خسروا، پیرانه سر حافظ جوانی می کند
برامیدِ عفوِ جان بخشِ گُنَه فرسایِ تو
موضوع بیت:عنایت (تمنای آمرزش از محبوب )- خداوند و غفاریت او
مضمون بیت: حافظ و پادشاه
معنی واژگان:خسروا: پادشاها، اي پادشاه شاید این غزل در وصف شاه شجاع باشد که می گویند از ادب بهره ای داشته است/ پيرانه سر: در سر پيري ،هنگام پیری/ جواني مي کند: کارهاي جاهلانه و عيش و نوش مي کند/ عفو: بخشايش/ جان بخش: بخشنده ي جان، بخشايش پادشاه گاهي کسي را از مرگ (اعدام) نجات مي دهد و جان بخش مي شود/ گنه فرسا: از ميان برنده ي گناه.
قواعد: پیرانه سر: قیدزمان/گنه فرسا: صفت عفو.
آرایه ها:نوعی تضاد در جوانی و پیرانه سر
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»
معنی بیت: اي پادشاه، حافظ به اميد لطف و بخشش تو که جان مي دهد و گناهان را مي بخشايد، در سر پيري جواني مي کند و به عيش و نوش مي پردازد.
محصول بيت ــ اى پادشاه، حافظ سر پيرى جوانى مىكند: به اميد عفو جانبخش تو كارهايى مىكند كه مناسب و مقتضاى سن جوانى است نه پيرى. مقصود جوانىها كه مىكند به اميد عفو جانبخش و بخشايش توست.
……………………………….