- *غزل 41*
1- اگـر چه باده فَـرَح بخـش و باد گـُلبیـز است
به بانگِ چَنگ مَخور مَی که مُحتَسِب تیز است
2- صُراحی ای و حَریفی گَرَت به چَنگ افتد
بـه عَقل نوش که ایّام فِـتـنه انگیـز است
3- در آسـتـینِ مُـرَقـَّع پـیـالـه پَنـهـان کـن
که همچو چَشمِ صُراحی زَمانه خونریز است
ز رَنگِ باده بشوئیم خِرقهها در اشک
که موسِمِ وَرَع و روزگارِ پَرهیز است
4- به آبِ دیده بشوئیم خِرقهها از مَی
که موسِمِ وَرَع و روزگارِ پَرهیز است
5- مَـجوی عـیشِ خـوش از دُورِ باژگـون سِپِهر
که صافِ این سرِ خُم جمله دُردی آمیز است
6- سِـپِهرِ بَرشـده، پَرویزَنـیست خـون افشان
که ریزهاش سرِ کِسری و تاجِ پرویز است
عِراق و پارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ
بـیا که نـوبـتِ بـغداد و وقـتِ تبـریز است
7- عِراق و فارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ
بـیا که نـوبـتِ بـغداد و وقـتِ تبـریز است ******************************
وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان(بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- اگـر چه باده فَـرَح بخـش و باد گـُلبیـز است
به بانگِ چَنگ مَخور مَی که مُحتَسِب تیز است
موضوع بیت: کتمان سرّ(سِرّ خود را از نااهل پنهان کردن)-تقیه کردن
مضمون بیت: دوران سختگيريهاي رياکارانه و گناهکاري پنهان
معنی واژگان:باده: شراب/ فرح بخش: شادي آور/ گُل بيز: فروريزنده ي گلبرگها، گل افشان/ بانگ: نوا، صدا، آواز/ چنگ: نام آلتي از آلات موسيقي/ محتسب: کسي که متصدي امر و نهي شرعي در شهرها بوده است، اين لقبي است که حافظ به امير مبارزالدين محمّد، پادشاه زاهدنما و سختگير آل مظفر داده بود/ تيز: تندخو و سختگير و بيرحم و هوشيار و مواظب.
قواعد: گل بیز: صفت مرکب فاعلی، بیز مادۀ فعل امر است که مصدر آن بیختن است
آرایه ها: جناس در باد و باده /جناس در بيز و تيز / تناسب در باده و گل و مي و بانگ چنگ و فرح/ تضاد در مي و محتسب
واج آرایی: تکرار حرف «گ»و «ب»و«م»
معنی بیت: هرچند شراب شادی افزا و نسیم گل افشان است، باده آشکارا با خروش چنگ منوش که نهی کنندة از منکر خشمگین و سخت کوش است.
2- صُراحی ای و حَریفی گَرَت به چَنگ افتد
بـه عَقل نوش که ایّام فِـتـنه انگیـز است
موضوع بیت:کتمان سرّ( سِرّ خود را از نااهل پنهان کردن)-تقیه کردن
مضمون بیت: دوران پنهان کاري و احتياط کردن
معنی واژگان:صُراحي: شيشه ي شراب، نوعي شيشه ي شراب که گلوگاهي تنگ و دراز و شکمي برآمده دارد/ حريف: همدم و همپياله/ به عقل نوش: از روي عقل و خرد و با احتياط تمام بنوش/ ايّام: روزگار/ فتنه انگيز: آشوبگر.
آرایه ها:تناسب در صراحی و حریف و نوشیدن
واج آرایی:تکرار حرف«گ»و«ی»
معنی بیت: اگر جام شرابي و دلدار زيبايي به دست آوردي، با عقل و احتياط به عيش و عشرت بپرداز که روزگار، فتنه انگيز و خونريز است.
محصول بيت ـ اگر يك صراحى باده با يك مصاحب باده يعنى محبوبى به دستت افتد به چنگت افتد، از روى عقل بنوش كه ايام فتنهانگيز است، يعنى زمان احتياط است و وقت بادهنوشى نيست، زيرا شرب خمر سخت ممنوع شده و هركه بخورد سنگسارش مىكنند، و بهخصوص كسى كه افراط در شرب خمر نمايد
3- در آسـتـینِ مُـرَقـَّع پـیـالـه پَنـهـان کـن
که همچو چَشمِ صُراحی زَمانه خونریز است
موضوع بیت: کتمان سرّ( سِرّ خود را از نااهل پنهان کردن)-تقیه کردن
مضمون بیت: روزگار پنهان کاري و روزگار قتل و خونريزي
معنی واژگان:آستين: در زمان قديم جيبهاي لباس در آستين لباس بوده است/ مرقّع: خرقه اي که با وصله ها و تکه تکه هاي پارچه ي دوخته شده باشد/ پياله: جام مخصوص نوشيدن شراب/ چشم صراحي: دهانه ي شيشه ي شراب.
آرایه ها: تضاد در چشم و پنهان کن /تشبیه خون ریزی زمانه به چشم صراحی /تناسب در پیاله و صراحی / تلمیحی دارد به ساختن صراحی به شکل پرندگان زیبا.
واج آرایی: دو حرف «پ» و «چ» و «ز» و«ن»
معنی بیت: ساغر در آستین خرقه پنهان ساز تا مبادا گرفتار شوی ؛چه ایام مانند دیدۀ صراحی که از آن خون تاک میچکد در کار خون ریختن است ،تلمیحی دارد به ساختن صراحی به شکل پرندگان زیبا.
4- به آبِ دیده بشوئیم خِرقهها از مَی
که موسِمِ وَرَع و روزگارِ پَرهیز است
موضوع بیت: کتمان سرّ( سِرّ خود را از نااهل پنهان کردن)-تقیه کردن
مضمون بیت: صوفيان رياکار، پارسايي و پرهيزگاري ريايي، گريستن بر اين وضع).
معنی واژگان:آبِ ديده: اشک/ موسم: زمان، وقت/ وَرَع: پارسايي/ روزگار پرهيز: زمان دوري از گناهان
(تفسیر مختصری از بیت: اصلِ مِي آلود بودن خرقه نشانه ي رياکاري اهل تصوف و صوفيان رياکار است و شستن آن با اشک به خاطر زمان ورع و پرهيزگاري طنز گزنده اي است که حافظ با مهارت تمام به کار برده است)
آرایه ها: تناسب در آب و شستن و خرقه/تناسب در ورع و پرهيز /تناسب در موسم و روزگار/تضاد در می با ورع و پرهیز
واج آرایی: تکرار آواهاي لبي «ب» «م» و «و»
معنی بیت: خواجه با کنايه و طنز مي فرمايد: زمانه اي پيش آمده است که بايد تظاهر به ورع و پرهيز کرد، هر چند ورع و تقوا موسم و زمان نمي خواهد.
در زماني که محتسب درِ ميخانه ها را بسته و باده نوشي را منع کرده و وقت ورع و تقواي فريبنده و ظاهري فرارسيده است، بايد از ديدگان، اشک حسرت بباريم و خرقه هاي آلوده به مي را با اشک بشوييم؛ آن خرقه هايي که قبلاً با باده تطهير مي کرديم.
نذر و فتوحِ صومعه در وجه مَي نهيم
دلقِ ريا به آبِ خرابات برکشيم
(غزل 2 / 375)
گرچه با دلقِ مُلمّع، ميِ گلگون عيب است
مکُنم عيب کز او رنگِ ريا مي شُويم
(غزل 5 / 380)
کنون به آبِ ميِ لعل خرقه مي شُويم
نصيبه ي ازل از خود نمي توان انداخت
(غزل 9 / 16)
محصول بيت ـ .( ز رنگ باده بشوييم خرقهها در اشك)
از رنگ باده يعنى از لك باده خرقههايمان را با اشك چشم بشوييم، يعنى از بادهنوشىهايى كه در ايام گذشته كردهايم پشيمان شويم و توبه نماييم و آنقدر اشك بريزيم تا لكهاى شرابى كه در خرقهها است تمامآ تميز شود و پاك گردد، زيرا موسم ورع و زمان پرهيز است، تعريض به صوفيان مرائى است.
اين غزل در زمان سلطنت دلشاد خاتون گفته شده كه شرب خمر و ساير مناهى را به حدى قدغن كرده بود كه حتى مخالفين دستورات خود را با انواع عقوبت مىكشت
5- مَـجوی عـیشِ خـوش از دُورِ باژگـون سِپِهر
که صافِ این سرِ خُم جمله دُردی آمیز است
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: روزگار و خوشيهاي توأم با درد و رنج و محنت هاي آن
معنی واژگان:مجوي: جستجو مکن/ عيش: زندگي/ خوش: دلپذير، دلپسند/ دور: گردش/ باژگون: وارونه (اشاره است به اين که روزگار گردشش به کام انسانهاي پست و بر خلاف و علي رغم انسانهاي شريف است)/ سپهر: آسمان/ صاف اين سر خم: معمولاً سر خمره ي شراب بايد شراب صاف باشد و لردها و دُرد و گل و لايِ شراب در ته خمره قرار مي گيرد، امّا شراب صاف سر اين خمره چنين نيست/ جمله: همه/ دردي: دُرد، لردها و گل و لايي که معمولاً در ته خمره ی شراب جا مي گيرد/ دُردي آميز: آميخته با درد/ صاف: روشن و پالوده
قواعد: صاف: صفت جانشین موصوف(می)/ دُردي آميز: صفت فاعلي مرخم در مفهوم صفت مفعولي
آرایه ها: ارتباط و تناسب عيش خوش با صاف و خم و دور/ تضاد در صاف و دردي آميز/ایهام جناس در دور و درد
واج آرایی:تکرار حروف قریب المخرج «ش» و«ژ» و آوای«š»
معنی بیت: زندگی دلپذیر از کج رفتاری فلک چشم مدار چه بادۀ روشن و پالودۀ خم سپهر هم یکسره آمیخته با درد و ناصاف است
6- سِـپِهرِ بَرشـده، پَرویزَنـیست خـون افشان
که ریزهاش سرِ کِسری و تاجِ پرویز است
موضوع بیت: دنیا و ناپایداری نعمت دنیا
مضمون بیت: بيوفايي دنيا حتي نسبت به قدرتمندان ظاهري
معنی واژگان:سپهر: آسمان/ برشده: رفيع/ پرويزن: غربال، الک/ خون افشان: پراکنده کننده و ريزنده ي خون/ ريزه: آنچه مي ريزد/ کسري: معرّب کلمه ي خسرو است و معمولاً به همه ي پادشاهان ساساني کسري مي گويند ولي اختصاصاً به انوشيروان گفته مي شود/ پرويز: مقصود خسروپرويز پادشاه ساساني است/(تفسیر مختصر بیت: اشاره اي هم هست به عبرت گرفتن شاهان مستبد از قبيل امير مبارزالدين که پادشاهان عادل و غيرعادل را فلک در چنگال قهر و اضمحلال خويش از ميان مي برد.)
آرایه ها: جناس در پرويزن و پرويز / تناسب در پرويزن و ريزه و افشان /تناسب در سر و تاج /تناسب در کسری و پرویز
واج آرایی: تکرار آواهاي «ز» و «س»و«ر»
معنی بیت: آسمان بلند غربالی خون چکانست که از رخنه های آن دیهیم پرویز و کلّۀ خسرو انوشروان بیرون می ریزد.
7- عِراق و فارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ
بـیا که نـوبـتِ بـغداد و وقـتِ تبـریز است
موضوع بیت: حافظ و شعر او
مضمون بیت: شعر حافظ و شهرت او در زمان حياتش
معنی واژگان:عراق: ناحيه ي مرکزي ايران که به آن عراق عجم گفته مي شود/ گرفتي: تسخير کردي/ بيا: آماده شو.
آرایه ها: تناسب در عراق و فارس و بغداد و تبريز
واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ش»و«ت»
معنی بیت: اي حافظ، عراق و فارس را با شعر لطيف و زيباي خود تسخير کردي. بيا که اکنون زمان گرفتن و مسخّر کردن بغداد و تبريز است.
محصول بيت ـ اى حافظ با اشعار دلنشين خود، عراق و فارس را تسخير كردى، بيا كه حالا ديگر وقت تسخير بغداد و فتح تبريز است.
جمع عراق و فارس و بغداد و تبريز، از قبيل مراعات نظير است. حاصل اينكه تمام عالم را با شعر لطيف خود مسخر مىكنى.