*غزل 398*

اِی نورِ چشمِ من سُخَنی هست وگوش کن

                     چون ساغَرَت پُر است ، بِنوشان و نوش کن

1-اِی نورِ چشمِ من سُخَنی هست گوش کن

                     چون ساغَرَت پُر است ، بِنوشان و نوش کن

2-  دَر راهِ عشق وَسـوَسۀ اَهـرِمَن بَسیست

                   پیش آی و گوشِ دِل به پیامِ سُروش کن

3-  بَرگِ نَوا تَبَه شد و سازِ طَـرَب نَمانـد

                 ای چَنگ ناله برکَش و ای دَف خُروش کن

4-  تَسبیح و خِــرقه لَــذَّتِ مَستی نَبَخشَدَت

              هِمَّت در این عَمَل، طَلَب از مَی فُروش کن

5- پیران سُخَن ز تَجـــربه گویند ،گفتمت

                   هان ای پِسَر که پیر شوی، پَند گـوش کن

6-  بر هوشمند سِلسِله نَنهاد دَستِ عشق

            خواهی که زُلـفِ یار کِشی ، تَرک ِهوش کن

7-با دوستان مُضایِقه در عُمر و مال نیست

             صَـد جـان فِـدایِ یـارِ نَصیحت نیـوش کن

8-  ساقی که جامَت از مَیِ صافی تَهی مَباد

                       چَشمِ عِنـایتـی به مَــنِ دُردنوش کن

9-  سَرمَست ،در قَبایِ زَرافشان چو بُگذَری

            یـک بـوسـه نَـذرِ حـافِظِ پَشمیـنه پوش کن

            *********************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1-اِی نورِ چشمِ من سُخَنی هست گوش کن

                     چون ساغَرَت پُر است ، بِنوشان و نوش کن

موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: تقسيم شاديها

معنی واژگان:نور چشم: فرزند/ ساغر: جام شراب/ نوش کن: با لذّت بنوش، نوش جان کن.

آرایه ها: تناسب در چشم و گوش /تناسب در  ساغر و نوشاندن و نوش کردن

واج آرایی:تکرار حروف «س» و «ش»

معنی بیت: ای نور دیده ی من سخنی دارم که باید بنیوشی. اکنون که جام عیش تو سرشارست خود بنوش و به دیگران هم پیاله ای بده به کنایه یعنی خود از جهان کام بگیر و به دیگران هم مددی برسان.

…………………………

2-  دَر راهِ عشق وَسـوَسۀ اَهـرِمَن بَسیست

                   پیش آی و گوشِ دِل به پیامِ سُروش کن

موضوع بیت: وحی  و الهام

مضمون بیت: راه عشق و روش سلوک آن

معنی واژگان:وسوسه: ايجاد ترديد و دودلي/ اهرمن: شيطان/ بسي: زياد، بسيار/ سروش: هاتف ربّاني، هاتف غيبي، جبرئيل

قواعد: گوش دل: (اضافه ي استعاري) دل به انساني تشبيه شده است که گوش از لوازم آن است.

آرایه ها:نوعی تضاد در  اهرمن و سروش نوعي تضاد دارند.

معنی بیت: در طریق عشق الهی فریب ابلیس نفس بسیارست و گاه امر بر آدمی مشتبه می شود، مردانه گام پیش نه و از شر وسوسه ی نفس بدفرمای خود را برهان و پیغام هاتف غیبی را به گوش جان بنیوش.

………………………………

3-  بَرگِ نَوا تَبَه شد و سازِ طَـرَب نَمانـد

                 ای چَنگ ناله برکَش و ای دَف خُروش کن

موضوع بیت: قبض و بسط (دلتنگی از قبض )

مضمون بیت: دوري از شادي و موسيقي

معنی واژگان:برگ: وسيله/ نوا: آواز و صداي خوش(برگ و نوا مي تواند به معني وسيله ي معاش و وسائل زندگي باشد. )/ تبه شد: از ميان رفت/ ساز: وسيله، لوازم/ طرب: شادي و نشاط /چنگ: يکي از سازهاي زهي است /ناله برکش: صدا را به ناله و افغان بلند کن/دف: دايره، دايره ي زنگي/ خروش کن: فرياد بزن/ ناله ي چنگ و خروش دف نشانه ي تظلّم و دادخواهي است و نيز اشاره به آماده کردن آن نوا و طرب از دست رفته است./ایهام در برگ و نوا

آرایه ها: تناسب در برگ و نوا و ساز /تناسب در  ساز و طرب /تناسب در نوا و ساز و طرب و چنگ و دف و ناله و خروش

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»

معنی بیت: ساز و برگ عیش و خوشی نابود شد و سامان شادی برجای نماند و بر باد رفت. ای چنگ از فقدان اسباب خوشی ناله بلند کن و ای دف بانگ برآور.

………………………………

4-  تَسبیح و خِــرقه لَــذَّتِ مَستی نَبَخشَدَت

              هِمَّت در این عَمَل، طَلَب از مَی فُروش کن

موضوع بیت: خرقه و باده در برابر هم

مضمون بیت: تصوف ريايي و مستي

معنی واژگان:خرقه: لباس درويشان و صوفيان/ لذّت: خوشي/ مستي: از خود بيخودي و رستن از خود و خودي/ همّت: اراده، خواستن، توجه شديد باطني/ اين عمل: مقصود مستي است/ طلب کن: بخواه/ اين بيت نيز مبيّن نفي تصوّف رياکارانه و اثبات مستي صادقانه است

آرایه ها:تناسب در مستي و مي فروش / نوعی تضاد در تسبيح و خرقه با مستي

واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d»

معنی بیت: سبحه و دلق اهل ریا خوشی سرمستی از جام معرفت و باده ی معنی را به تو نمی دهد،در این کار باید عنایت و توجه باطنی از پیر میکده یا مرشد صاحبدل خواست تا به شادی راستین توان رسید.

……………………………………….

5- پیران سُخَن ز تَجـــربه گویند ،گفتمت

                   هان ای پِسَر که پیر شوی، پَند گـوش کن

موضوع بیت: پیرو استاد (پندپیر)

مضمون بیت: پند و گوش کردن آن

معنی واژگان:که پير شوي: از يک ديدگاه به معني «که خود روزي پير خواهي شد» است و از ديدگاه ديگر مي توان آن را به عنوان دعا دانست./ توصيه ي پند گوش کردن خود نوعي پند است و اين نوعي طنز است.

آرایه ها:نوعی  تضاد در پسر و پير

واج آرایی: تکرار حرف «پ»

معنی بیت: اي فرزند که اميدوارم پير شوي، سخني با تو دارم. بدان و آگاه باش که پيران از روي تجربه سخن مي گويند. پند آنها را گوش کن.

محصول بيت ــ پيران سخن به تجربه گويند: هرگز كارى كه تجربه نكرده‌اند درباره‌اش حرف نمى‌زنند. گفتمت. يعنى حرفى كه به تو گفتم سخن مجرب من است: حال هان اى پسر كه پير شوى نصيحت گوش كن. يعنى هميشه پند را گوش كن حتى زمانى كه پير شوى. الحاصل از پند نپذيرفتن بپرهيز.

…………………………..

6-  بر هوشمند سِلسِله نَنهاد دَستِ عشق

            خواهی که زُلـفِ یار کِشی ، تَرک ِهوش کن

موضوع بیت: مستی و هوشیاری در برابر هم

مضمون بیت: دعواي عقل و عشق

معنی واژگان:هوشمند: عاقل، هوشيار/ سلسله: زنجير/ زلف يارکشي: عاشق شوي.

قواعد:دست عشق: (اضافه ي استعاري) يعني عشق به انساني تشبيه شده است که از لوازم انسان دست اوست.

آرایه ها: تناسب در سلسله و زلف و کشيدن

واج آرایی: تکرار حرف «د» در مصراع اوّل و حرف «ک» در مصراع دوم

معنی بیت: پنجه ی نیرومند عشق بر پای کسی که فرمانبر عقل مصلحت اندیش و سودجوست، زنجیر نمی نهد. اگر بر آن سری که دست در گیسوی یار زنی، هوش و خرد را رها کن و عشق بورز.

………………………………

7-با دوستان مُضایِقه در عُمر و مال نیست

             صَـد جـان فِـدایِ یـارِ نَصیحت نیـوش کن

موضوع بیت: ایثار

مضمون بیت: دوست حقيقي و ارزش او

معنی واژگان:مضايقه: دريغ داشتن/ نصيحت نيوش: پندپذير.

قواعد: نصیحت نیوش: صفت مرکب فاعلی

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: با یاران راستین در عمر و مال تنگ گرفتن و دریغ کردن روا نیست، باید نه یک جان بلکه صد جان قربان دوستی کرد که اندرز پذیر است.

سعدی گوید:

زر چه باشد که نثار قدم دوست کنم

    سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست

…………………………..

8-  ساقی که جامَت از مَیِ صافی تَهی مَباد

                       چَشمِ عِنـایتـی به مَــنِ دُردنوش کن

موضوع بیت: عنایت (چشم عنایت به دست ساقی داشتن)

مضمون بیت: انتظار توجّه ساقي

معنی واژگان:جامت: مقصود جامي است که ساقي آن را پر از مي مي کند و به ميخواران مي دهد/ مي صافي: شراب خالص و بدون دُرد/ تهي: خالي/ دردنوش: کسي که تا آخرين قطره ي جام را مي نوشد، به کنایه مقصود کهنه شرابخوار یا درد آشام ،سخت علاقمند به ميخوارگي.

قواعد:چشم عنايت: (اضافه ي اقتراني) نگاه با توجه به لطف.

آرایه ها:تضاد در درد و صافي / تناسب در ساقي و جام و مي صافي و درد نوش

واج آرایی: تکرار حرف «ت» و آواي «t» و «d»

معنی بیت: اي ساقي که اميدوارم جام شرابت هرگز از باده ي صاف و روشن خالي نباشد، نگاه عنايتي هم به من عاشق دردنوش بيفکن.

محصول بيت ــ اى ساقى كه قدحت از باده صاف خالى مباد «خدا نكند كه خالى گردد» نظر عنايتى به من دردكش كن. مراد: به من دردمند با عين عنايت نظر كن.

……………………………

9-  سَرمَست ،در قَبایِ زَرافشان چو بُگذَری

            یـک بـوسـه نَـذرِ حـافِظِ پَشمیـنه پوش کن

موضوع بیت: یار(تمنای بوسه از یار)

مضمون بیت: حافظ و طلب بوسه از يار

معنی واژگان:سرمست: مغرور و خوشحال/ قبا: جامه و پوشش قديمي/ زرافشان: زربفت/ نذر کردن: عهد کردن با خدا و وفا کردن به آن عهد/ پشمينه پوش: درويش

آرایه ها:نوعی تضاد در قباي زرافشان با پشمينه / نوعی تناسب در نذر و پشمينه پوش واج آرایی:تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: چون شاد و سرخوش قبای زرکش پوشیده رهسپار شوی، شکرانه را یک بوسه به حافظ درویش به رسم نیاز بده.

………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا