*غزل 370*

1- صَلاح از ما چه می‌جویی، که مَستان را صَلا گفتیم؟

     به دورِ نرگِسِ مَستَـت، سلامَت را دُعا گفتیم

دَرِ میخانـه‌ام بُگشا که هیچ از خانِقَـه نَگشود

    گَرَت باوَر شَوَد ور نه سخن این بود و ما گفتیم

دَرِ میخانـه‌ام بُگشا که هیچ از خانِقَـه نَگشود

    گَرَت باوَر بُوَد ور نی سخن این بود و ما گفتیم

2-دَرِ میخانـه‌ام بُگشا که هیچ از خانِقَـه نَگشود

    گَرَت باوَر بُوَد ور نه سخن این بود و ما گفتیم

 3- من از چشمِ تو ای ساقی خَراب افتاده‌ام لیکن

      بَلایـی کَز حَبیب آید هِزارَش مَرحَبا گفتیم

اگـر بـر من نَبَخشایی پَشیمانی خـوری آخِـر

 به خاطِر دار این معنی که با خدمت کجا گفتیم

4-اگـر بـر من نَبَخشایی پَشیمانی خـوری آخِـر

 به خاطِر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم

5- قَدَت گفتم که شِمشاد است، بس خِجلَت به بار آورد

  که این نِسبَت چرا کردیم و این بُهتان چرا گفتیم

جِگَر چون نافه‌ام خون گشت و به زینَم نمی‌باید

 جَزایِ آن که با زُلفَش سخن از چین خَطا گفتیم

6-جِگَر چون نافه‌ام خون گشت، کم زینَم نمی‌باید

 جَزایِ آن که با زُلفَت سخن از چین خَطا گفتیم

7-  تو آتش گَشتی، ای حافظ، ولی با یار درنگرفت

    ز بَدعَهدیِّ گُل گویی حِکایَت با صَبا گفتیم

*****************************

وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان (بحر هزج مثمن سالم مسبغ ضرب)

1- صَلاح از ما چه می‌جویی، که مَستان را صَلا گفتیم؟

     به دورِ نرگِسِ مَستَـت، سلامَت را دُعا گفتیم

موضوع بیت: عشق (عشق و خطر)

مضمون بیت: مستي عاشق و چشمان مست معشوق

معنی واژگان:صلاح: صالح شدن، نيک شدن، اهليّت/ چه مي جويي: چرا مي خواهي؟ مخواه/ مستان: مي خواران/ صلاگفتيم: صدا زديم و دور خود جمع کرديم/ دور: دوران با اشاره به معني «گردش»/ نرگس مست: چشم خمارآلود/ سلامت: سالم بودن و تندرستي، عافيت/ دعا گفتيم: وداع کرديم، خداحافظي کرديم، ترک کرديم.

قواعد: چه میجوئی: استفهام مجازاً مفید نهی یعنی مجو

آرایه ها: نوعی جناس در صلاح و صلا /نوعی جناس در مست و مستان

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «آ»

معنی بیت: پارسائی و زهد از ما مجوی که میگساران را بباده نوشی خواندیم و در نوبت فریبائی نرگس چشم مست تو با عافیت بدرود کردیم و از سلامت و ایمنی چشم پوشیدیم.

……………………………….

2-دَرِ میخانـه‌ام بُگشا که هیچ از خانِقَـه نَگشود

    گَرَت باوَر بُوَد ور نه سخن این بود و ما گفتیم

موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابرهم

مضمون بیت: ميخانه و خانقاه

معنی واژگان:هيچ از خانقه نگشود: خانقاه هيچ مشکلي را از من حل نکرد/ گرت باور بود و رنه: مي خواهي باور کن مي خواهي باور نکن.

آرایه ها:تضاد در  ميخانه و خانقه / نوعی تضاد در بگشاد و نگشود

واج آرایی:تکرار حرف «ر»

معنی بیت: در میکدة رندان پاکباز را بروی من باز کن که از خانقاه صوفی و دکان تصوف فتوحی دست نداد و مشکلی حل نشد، چه باور کنی و چه منکر شوی مطلب همین بود که گفته آمد.

……………………………..

3- من از چشمِ تو ای ساقی خَراب افتاده‌ام لیکن

      بَلایـی کَز حَبیب آید هِزارَش مَرحَبا گفتیم

موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا

مضمون بیت: چشم ساقي

معنی واژگان:خراب: مست لايعقل /حبيب: معشوق، يار، دوست/ مرحبا: خوش آمد، آفرين، خير مقدم/ از چشم … افتادن مفهوم ديگري نيز دارد که مورد نظر بوده است

قواعد: مرحبا: از اصوات یا شبه جمله است، مأخوذ از مرحب عربی بمعنی گشادی و فراخی و الف علامت نصب است چون در ترکیب مفعول مطلق بوده است

آرایه ها:تناسب در ساقی و خراب

واج آرایی:تکرار آواي «آ»

معنی بیت: ساقیا من از دیدار دیدة تو مست شدم و بنای خودپرستی را ویران کردم، آزمون دشواری که از سوی دوست باشد و بلائی که یار بر ما پسندد بآن خوشآمد میگوئیم؛ در اینجا فعل گفتیم بجای میگوئیم بکار رفته است و باصطلاح مستقبل محقق الوقوع بصیغة ماضی بیان شده است.

……………………………….

4-اگـر بـر من نَبَخشایی پَشیمانی خـوری آخِـر

 به خاطِر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم

موضوع بیت: عنایت (عذر تقصیرخواستن )

مضمون بیت: طلب بخشايش از معشوق

معنی واژگان:بخشاييدن: رحم کردن و از سر تقصير گذشتن/ پشيماني خوردن: پشيمان شدن/ معني: موضوع، مورد، مفهوم/ خدمت: حضور

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»]

معنی بیت: اگر برین دلسوخته رحمی نیاوری، سرانجام بندامت دچار میشوی، این نکته را فراموش مکن که در حضور تو کی و کجا بر زبان آوردیم.

……………………………………

5- قَدَت گفتم که شِمشاد است، بس خِجلَت به بار آورد

  که این نِسبَت چرا کردیم و این بُهتان چرا گفتیم

موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی

مضمون بیت: قد معشوق

معنی واژگان:بس: بسيار/ خجلت: شرمندگي /به بار آوردن: سبب شدن/ بهتان: تهمت، افترا

آرایه ها:تشبيه تفضيل قد يار به شمشاد/ شمشاد و خجلت به بار آوردن با هم نسبت دارند چون شمشاد چيزي به بار نمي آورد و همين باعث شرمندگي است

واج آرایی: تکرار حرف «ت» و آواي «آ»] معنی بیت: قامت ترا شمشاد خواندم و این سخن مایة بسیار شرمندگی شد که از چه چنین نسبتی ناروا روا داشتیم و دروغی بر بافتیم.

………………………………

6-جِگَر چون نافه‌ام خون گشت، کم زینَم نمی‌باید

 جَزایِ آن که با زُلفَت سخن از چین خَطا گفتیم

موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی

مضمون بیت: زلف يار

معنی واژگان:نافه: ناف آهوي چين که پُر از مشک است و اصل مشک از خون آهوي چين است که در ناف او جمع مي شود و دلمه و سياه مي شود/ خون گشت: پرغصه شد، با اشاره به خون آهوي چين که در ناف اوست/ کم زينم نمي بايد: تنبيهي کمتر از اين نمي بايد مي شدم/ جزا: کيفر/ چين: يکي مملکت چين که آهوي صحراي ختا و ختن آن حامل مشک است و ديگر چين و شکن گيسوي يار/ خطا: يکي ناحيه ي خطا يا ختاي چين و ديگر اشتباه و ناروا

قواعد:

آرایه ها: تناسب در نافه و خون و چين و خطا /ایهام تناسب در چين و خطا / تناسب در جگر و خون /تناسب در  نافه و زلف و چين /ایهام در چین /ایهام در خطا

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: جگرم مانند نافة آهو خون شد و بکمتر از این کیفر مستحق نیستم ( این کمترین مجازات من بود)، بعلت آنکه سخن از چین و نافة آهوان چین در برابر گیسوی چین بر چین تو گفتن خطا و ناروا بود؛ در اینجا بایهام از چین معنی بعید آن کشور چین اراده شده است و با آوردن خطا با چین صنعت مراعات نظیر بذهن متبادر میشود.

………………………..

7-  تو آتش گَشتی، ای حافظ، ولی با یار درنگرفت

    ز بَدعَهدیِّ گُل گویی حِکایَت با صَبا گفتیم

موضوع بیت: ناز و نیاز

مضمون بیت: عشق آتشين و اثر آن در معشوق

معنی واژگان:در نگرفت: اثر نکرد/ بدعهدي: پيمان شکني/ صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيامبر ميان عاشق و معشوق است

آرایه ها:تناسب در آتش و درگرفتن

واج آرایی:تکرار «گ»

معنی بیت: حافظا سخنت از عشق مانند آتش سوزنده گشت، ولی در دل یار کارگر نیفتاد و اثری نبخشید، پنداری از پیمان شکنی و سست مهری گل بباد صبا شکایت بردیم که سودی نداشت.

…………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا