• *غزل 36*

1-تا سرِزلفِ تو در دَستِ نسیم افتادست

               دلِ سودا زده از غُصِّه دو نیم افتادست

چشمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحراست

      آنقَدَر هست که این نُسخه سَقیم افتادست

چشمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحراست

      لیکِن آن هست که این نُسخه سَقیم افتادست

  چشمِ جادوى تو خود، عينِ سَوادِ سَحَر است

 اين قدر هست،كه اين‌نسخه‌سقيم افتاده است

2-شمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحراست

      لیکِن این هست که این نُسخه سَقیم افتادست

      3-درخَمِ زلفِ تو آن خالِ سیَه دانی چیست؟

         نقطه ای دوده که در حلقۀ جیم افتادست

4 – زلفِ مِشکینِ تو در گُلشَنِ فِردوسِ عِذار

       چیست، طاوس که در باغِ نَعیم افتادست

دلِ من از هوسِ بویِ تو، ای مونس جان

   خاکِ راهیست که در پایِ نسیم افتادست

5-دلِ من در هوسِ رویِ تو، ای مونس جان

   خاکِ راهیست که در دستِ نسیم افتادست

6 – هَمچو گَرد این تنِ خاکی نَتَوانَد برخاست

      از سرِکویِ تو زانرو که عَظیم افتادست

سایۀ سروِ تو برقالَبَم ای عیسی دم

     عکسِ روحَست که بر عَظمِ رَمیم افتادست

7-سایۀ قدِّ تو برقالَبَم ای عیسی دم

     عکسِ روحیست که بر عَظمِ رَمیم افتادست

آنکه جُز کعبه مُقامَش نَبُد از روزِ الست

         بر درِ مَیکده دیدم که مُقیم افتادست

8-آنکه جُز کعبه مُقامَش نَبُد از یادِ لبت

         بر درِ مَیکده دیدم که مُقیم افتادست

حافظِ گمشده را با غَمَت، ای جانِ عزیز

       اِتِّحادیست که در عَهدِ قدیم افتادست

9-حافظِ گمشده را با غَمَت، ای یارِ عزیز

       اِتِّحادیست که در عَهدِ قدیم افتادست

*****************************

وزن غزل:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان(بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)

1-تا سرِزلفِ تو در دَستِ نسیم افتادست

               دلِ سودا زده از غُصِّه دو نیم افتادست

موضوع بیت: غیرت (غیرت عاشقی)

مضمون بیت: (حسادت عاشق نسبت به باد که با سر زلف يار بازي مي کند/ عدم رضايت از اقبال به کثرت)

معنی واژگان:نسيم: باد ملايم/ در دست افتادن: در دسترس قرار گرفتن، بازيچه ي دست کسي يا چيزي شدن/ سودا: عشق/ سودازده: عاشق/ دو نيم افتادن: مجروح شدن، پاره شدن، به شک افتادن .

آرایه ها:  تناسب در زلف و نسيم و افتادن/تناسب در سر و دست و دل/تناسب در زلف و سودا (مؤنث اسود به معني سياه)

واج آرایی:  تکرار آواي«S» وتکرار حرف«ز»و«ت»و«د»

معنی بیت: از آن زمان که وزش نسيم، زلف سياه مارگونه ي تو را پريشان کرد، دل عاشق و ديوانه ي من که در پيچ و تاب گيسوي تو اسير بود، بي تاب و قرار گشت.

محصول بيت ـ از وقتى كه سر زلف تو «خطاب به معشوق» به دست نسيم افتاده، دل ديوانه از رشك دوپاره شده يعنى از وقتى كه نسيم دست بر زلفانت زده و آن‌ها را پريشان و پراكنده كرده است دل ديوانه از رشك و حسد و قساوت پاره پاره شده.

………………………………………………………………….. 2-چشمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحراست

      لیکِن این هست که این نُسخه سَقیم افتادست

موضوع بیت: خداوند( شهود مخلوقات و صفت بصیری)

مضمون بیت: (وصف چشم بيمار جادوي يار)

معنی واژگان: جادو: ساحر، جادوگر/ خود: به راستي، واقعاً /عين: درست، همانند، خودِ خود/ سواد: رونوشت، سياهي/ سحر: جادو، جادويي، (اگر اين کلمه را سَحَر بخوانيم، سواد معني سياهي مي دهد و سیاهي سحر، سياهي توأم با روشني است و اين خود نوعي جادوگري است و کلمه ي نسخه نيز با کلمه سواد ايهامي آميخته با ظرافت پيدا مي کند و در اينجا بايد کلمه ي «عين» را نيز در نظر بگيريم که اگر سحر بخوانيم اين کلمه زائد مي نمايد). نسخه: رونوشت. سقيم: بيمار (اشاره به بيمار بودن يعني خمارآلود بودن چشم است، و نيز اشاره به نادرست نوشته شدن نسخه ها).

قواعد: خود: قید

آرایه ها: تناسب در جادو و سحر و سقيم/تناسب در چشم و عين/تناسب در سواد و نسخه

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «س» و «ن» و «د»

معنی بیت: دیدۀ جادوگرت از سیاهی بدرست مسوّده یا نوشتۀ سحراست ولی این نکته را باید گفت که نسخۀ چشم تو سقیم است (به ایهام مقصودآنکه چشم تو خمارآلود است)

………………………………………………………………….

3-درخَمِ زلفِ تو آن خالِ سیَه دانی چیست؟

         نقطه ای دوده که در حلقۀ جیم افتادست

موضوع بیت: وحدت در کثرت

مضمون بیت: (توصيفي از زلف و خال و وضع آنها)

معنی واژگان:دوده: ماده ي سياه و نرمي که از دود حاصل مي شود.

آرایه ها: زلف يار به حلقه ي حرف «ج» تشبيه شده است و خالِ سياه او به نقطه ي اين حرف، تصویرگری/تناسب در دوده و نقطه و سیاه و خال

واج آرایی: تکرار حرف «د»و«خ»و«ن»

معنی بیت: در حلقۀ گیسوی تو خال مشکین مانند نقطۀ سیاهی است که در دایرۀ حرف جیم نهاده باشد.

………………………………………………………………..

4 – زلفِ مِشکینِ تو در گُلشَنِ فِردوسِ عِذار

       چیست، طاوس که در باغِ نَعیم افتادست

موضوع بیت: کثرت در وحدت

مضمون بیت: (وصف مبالغه آميز موي و روي معشوق)

معنی واژگان: مشکين: معطر و سياه/ گلشن فردوس: باغ بهشت /عذار: چهره، رخسار/ نعيم: پر از نعمت. (اشاره است به پيچيدن مار به پاي طاووس و پنهان شدن شيطان در سر مار و رفتن اين هر سه به بهشت و فريب دادن آدم و حوا، در حقيقت اشاره به مارِ سر زلف هم دارد)

آرایه ها: تناسب ميان گلشن فردوس و طاووس و نعيم و باغ

واج آرایی: تکرار آواي«S» و«Z» و تکرار حرف«ش»

معنی بیت: گيسوي مشکين يار که بر گلستان زيباي چهره اش افتاده است، هم چون طاووسي است که در باغ بهشت در حال خراميدن است.

محصول بيت ـ زلف مشكين تو در عذار چون گلشن فردوست چيست؟ اين قسمت سؤال است، طاوس باغ بهشت است يا طاوسى كه در باغ بهشت واقع شده، اين هم جواب است. زلف مشكين را به طاوس و عذار دوست را به گلشن فردوس و به باغ بهشت تشبيه كرده است.

………………………………………………………………

5-دلِ من در هوسِ رویِ تو، ای مونس جان

   خاکِ راهیست که در دستِ نسیم افتادست

موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از معشوق)

مضمون بیت: (دل عاشق و اشتياق ديدن روي معشوق)

معنی واژگان: هوس: عشق و شيفتگي، اشتياق/مونس: همدم/ خاک راه: خاک بي مقدار و بي ارزش (دل خود را به دست نسيم مي دهم که شايد به کوي تو بياورد و چهره ي تو را ببينم).

آرایه ها:تناسب در دل و هوس ، /تناسب در نسیم و خاکِ راه/تناسب در دل و جان و دست

واج آرایی: تکرار حرف «س» و «د»و«ن»و«ت»

معنی بیت : اي مونس جان، دلم در اشتياق ديدن چهره ي زيباي تو هم چون خاکي است که اسير نسيم شده و به هر سو کشيده مي شود.

محصول بيت ـ اى مونس جان، دل من از هوس بوى تو، همدمش خاك راهى است كه در پاى نسيم باغ افتاده است، يعنى اى مونس جان، دل من از حسرت و آرزوى تو به خاك راهى شبيه است كه باد: نسيم آن را يك‌دم در جايى آرام نمى‌گذارد.

تشبيه دل به خاك راه و استعاره خاك راه، براى دل هرگز نه ديده و نه شنيده شده و جهت جمع اين دو هم معلوم نيست. .شايد براى بيان بى‌قرارى دل يعنى بى‌قرارى و اضطراب زياد دل عاشق آن را به خاك راه كه مراد غبار است تشبيه كرده.

…………………………………………………………………..

6 – هَمچو گَرد این تنِ خاکی نَتَوانَد برخاست

      از سرِکویِ تو زانرو که عَظیم افتادست

موضوع بیت: توسل (چنگ یازی به دامن محبوب)

مضمون بیت: (عاشق و پيوند او با کوي دوست)

معنی واژگان: خاکي: از خاک خلق شده (با اشاره به متواضع بودن)/ همچو گرد: در اينجا اشاره است به اين که گرد مي تواند برخيزد امّا تن من نمي تواند.

 آرایه ها: تناسب در گرد و خاکي و برخاستن / تضاد در برخاستن و افتادن /تناسب در گرد و خاک و برخاستن و افتادن و کوی

واج آرایی:تکرار حرف «ن»و«ت»

معنی بیت: خواجه مي خواهد بگويد که گرد و غبار با وزش باد به هوا مي رود، ولي تن من از عشق تو مثل خاک سر کويت زمين گير و زبون شده است.

محصول بيت ـ اين تن خاكى حتى قادر نيست چون گرد از زمين بلند شود يعنى حتى نمى‌تواند چون بلند شدن گرد از زمين بلند شود، حاصل كلام، اين تن چون خاك ثقيل، قادر نيست از سر كويت بلند شود، از آن جهت كه سخت محكم افتاده است.

به جهت ضرورت قافيه عظيم را به جاى محكم به‌كار برده است، عبارت از سر كوى تو، مقيد است به جمله نتوان برخاست.

………………………………………………………………..

7-سایۀ قدِّ تو برقالَبَم ای عیسی دم

     عکسِ روحیست که بر عَظمِ رَمیم افتادست

موضوع بیت: تجلّی (تأثیر صفات جمال محبوب در محب)

مضمون بیت: (قدّ معشوق و سايه ي او زنده کننده ي عاشق)

معنی واژگان: قالب: کالبد، جسم/ عيسي دم: کسي که نفس او همچون نفس حضرت عيسي (ع) مردگان را زنده کند/ عکس: انعکاس و تأثير/ عظم: استخوان/ رميم: پوسيده.

آرایه ها: (تشبيه سايه ي معشوق به انعکاس روح، يعني خود معشوق به روح تشبيه شده است)/ تناسب در سايه و عکس و افتادن/تناسب در قالب و عظم رميم و عيسي و دم و روح

واج آرایی: تکرار حرف «س»و«م»

معنی بیت: ای یار، عیسوی نفس جان بخش، سایۀ قامت تو برپیکر من پرتو و انعکاس روانی است که براستخوان پوسیده تابد و آن را زنده سازد.

………………………………………………………………….

8-آنکه جُز کعبه مُقامَش نَبُد از یادِ لبت

         بر درِ مَیکده دیدم که مُقیم افتادست

موضوع بیت: کعبه و میکده در برابر هم

مضمون بیت: (عشق باعث تحوّل است)

معنی واژگان:کعبه: خانه ي مکعب شکل خدا که در مسجدالحرام (مکه) است/ مقام: جايگاه (که اگر به ضمِّ ميم بخوانيم به معني اقامت است) و اشاره دارد به مقامي مانند مقام ابراهيم (ع) که در جوار کعبه است/ از ياد لبت: از عشق تو، مربوط به مصراع دوم است/ مقيم: اقامت کننده، آن که در جايي براي هميشه ماندني است/ ميکده: مقصود ميخانه ي عشق است.

آرایه ها: جناس در مقام و مقيم /تضاد در کعبه و ميکده /تناسب در میکده و لب /تناسب در کعبه و مقام

واج آرایی: تکرار حرف «د»و«ی»و«م»

معنی بیت: آن زاهدي که پيوسته در کعبه اقامت داشت، ديدم که به ياد لب مي گونت مقيم ميکده شده است و به ياد آن بر لب جام بوسه مي زند.

محصول بيت ـ آن كس كه غير از كعبه مقامى نداشت، از ذكر لب تو ديدم كه مقيم در ميخانه گشته، يعنى آن كه از كمال زهد و صلاح تمام اوقات و ساعاتش در مساجد و عبادتگاه‌ها مى‌گذشت حالا از ذكر لبت ديدم كه مجاور و مقيم ميخانه گشته است.

عبارت از ياد لبت مرهون مصرع ثانى است، در ذكر مى‌و لب جهت جامعه قرمزى است نه كيفيت.

…………………………………………………………………..

9-حافظِ گمشده را با غَمَت، ای یارِ عزیز

       اِتِّحادیست که در عَهدِ قدیم افتادست

موضوع بیت: عهد الست (عشق ازلي و پیمان با آن)

مضمون بیت: (عشق ازلي و حيرت)

معنی واژگان:گُم شده: صفت کسي که در راه عشق معشوق حيران و سرگردان است/ عهد قديم: زمان پيشين، اشاره است به روز الست/ ضمناً «عهد» به معني پيمان هم در نظر است.

آرایه ها: تناسب در گم شدن و افتادن /تناسب دراتحاد و عهد

واج آرایی:تکرار آوای«A»وحرف«ت»

معنی بیت: ای دوست گرامی، حافظ سرگشته را با عشق تو یگانگی و پیوستگی دیرینه است، مقصودآنکه عشق ورزی قسمت ما از روز ازل بوده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا