- *غزل 350 *
1- به عَزمِ توبه، سَحَر گفتم اِستِخاره کنم
بهارِ توبه شِکَن میرسد، چه چاره کنم؟
2- سُخَن دُرُست بگویـــم: نمیتوانــم دید
که مَی خورند حَریفان و من نَظاره کنم
3- چو غُنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
پیالــه گیــرم و از شــوق، جامه پاره کنم
4- به دور لاله دِماغِ مرا عِلاج کنید
گر از میانة بَزمِ طَرَب کِناره کنم
ز رویِ دوست مرا چون گُلِ مُراد شکفت
حَوالَتِ سَرِ دشمــن به سَنگِ خاره کنم
5- ز رویِ دوست مرا چون گُلِ مُراد شکفت
حَوالــة سَرِ دشمــن به سَنگِ خاره کنم
گِدایِ مَیکَدهام، لیک وَقتِ مَستی بین
که حُکم بَـر فَلَک و ناز بر سِتاره کنم
6- گِدایِ مَیکَدهام، لیک وَقتِ مَستی بین
که ناز بَـر فَلَک و حُکم بر سِتاره کنم
مرا که از زرِتَمغاست ساز و برگ معاش
چرا مَذَمَّــتِ رِنـــدِ شَرابخــواره کنم
7- مرا که نیست رَه و رَسمِ لُقمه پرهیزی
چرا مَلامَــتِ رِنـــدِ شَرابخــواره کنم
به تَختِ گُل بنشانم بُتــی به سلطانـی
ز سُنبُل و سَمَنَش ساز، طوق و یاره کنم
8- به تَختِ گُل بنشانم بُتــی، چو سلطانـی
ز سُنبُل و سَمَنَش سازِ طوق و یاره کنم
*اگر زِ لَعلِ لبِ یار بوسه ای چینم
جوان شَوَم دِگَر و زندگی دوباره کنم
9- ز باده خوردن پنهان مَلـول شد حافظ
به بانگِ بَربَط و نِی رازش آشکاره کنم
*****************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ( بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
1- به عَزمِ توبه، سَحَر گفتم اِستِخاره کنم
بهارِ توبه شِکَن میرسد، چه چاره کنم؟
موضوع بیت: استقامت (دوری از زهد ریایی )
مضمون بیت: بهار و توبه
معنی واژگان:عزم: قصد/ توبه: مقصود توبه از ميخوارگي است (شاهد آن ابيات بعد است) استخاره: طلب خير از کتاب اله که معمولاً در کارهاي مباح و در مورد شک و ترديد به کار مي آيد ولي اينجا با طنز در امر واجب استفاده شده است/ توبه شکن: صفت بهار است، چون فصل گل و ريحان و طرب و نشاط است
قواعد: استخاره : مصدر باب استفعال/چه چاره کنم : استفهام مجازاً مفید نفی.
آرایه ها: نوعی تضاد وجناس در توبه و توبه شکن
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: با توجّه به اين مطلب که براي توبه کردن که امر واجبي است، نيازي به استخاره نيست، خواجه با طنز مخصوص به خود مي فرمايد: سحرگاه با خود گفتم که به قصد توبه استخاره اي کنم، ولي چه چاره و تدبيري مي توانم بکنم؟ که بهار توبه شکن از راه مي رسد و مانع از توبه کردنم مي شود.
حاشا که من به مَوسمِ گُل ترکِ مَي کنم
من لافِ عقل مي زنم، اين کار کَي کنم؟
(غزل 1 / 351)
منِ رند و عاشق در مَوسمِ گُل
آنگاه توبه، استغفرالله
محصول بيت ــ به قصد توبه يا با قصد توبه تصميم گرفتم كه سحر استخاره كنم. ليكن بهار توبهشكن فرا مىرسد و هيچ چاره ندارم. الحاصل براى توبه كردن هنگام سحر از سرشب قصد استخاره نمودم.
اوقات مذكور براى نيت توبه و استخاره قيد شده. نهايت اين كه نيت استخاره از اول شب و قصد توبه از وقت سحر پسنديده و مقبول است.
…………………………..
2- سُخَن دُرُست بگویـــم: نمیتوانــم دید
که مَی خورند حَریفان و من نَظاره کنم
موضوع بیت: اشتیاق
مضمون بیت: مانع توبه
معنی واژگان:درست: به راستي، از روي حقيقت/ حريفان: دوستان/ نظاره کردن: نگريستن، نگاه کردن
قواعد: نظاره کنم : مصدر مرکب.
آرایه ها:نوعی ترادف و تناسب در ديدن و نظاره کردن
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: صادقانه و بي پروا سخن بگويم که نمي توانم ببينم که ياران باده نوش شراب مي نوشند و من تماشا کنم و از آن محروم باشم.
محصول بيت ــ سخن جدى مىگويم: نمىتوانم و قادر به آن نيستم كه ببينم باده مىخورند و من از دور تماشاگرم. الحاصل نمىتوانم جزو باده نوشان نباشم.
…………………………..
3- چو غُنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
پیالــه گیــرم و از شــوق، جامه پاره کنم
موضوع بیت: اشتیاق
مضمون بیت: بزم شاه
معنی واژگان:خندان بودن و جامه پاره کردن غنچه، شکفته شدن آن را نشان مي دهد/ شوق: ذوق، اشتياق/ جامه پاره کردن: در مورد غنچه شکفته شدن است و در مورد شاعر نشانه ي هيجان و شوق و ذوق اوست
آرایه ها:جامه پاره کردن کنایه از شکفته شدن/تناسب در مجلس شاه و پیاله و شوق
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: بیاد بزم خسروانه ساغر بنوشم و غنچه سان با دهان خندان از اشتیاق گریبان چاک زنم و شکفته شوم.
……………………………
4- به دور لاله دِماغِ مرا عِلاج کنید
گر از میانة بَزمِ طَرَب کِناره کنم
موضوع بیت: استقامت(طلب از اولیاء پایداری در عشق را )
مضمون بیت: فصل بهار و ديوانگي
معنی واژگان:دور لاله: دوران سر زدن لاله، فصل بهار /دماغ: مغز/ بزم طرب: مجلس شادي/ کناره کردن: دوري کردن، کناره گيري کردن
آرایه ها: نوعی ایهام تناسب در دور و پيمانه / نوعی تضاد در ميانه و کناره
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: اگر من در نوبت لاله و فصل بهار از مجلس عشرت کناره جویم، باید به درمان بیماری دماغی و خلل روانی من بپردازید.
…………………………..
5- ز رویِ دوست مرا چون گُلِ مُراد شکفت
حَوالــة سَرِ دشمــن به سَنگِ خاره کنم
موضوع بیت: دوست و دشمن (دعا برای هلاکت دشمن)
مضمون بیت: دوست با ما و همه خلق جهان دشمن گير
معنی واژگان: حواله کردن: سپردن سنگ /خاره: سنگ سخت
قواعد:گل مراد: آرزو به گل تشبيه شده است (اضافه ي تشبيهي)
آرایه ها: تضاد در دوست و دشمن
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «س»
معنی بیت: چون از گلبن آرزوی من بدیدار یار گل مقصود شکفته شد، سر دشمن را به سنگ خارا حواله می دهم، مقصود آنکه سر خصم به سنگ خاره شکسته باد.
…………………
6- گِدایِ مَیکَدهام، لیک وَقتِ مَستی بین
که ناز بَـر فَلَک و حُکم بر سِتاره کنم
موضوع بیت: مقام محو و مستی- عزّت (عزّت عاشق)
مضمون بیت: گداي ميکده امّا با اقتدار و مکنت
معنی واژگان:گداي ميکده: گدايي که در ميخانه باده گدايي مي کند/ ناز کردن: افتخار کردن/ حکم کردن: فرمانروايي کردن/ ناز بر فلک و حکم بر ستاره کردن نشانه ي منتهاي اقتدار و مکنت است
آرایه ها:تناسب در ميکده و مستي /تناسب در فلک و ستاره
واج آرایی: تکرار حرف «ک»
معنی بیت: من نیازمندی جرعه نوش از میخانة عشقم و چون از بادة معرفت سرمست شوم، به مقامی می رسم که بر فلک سرگرانی می کنم و ستاره را زیر فرمان خود می آورم؛ شاید در اینجا اشارتی به کارهای خارق عادت دارد که بر دست اولیای حق می رود.
…………………………….
7- مرا که نیست رَه و رَسمِ لُقمه پرهیزی
چرا مَلامَــتِ رِنـــدِ شَرابخــواره کنم
موضوع بیت: عالمان بی عمل (آلودگان را چه جای نصیحت دیگران )
مضمون بیت: رياکاران زمان و ملامت شرابخواران
معنی واژگان:ره و رسم: طريقه/ روش لقمه پرهيزي: اجتناب از لقمه ي حرام/ ملامت کردن: سرزنش کردن / رند: کسي که ظاهري بد و باطني نيک دارد و از دقايق عمر براي رسيدن به حق استفاده مي کند.
قواعد: لقمه پرهیزی : اسم مصدر مرکب از صفت (لقمه پرهیز) و یای مصدری.
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: من که از شیوة امساک و خست بیزارم به سرزنش قلندران که با کمال تهیدستی هر چه دارند در وجه شراب می دهند، نخواهم پرداخت.
……………………………
8- به تَختِ گُل بنشانم بُتــی، چو سلطانـی
ز سُنبُل و سَمَنَش سازِ طوق و یاره کنم
موضوع بیت: اولیای الهی(حمایت از اولیاء)
مضمون بیت: شاه حافظ
معنی واژگان:تخت گل: گلستان/ بت: زيباروي خوش قد و قامت/ سلطان: پادشاه/ سنبل و سمن: نام دو گل از گلهاي زيبا /طوق: گردن ،آويز/ ياره: دست بند/ ساز : سامان و ساختگی کار و تدارک،
قواعد: ساز : اسم مشتق از مادة فعل امر از مصدر ساختن.
آرایه ها: طوق و ياره و تخت از لوازم پادشاهي است/تناسب در گل و سنبل و ياسمن / ساز کردن: تعبيه کردن، ساختن، ابداع کردن
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»
معنی بیت: من زیبا صنمی را خسروانه بر اورنگ پوشیده از گل جای می دهم و از سنبل و یاسمن برای وی گردن بند و دست بند میسازم.
……………………………….
9- ز باده خوردن پنهان مَلـول شد حافظ
به بانگِ بَربَط و نِی رازش آشکاره کنم
موضوع بیت: بادۀ تجلی (باده خوردن آشکار)
مضمون بیت: رياکاري
معنی واژگان:باده خوردن پنهان: شرابخواري مخفيانه/ ملول: دلتنگ/ بربط: عود (نام سازي است) /آشکاره کردن: برملا کردن
آرایه ها:تناسب در بربط و نی و باده /تضاد در آشکار و پنهان
واج آرایی:تکرار حروف «ن» و«ش»
معنی بیت: دل حافظ از می نوشیدن نهانی گرفت، من با خروش بربط و نوای نی سر باده خوردن پنهانی وی را فاش خواهم کرد.
………………………………