*غزل 347 *
1- صَنَما با غَمِ عِشقِ تو چه تَدبیر کُنَم
تا به کِی در غَمِ تو نالة شَبگیر کنم؟
دِل،نه دیوانه از آن شُد که نَصیحَت شِنَوَد
مَگَــرَش هَم زِ سَرِ زُلفِ تو زَنجیر کنم
2- دِلِ دیوانه از آن شُد که نَصیحَت شِنَوَد
مَگَــرَش هَم زِ سَرِ زُلفِ تو زَنجیر کنم
3- آن چه دَر مُدَّتِ هَجرِ تو کشیدم، هَیهات
در یکی نامه مُحال است که تَحریر کنم
با سَرِ زُلفِ تو مَجموعِ پَریشانیِ من
کو مَجالی که یکایک هَمه تَقریر کنم
با سَرِ زُلفِ تو مَجموعِ پَریشانیِ خویش
کو مَجالی که یکایک هَمه تَقریر کنم
4-با سَرِ زُلفِ تو مَجموعِ پَریشانیِ خود
کو مَجالی که سَراسَر هَمه تَقریر کنم
5- آن زمان کــآرزویِ دیـدنِ جانَم باشد
در نَظَر نَقشِ رُخِ خوبِ تو تَصویر کنم
گَر بِدانَم که وِصالِ تو، بِدین دست دَهَد
دل و دین را همه دَربازَم و تـَوفیر کنم
6- گَر بِدانَم که وِصالِ تو، بِدین دست دَهَد
دین و دل را همه دَربازَم و تـَوفیر کنم
7- دور شو از بَرَم ای واعِظ وافسانه مَگوی
من نه آنَـم که دِگَر گوش به تَزویر کنم
نیست امّیــدِ صَلاحــی ز فَســـاد ای حـافظ
چون که تَقدیر چنین رفت، چه تَدبیر کنم
8- نیست امّیــدِ صَلاحــی ز فَســـاد حـافظ
چون که تَقدیر چنین است، چه تَدبیر کنم
****************************
وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ( بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- صَنَما با غَمِ عِشقِ تو چه تَدبیر کُنَم
تا به کِی در غَمِ تو نالة شَبگیر کنم؟
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت با گریه )
مضمون بیت: غم عشق
معنی واژگان:صنما: اي معشوق زيباي من یا ای بت / تدبير: چاره/ ناله ي شبگير: ناله ي سحرگاهي
آرایه ها: صنما : به استعاره مقصود ای یار زیبا/تناسب در غم و ناله ي شبگير
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن»
معنی بیت: اي معشوق زيبا و دل فريب، با غم عشق تو چه چاره اي بينديشم؟ و تا به کي در غم دوري تو ناله ي سحرگاهي سر دهم؟
محصول بيت ــ اى صنم با غم عشق تو، يا براى رهايى از غم عشق تو چه تدبير بكنم: چه چاره كنم، تا كى و تا چه زمانى در غم تو شبها بنالم. مراد: تا كى از درد و سوز عشق تو فرياد و فغان نمايم.
كسى كه گفته است: ناله شبگير، نالهاى است كه تا صبح ادامه دارد. معناى شبگير را نمىدانسته و نيز كسى كه در معناى مصرع ثانى گفته است: تا كى نالهاى چون ناله شب زنده داران كنم اين هم در تعبير كلمه شبگير به اولى ملحق شده است.
رد سرورى و شمعى
……………………………….
2- دِلِ دیوانه از آن شُد که نَصیحَت شِنَوَد
مَگَــرَش هَم زِ سَرِ زُلفِ تو زَنجیر کنم
موضوع بیت: مقام حیرت
مضمون بیت: دل ديوانه و زلف يار
معنی واژگان:از آن شد: کارش از اين حد گذشته است/ مگر: بجز اينکه
آرایه ها:تناسب در ديوانه و زنجير /تناسب در زلف و زنجير / نوعی تضاد در ديوانه و نصيحت شنيدن
واج آرایی: تکرار حرف «د» در مصراع اوّل و تکرار حروف «س» و «ز» و نزدیکی مخرج آن ها در مصراع دوم
معنی بیت: کار دل شیدا از حد اندرز نیوشیدن گذشت و چاره ای نیست جز آنکه این دیوانه را با زنجیر گیسوی تو در بند کشم.
…………………………..
3- آن چه دَر مُدَّتِ هَجرِ تو کشیدم، هَیهات
در یکی نامه مُحال است که تَحریر کنم
موضوع بیت: حدیث فراق
مضمون بیت: سختي هاي فراق يار
معنی واژگان:مدّت: طول زمان/ هجر: فراق، دوري/ هيهات: بعيد است/ محال: غيرممکن/ تحرير کردن: نوشتن
قواعد: هیهات : از اصوات یا شبه جمله است برای استبعاد نیز نگاه کنید بغزل 38 بیت (3).
واج آرایی: تکرار حرف «ت»
معنی بیت: رنجهایی که در ایام جدایی بردم دور مینماید و ناشدنی است که در یک کتاب به نگارش آید.
…………………………………
4-با سَرِ زُلفِ تو مَجموعِ پَریشانیِ خود
کو مَجالی که سَراسَر هَمه تَقریر کنم
موضوع بیت: حدیث فراق
مضمون بیت: زلف معشوق و پريشاني عاشق
معنی واژگان:مجموع پريشاني: همه ي نابساماني ها/ مجال: فرصت /تقرير کردن: بيان کردن، گفتن
آرایه ها: تناسب در سر و زلف و پريشاني و سراسر /نوعی پارادکس در مجموع پريشاني
واج آرایی: تکرار آوای «ر»
معنی بیت: همة آشفتگی حال خود را با سر گیسوی پریشان تو فرصت نیست که یکبار بر زبان آورم
……………………………
5- آن زمان کــآرزویِ دیـدنِ جانَم باشد
در نَظَر نَقشِ رُخِ خوبِ تو تَصویر کنم
موضوع بیت: وحدت و کثرت (مقام اتصال و وحدت با محبوب)
مضمون بیت: چهره ي معشوق و جان عاشق
معنی واژگان:تصوير کردن: مجسّم کردن، تصوّر کردن، نقش کردن.
آرایه ها: تناسب در ديدن و نظر و نقش و تصوير
واج آرایی: تکرار حرف «ن» تکرار آوای «ــِ»
معنی بیت: آن لحظه که مایل بدیدار جان مجسم باشم، شکل چهرة زیبای تو را بر صفحة دیده مینگارم.
…………………………
6- گَر بِدانَم که وِصالِ تو، بِدین دست دَهَد
دین و دل را همه دَربازَم و تـَوفیر کنم
موضوع بیت:ایثار (در راه وصال همه چیز را دادن)
مضمون بیت: ارزش وصال
معنی واژگان:وصال: رسيدن به معشوق/ دست دادن: ميسّر شدن /درباختن: از دست دادن/ توفير کردن: سود بردن.
قواعد: توفیر کنم : مصدر مرکب/ توفیر : در عربی مصدر باب تفعیل است به معنی افزودن و بسیار گردانیدن از مجرد وفور بضم اول افزونی و بسیاری.
آرایه ها: دست دادن کنایه از میسر شدن است/نوعی تضاد در دین و دل
واج آرایی: تکرار حرف «د» و هم چنین حرف «ت» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: اگر یقین کنم که وصل تو به این حد از خود گذشتگی حاصل می شود که دین و دل باید داد، من این هر دو را در قمار عشق از دست می دهم و می دانم که این باختن به راستی سود بردن است.
………………………………
7- دور شو از بَرَم ای واعِظ وافسانه مَگوی
من نه آنَـم که دِگَر گوش به تَزویر کنم
موضوع بیت: ریا و سالوس(واعظان ریایی)
مضمون بیت: عاشق و واعظ
معنی واژگان:واعظ: پند دهنده، نصيحت کننده/ تزوير: فريب دادن و دروغ پردازي کردن، سخنان ظاهراً منطقي و باطناً توأم با دروغ و تقلّب گفتن
قواعد: تزویر : در سیاق فارسی به معنی فریب و دروغ و ریب و حیله و دو رنگی، مأخوذ از تزویر عربی مصدر باب تفعیل به معنی دروغ را آراستن.
آرایه ها: تناسب در واعظ و گفتن و گوش / تناسب در واعظ و تزویر
واج آرایی: تکرار حروف «ن» ، «گ» در مصراع دوم و آوای «z»
معنی بیت: اي واعظ، از کنارم دور شو و بيهوده سخن مگو، من آن کسي نيستم که به فريب و نيرنگ تو گوش دهم.
محصول بيت ــ اى واعظ از نزد من دور شو و حرف بيهوده هم مزن يعنى پيش من سخنان زايد و بىمصرف مگو. زيرا من آن كسى نيستم كه به تذوير گوش دهم: كسى نيستم كه سخن بىهوده را گوش كنم.
در بعضى نسخهها به جاى «ذال» (زا) واقع شده. تزوير به معناى بهتان چنان كه كلام مزور گويند سخنى را كه بىاساس و دروغ و بافته ساخته باشد.
و در بعضى نسخهها «تذكير» قيد شده به معناى وعظ و در برخى هم تشوير واقع گشته به معناى غوغا ولكل وجهة.
………………………….
8- نیست امّیــدِ صَلاحــی ز فَســـاد حـافظ
چون که تَقدیر چنین است، چه تَدبیر کنم
موضوع بیت:طنز
مضمون بیت: جبر و فساد حافظ
معنی واژگان:صلاح: درست شدن/ فساد: تباهي/ تقدير: سرنوشت/ تدبير: چاره
آرایه ها: نوعی تضاد در صلاح با فساد /نوعی تضاد در تقدير با تدبير/ نوعي سجع در تقدير و تدبير
واج آرایی:تکرار آوای«s»
معنی بیت: کار حافظ به تباهی کشیده و امید براه راست آمدن و پارسایی ورزیدن از وی نتوان داشت، چون سرنوشت چنین بود، مرا چاره ای دیگر نباشد.
……………………….