- *غزل 345 *
1- بی تو ای سـَروِ رَوان با گُل و گُلشَن چه کنم
زُلفِ سُنبُل چه کَشَم، عارِضِ سوسَن چه کُنَم؟
2- آه، کـَــز طَعنة بــَـدخواه نَدیدَم رویَـت
نیست چون آینهام، روی ز آهن، چه کنم؟
3- بُرو ای ناصِح و بر دُردکشان خُرده مَگیر
کارفرمایِ قَدَر میکند این، من چه کنم؟
4- بَرقِ غِیرت چو چُنین میجَهَد از مَکمَنِ غِیب
تو بِفـَــرما که مَنِ سوخته خـَـرمَن چه کنم؟
شاهِ تُرکان چو پَسَندید و به چاهَم افکَند
دستگیــر ار نشود لُطفِ تَهَمتَــن، چه کنم؟
5- شاهِ تُرکان چو پَسَندید و به چاهَم انداخت
دستگیــر ار نشود لُطفِ تَهَمتَــن، چه کنم؟
6- مَدَدی گر به چِراغی نکند آتش ِطور
چارة تیره شبِ وادیِ اَیمَن چه کنم؟
7-حافظا خُلدِ بَرین خانة موروثِ مَن است
اَندَر این مَنــزِلِ ویرانه نِشیمَن چه کنم؟
****************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ( بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- بی تو ای سـَروِ رَوان با گُل و گُلشَن چه کنم
زُلفِ سُنبُل چه کَشَم، عارِضِ سوسَن چه کُنَم؟
موضوع بیت: حدیث فراق و چاره جویی
مضمون بیت: فراق معشوق و بي لطفي جهان
معنی واژگان:سرو روان: معشوق خوش قد و قامت./ کشيدن: دست کشيدن/ عارض: چهره سوسن
آرایه ها: عارض سوسن: معمولاً چهره را به سوسن و سوسن را به چهره تشبيه مي کنند/
تناسب در سرو و گل و گلشن و سنبل /تناسب در زلف و عارض / زلف سنبل: معمولاً زلف را به سنبل و سنبل را به زلف تشبيه مي کنند.
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن» و«س» آواي «z»
معنی بیت: جدا از تو ای یار سرو قامت خوشخرام گل و گلزار مرا بچه کار آید؟ بگیسوی سنبل دست نمیزنم و برخسار سوسن کاری ندارم.
……………………….
2- آه، کـَــز طَعنة بــَـدخواه نَدیدَم رویَـت
نیست چون آینهام، روی ز آهن، چه کنم؟
موضوع بیت: فراق و چاره جویی از دوست
(حدیث فراق با دوست)
مضمون بیت: آيينه ي عاشق چهره ي معشوق است
معنی واژگان:آه: فرياد، واي/ طعنه: سرزنش/ بدخواه: دشمن/ در زمان قديم آيينه را با صفحه اي از آهن مي ساخته اند
آرایه ها: تشبيه چهره به آيينه نيز سابقه دارد (آيينه رويا آه از دلت آه)/تناسب در روي و آيينه و آهن / ایهام تناسب در روی
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: دریغا که از زخم زبان و سرزنش دشمن بداندیش چهرة ترا ندیدم، من کمرویم و محروم از دیدار تو و چه توانم کرد که چون آینة آهنین روی سخت رویی ندارم؛ آینه را در قدیم از صفحه های صیقلی آهن می ساختند.
………………………..
3- بُرو ای ناصِح و بر دُردکشان خُرده مَگیر
کارفرمایِ قَدَر میکند این، من چه کنم؟
موضوع بیت: قضا و قدر الهی در عشق
مضمون بیت: جبر
معنی واژگان:ناصح: پند دهنده /دردکشان: عاشقان شراب، آنانکه تا آخرين قطره ي شراب را مي نوشند/ خرده گرفتن: عيب و ايراد گرفتن/ کارفرماي قدر: خداوند بزرگ، آنکه سرنوشت هرکس و هر چيز را مشخص مي کند.
آرایه ها:تضاد بین دُرد کشان و ناصحان
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: ای نصیحت گو، دور شو و می پرستان را عیب مکن.تقدیر الهی که کارفرماست، چنین خواسته است، من کاری نمی توانم کرد.
………………………
4- بَرقِ غِیرت چو چُنین میجَهَد از مَکمَنِ غِیب
تو بِفـَــرما که مَنِ سوخته خـَـرمَن چه کنم؟
موضوع بیت: غیرت عشق (عشق و مستی قضای الهی است، به اختیار نیست)
مضمون بیت: برق غيرت معشوق و عاشق هستي باخته
معنی واژگان: غيرت: يعني آنکه معشوق احساس بيگانگي کند و اين وقتي است که توجّه عاشق به ديگري يا به چيز ديگر جلب شود/ مکمن: کمينگاه/ غيب: عالم غيب، عالم ماوراء، طبيعت، جهان پنهان از ديده و انديشه ي ما/سوخته خرمن: کسي که هستي خود را از دست داده باشد، معمولاً برق آسماني گاهي به صورت صاعقه خرمن مردم را مي سوزاند و آنها را از هستي ساقط مي کرد
قواعد:برق غيرت: اضافه ي تشبيهي است يعني غيرت به برق آسمان تشبيه شده است/ مکمن غیب تشبیه صریح.
آرایه ها: تناسب در برق و جهيدن و سوخته خرمن
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: چون از نهانگاه غیب و عالم اسرار برق غیرت الهی این گونه جستن میکند، به یقین هستی مرا خواهد سوخت و مرا جز تسلیم و رضا گزیری نیست؛ مراد از غیرت الهی حمیت ایزدی است بر پرستیدن حق به تنهایی و کسی را شریک وی در عبادت نساختن، چنانکه در قرآن کریم آمده است، آیة 23 سورة اسراء(17) و قضی ربک الا تعبدوا الا ایّاه …پروردگارت فرمان داد که جز وی کسی را نپرستند.
………………………
5- شاهِ تُرکان چو پَسَندید و به چاهَم انداخت
دستگیــر ار نشود لُطفِ تَهَمتَــن، چه کنم؟
موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از دوست از مکر شیطان )
مضمون بیت: تقاضاي وساطت و حمايت از شاه هرمز
معنی واژگان:شاه ترکان: در اصل افراسياب است که بيژن را در آغاز شايسته ي دامادي خود مي دانست ولي بالاخره اورا در چاه انداخت و عاقبت رستم تهمتن بيژن را از چاه نجات داد، امّا مقصود حافظ از شاه ترکان شاه شجاع است که در آغاز با حافظ بر سر لطف بود امّا پس از سفر شاه به يزد و بازگشت به شيراز رابطه ي او با حافظ تيره مي شود و حافظ اين غزل را براي تهمتن بن تورانشاه پادشاه هرمز سروده است که در اين مورد وساطت کند.
آرایه ها: شاه ترکان : در اینجا باستعاره مراد نفس سرکش و مراد از چاه باستعاره تعلقات دنیوی و جسمانی و مراد از تهمتن باستعاره پیر دلیل/در اين بيت اشاره به داستان افراسياب و بيژن و رستم است. (تلميح)/ تناسب درشاه ترکان و چاه و تهمتن
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: چون افراسیاب نفس مرا که بیژن روحم در چاه تعلقات جسمانی افکند اگر لطف و رحمت تهمتن نجات بخش یا پیر دلیل دست مرا نگیرد، خود کاری نتوانم کرد و همچنان گرفتار می مانم، اشارتی دارد به داستان بیژن و منیژه و زندانی شدن بیژن در چاه به دستور افراسیاب و نجات یافتن وی به همت رستم نگاه کنید به شاهنامه.
…………………………
6- مَدَدی گر به چِراغی نکند آتش ِطور
چارة تیره شبِ وادیِ اَیمَن چه کنم؟
موضوع بیت: عنایت (طلب عنایت از دوست از مکر شیطان )
مضمون بیت: طلب مساعدت
معنی واژگان:مدد: کمک /آتش طور: وقتي موسي با خانواده ي خود به وادي ايمن رسيد شب تيره و تاري بود و به دنبال آتشي رفت که از دور بر سر درختي مي ديد و به سوي آن آتش رفت و مبعوث به پيغمبري شد (با اشاره به تجلّي حق بر کوه طور که جایگاه مناجات موسی کلیم الله بود)/ وادي ايمن: درّه اي سرسبز که در طرف راست کوه طور واقع است. نیز نگاه کنید به غزل 19 بیت (2) وآیة 29 و 30 سورة قصص(28).
آرایه ها: تناسب درآتش طور و وادي ايمن و شب /تناسب در چراغ و آتش و تيره شب/نوعی تضاد در چراغ و تيره شب
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: اگر فروغ آتش مقدس کوه طور چنانکه راه موسی را روشن کرد بچراغ ما نوری نبخشد و به راهنمایی ما نپردازد، نمی توانم برای تاریکی شب تیرة وادی ایمن چاره ای بیندیشم.
……………………..
7-حافظا خُلدِ بَرین خانة موروثِ مَن است
اَندَر این مَنــزِلِ ویرانه نِشیمَن چه کنم؟
موضوع بیت: مقام امن (بهشت جایگاه ابدی عاشق)
مضمون بیت: ياد اصل و آرزوي وصل
معنی واژگان:خلد برين: بهشت اعلي/ موروث: ارثي، ميراثي، مرده ريگ / نشیمن : جا و مقام/ نشيمن چه کنم: چرا بمانم، چرا اقامت کنم/ منزل محلّي است که مسافران در طي سفر در آن فرود مي آيند و استراحت مي کنند و اين دنيا در سفر از عدم به عدم گويي يک منزل است
آرایه ها:تضاد در خلد برین و منزل ویرانه / منزل ویرانه استعاره از دنیا
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: ای حافظ، بهشت جاودان عالم بالا سرای میراثی منست که از پدرم آدم ابوالبشر بمن رسیده است، در این خانة خراب دنیا چرا اقامت گزینم؟
………………………..