- *غزل 344*
1-عُمریست تا من دَر طَلَب هر روز گامی میزنم
دستِ شِفاعَــت هر زمان در نیک نامی میزنم
2- بی ماهِ مِهـراَفروزِ خود ،تا بُگذَرانَم روزِخود
دامی به راهی مینَهَم، مُرغی به دامی میزنم
3-اَورَنگ کو، گُلچِهر کو، نَقشِ وَفا و مِهر کو؟
حالی من اَندَر عاشقی داوِ تَمامی میزنم
تا بو که یابـَم آگَهــی روزی از آن سَروِ سَهـی
گُلبانگِ عشق از هر طَرَف بر خوش خَرامی میزنم
4-تا بو که یابـَم آگَهــی از سایــة سَروِ سَهـی
گُلبانگِ عشق از هر طَرَف بر خوش خَرامی میزنم
5-هر چند کان آرامِ دِل دانم نَبَخشَد کامِ دِل
نَقشِ خیالـی میکَشَم، فالِ دَوامی میزنم
6-دانــم سَر آرَد غُصِّه را، رَنگین بـَرآرد قِصِّه را
این آهِ خون افشان که من هر صُبح و شامی میزنم
با آن که از خود غایِبَم، وَز مَی چو حافظ تایِبَم
در مَجلِسِ روحانیــان گَه گاه جامی میزنم
7-با آن که از وِی غایِبَم، وَز مَی چو حافظ تایِبَم
در مَجلِسِ روحانیــان گَه گاه جامی میزنم
*************************
وزن غزل: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن ( بحر رجز مثمن سالم)
1-عُمریست تا من دَر طَلَب هر روز گامی میزنم
دستِ شِفاعَــت هر زمان در نیک نامی میزنم
موضوع بیت: مقام طلب- مقام شفاعت
مضمون بیت: مرحله ي طلب
معنی واژگان:عمري است: مدّت زيادي است/ طلب: مقصود طلب رجوع به اصل و طلب محبوب و وصال اوست/ گام زدن: قدمي به پيش برداشتن/ نيکنام: خوشنام، شخص موّجه از نظر عشق و عرفان.
قواعد: دست شفاعت: اضافه ي اقتراني است و شفاعت به معني پايمردي و واسطه گري است/
آرایه ها: تناسب در عمر و روز و زمان/تناسب در گام زدن و دست زدن
واج آرایی: تکرار آواي «t» و حرف«د»
معنی بیت: عمری گذشت که من همه روز در سیر و سلوک عرفانی قدمی پیش می نهم و دست خواهشگری و توسل هر لحظه بسوی آنکه در ارشاد و رهبری حسن شهرت دارد دراز میکنم.
…………………….
2- بی ماهِ مِهـراَفروزِ خود ،تا بُگذَرانَم روزِخود
دامی به راهی مینَهَم، مُرغی به دامی میزنم
موضوع بیت: مقام طلب (تلاش برای وصال)
مضمون بیت: (تمرين وصل) (از عشق مجازي به عشق حقيقي رسيدن)
معنی واژگان:ماه مهرافروز: زيبارويي که به خورشيد نور مي دهد، يا زيبايي که باعث شعله ور شدن آتش عشق مي شود.
آرایه ها: مرغ: استعاره است از زيباروي خوش قد و قامت./ تناسب در ماه و مهر /تناسب در مهر و افروز و روز /تناسب در مرغ و دام
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: دور از یار ماه چهرة خورشید فروغ خود برای گذران وقت خویشتن را بهر نوعی مشغول میسازم و دام طلب در هر راهی میگسترم و مرغی شکار میکنم باشد که پرندة مراد روزی صید من شود.
…………………………
3-اَورَنگ کو، گُلچِهر کو، نَقشِ وَفا و مِهر کو؟
حالی من اَندَر عاشقی داوِ تَمامی میزنم
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: عاشق بزرگ زمان
معنی واژگان:اورنگ و گلچهر: نام عاشق و معشوقي باستاني (نام عاشق و معشوق داستاني (که ابومحمّد رشيدي معاصر مسعود سعد داستان آنها را به نظم آورده است) / نقش: اثر وفا و مهر/ حالي: اکنون/ داوزدن: ادعاي کاري کردن، پاکبازي، به کمال رسيدن، در قمار بر سر همه ي مبلغي که در ميان است قمار کردن ،نوبت بازی شطرنج و نرد و غیر آن/ تمام: کامل
آرایه ها: تناسب در اورنگ و گلچهر و وفا و مهر و عاشقي
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: اورنگ عاشق گلچهر کجاست، نشان محبت و پیمان دوستی پدیدار نیست، اینک منم که در قمار عشق دست کاملی بازی میکنم.
……………………….
4-تا بو که یابـَم آگَهــی از سایــة سَروِ سَهـی
گُلبانگِ عشق از هر طَرَف بر خوش خَرامی میزنم
موضوع بیت: مقام شفاعت و توسّل(مقام شفاعت و توسّل به دامن خوبان)
مضمون بیت: عشق مجازي مقدمه ي عشق حقيقي
معنی واژگان:بوکه: شايد /آگهي: اطلاع، نشانه /سروسهي: مقصود معشوق خوش قد و قامت است که سايه اش بر سر عاشق بيفتد، در حقيقت چون به وصال ذات اميدي نيست به اطلاع از صفات بسنده مي کند/ گلبانگ: صداي بلند، صلا /گلبانگ زدن: صلا در دادن/ خوشخرام: معشوق خوشرفتار، زيبايي که راه رفتنش مطبوع و دلپسند است.
قواعد: سهی : سرو موصوف/ سرو سهی : باستعاره مراد یار سرو قامت.
آرایه ها:تناسب در سرو سهي و خوشخرام
واج آرایی:تکرار حرف«س»
معنی بیت: تا باشد که از سایة یار سرو قامت خوشخرام خود خبری یابم، از هر سو بآواز بلند عاشقی بهر سرو خوشرفتاری ندا در میدهم.
…………………….
5-هر چند کان آرامِ دِل دانم نَبَخشَد کامِ دِل نَقشِ خیالـی میکَشَم، فالِ دَوامی میزنم
موضوع بیت:وصال(وصال دیریاب )-سالک(سالک و دل بستن به راه بی پایان عشق)
مضمون بیت: شادي خيالي و اميد واهي
معنی واژگان:آرام دل: معشوقي که باعث آرامش دل است/ کام: آرزو/ نقش خيال کشيدن: در ذهن خود وصال را تصور کردن/ فال دوامي مي زنم: دل خود را دائماً با خيال خوش بر نشاط نگه مي دارم
آرایه ها:تکرار دل
واج آرایی: تکرار حرف «م»
معنی بیت: اگرچه آرام بخش دل من مرا بمراد دل نمی رساند، باز هم من صورت خیالی وی را در آینة ضمیر رسم میکنم و فال می زنم که نظر عنایت او پیوسته و بر دوام باشد.
…………………………….
6-دانــم سَر آرَد غُصِّه را، رَنگین بـَرآرد قِصِّه را
این آهِ خون افشان که من هر صُبح و شامی میزنم
موضوع بیت: حسن عاقبت (گریۀ عاشق حسن عاقبت به دنبال دارد)
مضمون بیت: اميد عاشق
معنی واژگان:سرآ رد غصّه را: غم و اندوه را پايان مي دهد/ رنگين برآرد قصّه را: داستان عشق و شيفتگي مرا به خوبي و خوشي تمام مي کند (البتّه قصه معني شکايت هم مي دهد که با خون افشاني آه اين قصّه رنگين مي شود)/ آه خون افشان: آه خونين و مؤثر
آرایه ها: نوعی جناس در غصّه و قصّه / تناسب در رنگين با خون افشان
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: آه خونباری که من بامداد و شبانگاه از سینه برمیآورم، یقین دارم که اندوه هجران را پایان می دهد و داستان عشق مرا دلپذیر و جالب میسازد.
……………………..
7-با آن که از وِی غایِبَم، وَز مَی چو حافظ تایِبَم
در مَجلِسِ روحانیــان گَه گاه جامی میزنم
موضوع بیت: رندی (دوام رندی)
مضمون بیت: حافظ و روحانيان
معنی واژگان:تايب: تائب، توبه کننده/ روحانيان: فرشتگان، کاملان/ از وی: در صفحة 411 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد «از خود» به جای « از وی» آمده است که بر متن ترجیح دارد.
قواعد: تایب : اسم فاعل از توبه
آرایه ها: نوعی جناس در غايب و تايب
واج آرایی:تکرار آواي «آ»
معنی بیت: با آنکه از خود بیخبرم و بترک خودی و هستی گفته ام و حافظ وار از میگساری توبه کرده ام، باز در بزم اهل دل گاه و بیگاه قدحی از بادة معرفت می نوشم؛ سعدی گوید :
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
ص 36 غزلیات سعدی تصحیح فروغی
…………………….