• *غزل 340*

گَرچه از آتشِ دِل چون خُمِ مَی می جوشَم

     مُهــر بَر لَب زده خون می‌خـورَم و خاموشَم

1- مَن که از آتشِ دِل چون خُمِ مَی در جوشَم

     مُهــر بَر لَب زده خون می‌خـورَم و خاموشَم

2- قَصدِ جان است طَمَــع در لَبِ جانان کردن

       تو مرا بین که دَرین کار به جان می‌کوشَم

3 – من کِی آزاد شَوَم از غَمِ دل چون هَر دَم

     هِندویِ زُلفِ بُتــی حَلقه کُنَد در گوشم

 4- حــاشَ لِلَّه که نیـَـم مُعتَقِـدِ طاعَتِ خویش

  این قَدَر هست که گَه گَه قَدَحی می نوشم

هَست امیدم که علی رَغمِ عَدو روزِ جَزا

        فِیــضِ عَفوَش بِنَهَد بارِ گُنَه از دوشم

5 – هَست امیدم که علی رَغمِ عَدو روزِ جَزا

        فِیــضِ عَفوَش نَنَهَد بارِ گُنَه بر دوشم

پدرم، روضة جَنَّت به دو گَندُم بِفُروخت

     من چرا باغِ جهان را به جُوی نَفروشَم

6-پدرم، روضة رِضوان به دو گَندُم بِفُروخت

     من چرا مُلکِ جهان را به جُوی نَفروشَم

 7- خِرقِه پوشیِّ من از غایَتِ دین داری نیست

     پرده‌ای بر سَرِ صــد عِیـبِ نهان می‌پوشم

من نَخواهم که بِنوشَم به جُز از راوُقِ خُم

      چه کنم گـــر سخــنِ پیرِ مُغان نَنیوشَم

 8-من که خواهم که نَنوشَم به جُز از راوُقِ خُم

      چه کنم گـــر سخــنِ پیرِ مُغان نَنیوشَم

9-گر از این دست زَنَد، مُطرِبِ مجلس رَهِ عشق

      شعــر حافظ بِبَــرَد وَقــتِ سَماع از هوشَم

           **********************

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)

1- مَن که از آتشِ دِل چون خُمِ مَی در جوشَم

     مُهــر بَر لَب زده خون می‌خـورَم و خاموشَم

موضوع بیت:کتمان سِرّعاشقی

مضمون بیت: آتش عشق و خون خوردن و سکوت

معنی واژگان:آتش دل: مقصود عشق آتشين است/ خم مي: خمره اي که در آن شراب به عمل مي آورند، معمولاً در خمره ي شراب بواسطه ي تخمير دانه هاي انگور و جز آن فعل و انفعالات شيميايي انجام مي پذيرد که باعث جوشش محتويات خمره مي شود/ مهر بر لب زده: معمولاً خم شراب را مي بستند و گاهي بر آن مهر مي زدند که کسي بدون اجازه در آن را باز نکند، ضمناً مهر بر لب زده به معني ساکت و خاموش هم هست و در اينجا اشاره به هر دو معني است/ خون خوردن: غصه خوردن و نيز اشاره به سرخي شراب نيز هست/مهر بر لب زده : مهر خاموشی بر دهان نهاده

 قواعد: مهر بر لب زده : حال یا قید حالت

آرایه ها: در اين بيت حافظ مشبّه و خمّ شراب مشبّهٌ به و وجه شبه ها در جوش بودن، مهر بر لب زدن، خون خوردن و خاموش بودن است/تناسب در  خم و جوش و مهر بر لب زده و خون خوردن و خاموش بودن / نوعی تضاد در جوش و خاموش

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: من که از سوز پنهانی عشق مانند خم باده در هیجانم مهر خاموشی بر لب خون دل می خورم و سخن نمی گویم، حافظ در غزل دیگر نیز می فرماید:

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

…………………………

2- قَصدِ جان است طَمَــع در لَبِ جانان کردن

       تو مرا بین که دَرین کار به جان می‌کوشَم

موضوع بیت:ایثار(جانبازی مقدمۀ وصال)

مضمون بیت: بوسه ي يار و فداکاري عاشق

معنی واژگان:قصد جان: گذشتن از جان خويش، خود را هلاک کردن/ جانان: معشوق به جان مي کوشم: با جان و دل کوشش مي کنم، با ميل و از صميم دل کوشا هستم.

آرایه ها: نوعی جناس در جان و جانان / جان در مصراع اول و جان در مصراع دوم نيز جناس دارند/ نوعي جناس و نوعي سجع در بين و ذرين

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: امید بوسه از لب یار داشتن آهنگ هلاک خود کردن است، تو مرا بنگر که در کشتن خود از دل و جان سعی می کنم.

……………………………….

3 – من کِی آزاد شَوَم از غَمِ دل چون هَر دَم

     هِندویِ زُلفِ بُتــی حَلقه کُنَد در گوشم

موضوع بیت:ولایت (عشق به بتان حقیقی)

مضمون بیت: عاشق هميشگي

قواعد:هندوي زلف: اضافه ي تشبيهي يعني زلف سياه به غلام سياه تشبيه شده است/ بت: زيبارو، ماهرو /حلقه در گوش کردن: کسي را به غلامي درآوردن، او را بنده و برده کردن/ هندوي زلف: تشبیه صریح.

 آرایه ها: تناسب در هندو و حلقه درگوش / تناسب در زلف و حلقه / تضاد در آزاد و حلقه درگوش / هندو : مجازاً به معنی سیاه از هر چیز، غلام سیاه، در اصل به معنی هندی.

واج آرایی:تکرار حرف «د»

معنی بیت: من از بند اندوه خاطر رها نمی شوم، چه هر نفس گیسوی سیاه دلربای یار زیبایی مرا اسیر و حلقه به گوش خود می سازد.

………………………..

4- حــاشَ لِلَّه که نیـَـم مُعتَقِـدِ طاعَتِ خویش

  این قَدَر هست که گَه گَه قَدَحی می نوشم

موضوع بیت:تقوای قشری و عشق حقیقی

مضمون بیت: اقرار به گناه

معنی واژگان: حاش لله : دور باد از من، چنين نيست، نیز نگاه کنید به غزل 252 (4)/  معاذالله، پناه مي برم به خدا / قدح: جام بزرگ شراب.

قواعد:حاش لله: (شبه جمله)

واج آرایی:تکرار آوای«h»

معنی بیت: دور باد از من که اعتقادی به عبادت و طاعت و تقوای خود داشته باشم، این قدر مسلم است که گاهگاه ساغری در میکشم.

………………………….

5 – هَست امیدم که علی رَغمِ عَدو روزِ جَزا

        فِیــضِ عَفوَش نَنَهَد بارِ گُنَه بر دوشم

موضوع بیت:خداوندو غفاریّت او(امیدواری به رحمت خدا)

مضمون بیت: اميدواري به عفو خدا

معنی واژگان:علي رغم: برخلاف نظر، نیز نگاه کنید به غزل 23 بیت (2)، بر خلاف ميل/ عدو: دشمن/ روز جزا: روز قيامت/ فيض عفوش: آمرزش فراگير خدا.

آرایه ها: تناسب در روز جزا و فيض و عفو و گناه /تضاد در  عفو و گناه

واج آرایی:تکرار حروف «ع» و «ر» و «د»

معنی بیت: امیدوارم که به ناخواه دشمن در روز رستاخیز که هنگام پاداش نیکان و کیفر بدان است، بخشایش بی کران الهی بار گران گناه را از شانه ی من برگیرد.

…………………….

6-پدرم، روضة رِضوان به دو گَندُم بِفُروخت

     من چرا مُلکِ جهان را به جُوی نَفروشَم

موضوع بیت:مراتب عبادت کنندگان(مقام احرار)

مضمون بیت: بي ارزشي دنيا

معنی واژگان:روضه ي رضوان: بهشت/ دوگندم: مقصود گندمي است که حضرت آدم عليه السّلام در بهشت خورد و بهشت را از دست داد/ ملک جهان: پادشاهي دنيا /به جوي فروختن: نشانه ي بي ارزش دانستن

آرایه ها: تناسب در گندم و جو / تلمیحی دارد به داستان حضرت آدم

واج آرایی:تکرار حروف «ض» و «د» و «ر»

معنی بیت: حضرت آدم پدر من (ابوالبشر) باغ بهشت را به کیفر نافرمانی یعنی خوردن دو دانه ی گندم واگذار کرد و از باغ مینو رانده شد، من فرزند آن پدرم شاید که سلطنت عالم فانی را به یک جو بفروشم و ملک جهان را ناچیز شمارم. تلمیحی دارد به داستان حضرت آدم نگاه کنید به قرآن کریم آیات 120 تا 123 سوره ی طه نیز نگاه کنید به غزل 317 بیت (3).

………………….

7- خِرقِه پوشیِّ من از غایَتِ دین داری نیست

     پرده‌ای بر سَرِ صــد عِیـبِ نهان می‌پوشم

موضوع بیت: ریا و سالوس(گریز از ریا و سالوس)

مضمون بیت: خرقه و فايده ي آن

معنی واژگان:غايت دين داري: کمال تقوي و پرهيزگاري/ صد: نشانه ي کثرت است/ نهان: پنهان و اين پنهان بودن نتيجه ي خرقه پوشيدن است.

آرایه ها: تناسب در پرده و نهان و پوشيدن

واج آرایی: تکرار حرف «ي»

معنی بیت: از کمال و دین داری و تقوای من نیست که دلق زاهدانه می پوشم، بلکه این جامه را پرده پوش  عیب های بی شمار و پنهان خود کرده ام، در غزل دیگر حافظ می فرماید :

من این مرقع  پشمینه  بهر   آن  دارم

     که زیر خرقه کشم می کس این گمان نبرد

…………………………

8-من که خواهم که نَنوشَم به جُز از راوُقِ خُم

      چه کنم گـــر سخــنِ پیرِ مُغان نَنیوشَم

موضوع بیت:پیرو استاد(اطاعت از پیر)

مضمون بیت: اطاعت از مرشد

معنی واژگان:راوق: پالونه ي شراب يا خود شراب/ پيرمغان: مرشد و راهنما/ نيوشيدن: شنيدن و گوش دادن

آرایه ها:نوعی جناس در  ننوشم و ننيوشم / تناسب در نوشيدن و راوق و خم و پيرمغان

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: من که خود مایلم که جز از می صافی در خم آرمیده نخورم، فرمان پیر میکده ی معرفت را در نوشیدن باده می پذیرم و جز این کاری نمی کنم.

……………………..

9-گر از این دست زَنَد، مُطرِبِ مجلس رَهِ عشق

      شعــر حافظ بِبَــرَد وَقــتِ سَماع از هوشَم

موضوع بیت:حافظ و شعر او

مضمون بیت: شعر حافظ و آهنگ عشق

معنی واژگان:از اين دست: به اين طريق/ مطرب: رامشگر/ ره عشق: آهنگ عشق/ سماع: رقص و آواز و پايکوبي صوفيانه

آرایه ها: تناسب در دست و ره زدن و مجلس و شعر و سماع

واج آرایی:تکرار حرف«ر» و آوای«z»

معنی بیت: اگر بدین گونه رامشگر بزم به استادی آهنگ عشاق را بنوازد، ترانه ی حافظ هنگامی که یاران به دست افشانی و پای کوبی برخیزند، هوش از سرم می رباید.

………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا