- *غزل 339*
1- خیالِ رویِ تو چون بُگذَرَد به گُلشَنِ چَشم
دل از پِیِ نَظَــر آیـد به سویِ روزَنِ چشم
سَزایِ تَکیه گَهَت مَنظَــری نِمیبینَم
مَرا ز عالَم و این گـوشة مُعَیَّنِ چَشم
سَزایِ تَکیه گَهَت مَنظَــری نِمیبینَم
مَنَم به عالَم و این گـوشة مُعَیَّنِ چَشم
2 – سَزایِ تَکیه گَهَت مَنظَــری نِمیبینَم
مَنَم ز عالَم و این گـوشة مُعَیَّنِ چَشم
بیا که لَعل و گُهَــر در نِثــارِ مَقــدَمِ تو
زِ گَنج خانة دِل میکشم به مَخزَنِ چشم
3- بیا که لَعل و گُهَــر در نِثــارِ مَقــدَمِ تو
زِ گَنج خانة دِل میکشم به روزنِ چشم
سَحَــر سِرِشکِ رَوانَـم سَرِ خَرابی داشت
اَگَر نه خونِ جِگَر میگرفت دامَنِ چشم
4- سَحَــر سِرِشکِ رَوانَـم سَرِ خَرابی داشت
گَرَم نه خونِ جِگَر میگرفت دامَنِ چشم
5-نُخُست روز که دیدم رُخِ تو دِل میگفت
اگر رسد خَلَلی خونِ من به گَردَنِ چشم
به بویِ مُژدة وَصلِ تو تا سَحَر، همه شب
به راه باد نهـــادم چــِـراغِ روشنِ چشم
6- به بویِ مُژدة وَصلِ تو تا سَحَر، شَبِ دوش
به راه باد نهـــادم چــِـراغِ روشنِ چشم
به مـَـردُمی که دِلِ دَردمَنـدِ حافظ را
مَزَن به ناوَکِ دِلدوزِ مَردُم اَفگَنِ چشم
7- به مـَـردُمی که دِلِ دَردمَنـدِ حافظ را
مَزَن به ناوَکِ دِلدوزِ مَردُم اَفکَنِ چشم
*********************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (بحر مجتث مثمن مخبون مقصور )
1- خیالِ رویِ تو چون بُگذَرَد به گُلشَنِ چَشم
دل از پِیِ نَظَــر آیـد به سویِ روزَنِ چشم
موضوع بیت: عالم اشتیاق (خیال عاشقانه محرک شوق است)
مضمون بیت: خيال يار و دل و چشم عاشق
معنی واژگان:خيال: تصوير، تصوير ذهني/ از پي: براي/ روزن: دريچه، پنجره
قواعد: گلشن چشم: اضافه ي تشبيهي است که چشم به گلشن تشبيه شده است به اعتبار انعکاس چهره ي زيبارويان در آن که آن چهره ها مانند گل اند.
آرایه ها: تناسب در خيال و نظر و چشم و روزن
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن»
معنی بیت: چون صورت خیالی تو بر گلزار دیده گذر کند، دلم برای دیدار خیال روی تو از سینه به روزنة چشم می شتابد.
…………………………..
2 – سَزایِ تَکیه گَهَت مَنظَــری نِمیبینَم
مَنَم ز عالَم و این گـوشة مُعَیَّنِ چَشم
موضوع بیت: عالم خیال (خیال عاشقانه)
مضمون بیت: رواق منظر چشم من آشيانه ي توست
معنی واژگان:سزا: شايسته، مناسب/ تکيه گاه: محلّ استقرار /منظر: جايگاهي که بنشينند و وقتي مقابل خود را نگاه مي کنند منظره يا مناظري خوش و دلارا را ببينند/ منم ز عالم و اين …: من تنها در اين جهان همين را دارم/ معيّن: مخصوص، و چون ريشه ي آن «عين» است با چشم مناسبت دارد
آرایه ها: تناسب در تکيه گاه و منظر و گوشه ي معين و چشم و ديدن
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: شایستة مسند خیال تو نظرگاهی نمی یابم و از این من از همة جهان ملازم زاویة مخصوص چشم گشته ام.
…………………….
3- بیا که لَعل و گُهَــر در نِثــارِ مَقــدَمِ تو
زِ گَنج خانة دِل میکشم به روزنِ چشم
موضوع بیت: اشک عاشق و تمنای دیدار
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:لعل: جواهري سرخ رنگ/ گهر: گوهر، جواهر/ نثار مقدم: به پاي کسي ريختن (جواهر و درهم و دينار)/ گنج خانه: خزينه / روزن: دريچه /روزن چشم : در صفحه ی 405 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد مخزن چشم به جای روزن چشم آمده که بر متن ترجیح دارد و علاوه بر آن قافیه هم مکرر نمی شود.
قواعد: گنج خانة دل : تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در لعل و گهر و نثار و گنج خانه
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: بشتاب که لعل و مروارید اشک را برای افشاندن در قدم تو از گنجینة دل به خزانة دیده می آورم.
……………………..
4- سَحَــر سِرِشکِ رَوانَـم سَرِ خَرابی داشت
گَرَم نه خونِ جِگَر میگرفت دامَنِ چشم
موضوع بیت: اشک عاشق و تبدیل آن به خون
مضمون بیت: اشک و خون عاشق
معنی واژگان:سرشک: اشک خونين/ روان: جاري/ سر … داشت: قصد … داشت/ خرابي: ويران کردن (همه جا) /خون جگر: علاوه بر معني اصلي آن معني غم و غصّه مي دهد./ خون جگر جلو اشک چشم را گرفته است
آرایه ها:تناسب در سرشک و روان و خون جگر و چشم
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر خون جگر، گوشة چشم را نمی گرفت و راه بر اشک نمی بست، سحرگاه آب روان دیدة من قصد ویران کردن سرای دل داشت.
……………………..
5-نُخُست روز که دیدم رُخِ تو دِل میگفت
اگر رسد خَلَلی خونِ من به گَردَنِ چشم
موضوع بیت: چشم و دل عاشق
مضمون بیت: دل و ديده
معنی واژگان:خلل: آسيب / خون من به گردن چشم: مسؤوليت قتل من به عهده ي چشم است/ دل و چشم و ارتباط آنها
آرایه ها: تناسب در ديدن و چشم
واج آرایی:تکرار حرف«ن»
معنی بیت: روز اول که دل بر چهرة تو نظر کرد، گفت: اگر آسیبی به من رسد و حالم تباه شود، خون من بر ذمه چشم است که دید و دل را گرفتار بلای عشق کرد. باباطاهر گوید:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند، دل کند یاد
…………………………..
6- به بویِ مُژدة وَصلِ تو تا سَحَر، شَبِ دوش
به راه باد نهـــادم چــِـراغِ روشنِ چشم
موضوع بیت: انتظار
مضمون بیت: انتظار يار
معنی واژگان:بوي: آرزو/ مژده: بشارت /وصل: رسيدن به معشوق، وصال/ شب دوش: شب گذشته/ به راه باد نهادن چراغ: کاري بي فايده، کاري بيهوده، و از طرفي نشان دهنده ي اميدواري و انتظار عامل چنين عملي. قواعد:چراغ روشن چشم: اضافه ي تشبيهي، يعني چشم به چراغ روشن تشبيه شده است
آرایه ها: تضاد در باد و چراغ و روشن / تناسب در شب و دوش و چراغ و روشن
واج آرایی: تکرار حرف «ش»
معنی بیت: به آرزوی خبر خوش وصال دوست دوشینه تا پگاه چراغ فروزان دیده را بر رهگذار باد نهادم، به کنایه یعنی کاری بیهوده و بی نتیجه کردم.
………………………….
7- به مـَـردُمی که دِلِ دَردمَنـدِ حافظ را
مَزَن به ناوَکِ دِلدوزِ مَردُم اَفکَنِ چشم
موضوع بیت:چشم و دل عاشق
مضمون بیت: دل عاشق و نگاه معشوق
معنی واژگان:بمردمي: قسم به انسانيت /
ناوک: نوعي تير/ دلدوز: دلخراش/ مردم افکن: انسان کُش، نيرومند/ ناوک … چشم: نگاه همراه با کرشمه و عشوه و ناز
آرایه ها: تناسب در زدن و ناوک و دلدوز و مردم افکن
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: تو را به آدمیت و انسانیت سوگند می دهم که خاطر رنجور حافظ را آماج تیر دل خراش مردم کش دیدة خود مساز.
……………………………..