* غزل 337 *
چرا نَه دَر پِــیِ یارو دیارِ خود باشم
چرا نه خاکِ سَرِ کویِ یارِ خود باشم؟
1- چرا نَه دَر پِــیِ عَـزمِ دیارِ خود باشم
چرا نه خاکِ سَرِ کویِ یارِ خود باشم؟
2- غَمِ غـَـریبی و غُــربَت چو بر نمیتابم
به شَهرِ خود رَوَم و شَهریارِ خود باشم
3 – زِ مَحـرَمانِ سَراپَردة وِصال شَوَم
ز بندگانِ خداوندگارِ خود باشم
چو کارِ عُمر نه پیداست باری آن بهتر
که روزِ واقِعـِـه پیشِ نِگــارِ خود باشم
4- چو کارِ عُمر نه پیداست باری آن اولی
که روزِ واقِعـِـه پیشِ نِگــارِ خود باشم
زِ دَستِ بَختِ گِران خواب و کارِ بیسامان
اگر کنم گِلـــهای رازدارِ خـــود باشم
5- زِ دَستِ بَختِ گِران خواب و کارِ بیسامان
گـَـَرم بُـوَد گِلـــهای رازدارِ خـــود باشم
6- همیشه پیشة من عاشِقی و رِندی بود
دِگَـر بِکوشَم و مَشغولِ کارِ خود باشم
مگر که لُطفِ اَزَل رهنمون شود، حافظ
وگــرنه تا به اَبَد، شـرمسارِ خود باشم
7- بُوَد، که لُطفِ اَزَل رهنمون شود، حافظ
وگــرنه تا به اَبَد، شـرمسارِ خود باشم
***********
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
1- چرا نَه دَر پِــیِ عَـزمِ دیارِ خود باشم
چرا نه خاکِ سَرِ کویِ یارِ خود باشم؟
موضوع بیت: سالک (مقصد سالک جهان آخرت است)
مضمون بیت: ياد يار و ديار
معنی واژگان:در پي: به دنبال/ عزم: قصد، عزيمت کردن، رفتن/ ديار: سرزمين/ کوي: گذرگاه/ خاک کوي يار بودن نشان دهنده ي کمال عشق و علاقه به معشوق است.
آرایه ها: تناسب در پي و عزم و ديار و خاک و کوي / نوعی جناس در يار و ديار
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: چرا قصد رفتن به سرزمين خود را نداشته باشم؟ چرا خاک سر کوي معشوق خود نباشم؟
محصول بيت ــ چرا قصد رفتن به ديار خود نداشته باشم: چرا در اين نيت نباشم كه به مملكت خود بروم و چرا خاك سر كوى يار خود نباشم. حاصل اين كه چرا به مملكت خويش نروم و ملازم دلبراناش نباشم.
………………………………..
2- غَمِ غـَـریبی و غُــربَت چو بر نمیتابم
به شَهرِ خود رَوَم و شَهریارِ خود باشم
موضوع بیت: سالک (مقصد سالک جهان آخرت است)
مضمون بیت: بيزاري از غربت
معنی واژگان:غريبي: غريب بودن، دور از وطن بودن/ غربت: دور از وطن بودن/ برنمي تابم: تحمّل نمي کنم/ شهريار خود باشم: بر زندگي خود مسلّط باشم، سرور خود باشم
آرایه ها:نوعی جناس در شهر و شهريار
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «غ»
معنی بیت: چون اندوه و آوارگی و دور ماندن از وطن را نمی توانم تحمل کنم و تاب آورم، به دیار خود باز می گردم تا پادشاه و صاحب اختیار خویشتن باشم.
……………………………..
3 – زِ مَحـرَمانِ سَراپَردة وِصال شَوَم
ز بندگانِ خداوندگارِ خود باشم
موضوع بیت: مقام قرب
مضمون بیت: اميدوار به نظر لطف معشوق
معنی واژگان:محرم: رازدار، آشنا/ سراپرده: خيمه، حرمسرا/ وصال: رسيدن به معشوق/بندگان: غلامان، بردگان/ خداوندگار: ولينعمت، صاحب، خواجه.
آرایه ها: نوعی تضاد در بنده و خداوندگار
واج آرایی:تکرار آواي «آ»
معنی بیت: در شهر خود از راز داران حرم وصل یار خواهم شد و چاکری از بندگان سرور خود خواهم گشت و سر در پیش بیگانه فرود نخواهم آورد.
…………………………………
4- چو کارِ عُمر نه پیداست باری آن اولی
که روزِ واقِعـِـه پیشِ نِگــارِ خود باشم
موضوع بیت: رؤیت (دیدار سبب حسن عاقبت می شود)
مضمون بیت: منتهاي آرزوي عاشق
معنی واژگان:باري: در هر حال/ اولي: بهتر است، شايسته است/ روز واقعه: روز مرگ/ نگار: معشوق زيبا.
قواعد: اولی: الف مقصوره در آخر سزاوار تر، افعل تفضیل یا صفت تفضیلی
آرایه ها: نوعی تناسب و تضاد در عمر و روز واقعه
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: چون حال زندگانی معلوم نیست، خلاصه سزاوار تر آن باشد که روز مرگ و هنگام رحیل در پیش یار خود در وطن جان بسپارم.
…………………………….
5- زِ دَستِ بَختِ گِران خواب و کارِ بیسامان
گـَـَرم بُـوَد گِلـــهای رازدارِ خـــود باشم
موضوع بیت: کتمان سرّ (رازداری)
مضمون بیت: تحمّل ناکاميها
معنی واژگان:گران خواب: آنکه خوابش سنگين است/ بيسامان: پريشان/ رازدار خود باشم: اظهار نمي کنم.
قواعد: بخت گران خواب: موصوف و صفت ترکیبی
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: اگر از ستم طالع خواب آلود و پریشان حال خویش رنجشی داشته باشم، سر به گریبان خود فرو می برم و راز دل را فاش نمی کنم.
…………………………….
6- همیشه پیشة من عاشِقی و رِندی بود
دِگَـر بِکوشَم و مَشغولِ کارِ خود باشم
موضوع بیت:استقامت (استقامت در راه جهان آخرت )
مضمون بیت: عاشقي و رندي
معنی واژگان:رندي: در اينجا مقصود بي قيدي و بي ريائي است/ دگر بکوشم: دوباره کوشش مي کنم
قواعد: دگر: قید زمان
آرایه ها: ترادف در پيشه و کار
واج آرایی:تکرار حرف «ش»
معنی بیت: پيوسته کار من عاشقي و رندي بوده است. اگر بعد از اين تلاش کنم که به کار هميشگي خود مشغول باشم، شايسته و خوب خواهد بود.
محصول بيت ــ پيشه من دائمآ عاشقى و رندى بود پس سعى مىكنم كه باز به كار خود مشغول شوم. يعنى به عشق بازى و رندى مشغول مىگردم.
…………………………
7- بُوَد، که لُطفِ اَزَل رهنمون شود، حافظ
وگــرنه تا به اَبَد، شـرمسارِ خود باشم
موضوع بیت: توفیق الهی( امیدواری به توفیق)
مضمون بیت: لطف حق
معنی واژگان:بود که: شايد که، اميدوارم که/ لطف ازل: مهرباني ذات حق /رهنمون: راهنما/ ابد: شام بي پايان خلقت.
آرایه ها: تضاد در ازل و ابد
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: امید است که مهر بی پایان ایزدی برای بازگشت به وطن دستگیر و رهبر من شود و اگر چنین نباشد تا قیامت شرمنده خواهم بود که چرا به ترک یار و دیار خویش گفتم.
……………………………..