- *غزل 333*
1- نَمازِ شامِ غَریبان چو گِریِه آغازَم
به مویههایِ غَریبانه قِصِّه پَردازَم
2- به یادِ یار و دیار آن چُنان بِگِریَم زار
که از جَهان رَه و رَسمِ سَفَر براندازم
من از دیارِ حَبیبَم نه از بِلادِ رَقیب
مُهَیمِنا، به رَفیقانِ خود رَسان بازم
3- من از دیارِ حَبیبَم نه از بِلادِ غَریب
مُهَیمِنا، به رَفیقانِ خود رَسان بازم
خدای را مَدَدی، ای دلیل راه که من
به کـویِ باده فروشان عَلَم بَراَفرازَم
4- خدای را مَدَدی، ای رَفیقِ رَه، تا من
به کـویِ میکده دیگر عَلَم بَراَفرازَم
5- خِرَد زپیریِ من کِی حِساب برگیرد
که باز با صَنَمـی طِفل عِشق میبازم
به جـُـز صَبا و شَمالم نمیشناسد کس
عزیز من، که به جُز باد نیست هَمرازَم
6- به جـُـز صَبا و شَمالم نمیشناسد کس
عزیزِ من، که به جُز باد نیست دَمسازم
7- هَوایِ مَنزِلِ یار، آبِ زندگانیِ ماست
صَبــا بیار نَسیمی ز خاکِ شیرازم
سِرِشکَم آمد و رازم بگفت رویاروی
شِکایـَـت از که کنــم؟ خانِگیست غَمّازَم
8- سِرِشکَم آمد و عِیبَم بگفت روی به روی
شِکایـَـت از که کنــم؟ خانِگیست غَمّازَم
زِچَنگِ زُهره شنیدم که صُبحدَم میگفت
مُریدِ حافظِ خــوش لَهجِة خــوش آوازم
9- زِچَنگِ زُهره شنیدم که صُبحدَم میگفت غُلامِ حافظِ خــوش لَهجِة خــوش آوازم
***************************
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
1- نَمازِ شامِ غَریبان چو گِریِه آغازَم
به مویههایِ غَریبانه قِصِّه پَردازَم
موضوع بیت:انسان (انسان و مقام غربت)
مضمون بیت: سفر و دلگيري آن
معنی بیت :بهنگام نمازی که در شام غربت و دوری از دیار و یار خوانده می شود، چون گریستن گیرم بازاریهای غریب وار ماجرای خود را باز می گویم.
2- به یادِ یار و دیار آن چُنان بِگِریَم زار
که از جَهان رَه و رَسمِ سَفَر براندازم
موضوع بیت: اشک عاشق
مضمون بیت: سفر و دلگيري آن
معنی واژگان:نماز شام: به هنگام تاريک شدن، در اول تاريکي شب/غريب: دور از وطن/ مويه: گريه و زاري/ غريبانه: از روي غريبي/ قصّه پرداختن: شکايت کردن، ماجراي غم انگيز خود را گفتن/ ديار: سرزمين/ ره و رسم سفر براندازم: فکر سفر کردن را از ذهن مردم جهان محو مي کنم، کاري کنم که ديگر کسي سفر نکند/ نماز شام در اصل به معني نماز مغرب است امّا در اينجا مقصود هنگام نماز مغرب است يعني هنگام تاريک شدن يا اول تاريکي شب است و چون افراد دور از وطن در اين هنگام دلگيري بيشتر دارند آنرا به هنگام تاريکي دلگير شب معني کرديم.
آرایه ها: نوعی جناس در غريبان و غريبانه /جناس در ياد و يار /جناس در يار و ديار
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حروف «س» و «ز» در بيت اول / تکرار آواي «آ» و حرف «ر» در بيت دوم.
معنی ابیات: بیاد دوست و شهریار چنان سوزناک گریه خواهم کرد که از گیتی شیوه و آئین سفر را نابود سازم.
…………………………………
3- من از دیارِ حَبیبَم نه از بِلادِ غَریب
مُهَیمِنا، به رَفیقانِ خود رَسان بازم
موضوع بیت:انسان (انسان و مقام غربت )-هبوط
مضمون بیت: اميد به بازگشت به سرزمين خويش
معنی واژگان:ديار: سرزمين/ حبيب: دوست/ بلاد: شهرها /غريب: بيگانه/ مهيمن: خداوند نگهبان و ايمني بخش/ باز: دوباره.
قواعد: مهیمن : از صفات خداوندست
آرایه ها: تضاد و نوعی سجع و جناس در حبيب و غريب /ترادف در حبيب و رفيق
واج آرایی:تکرار آواي «آ» و حرف «ي»
معنی بیت: من از شهر دوست آمده ام نه از کشور بیگانه، ای خداوند نگهبان مرا که آواره شدم بدیار خود به نزد یاران بازگردان.
……………………………..
4- خدای را مَدَدی، ای رَفیقِ رَه، تا من
به کـویِ میکده دیگر عَلَم بَراَفرازَم
موضوع بیت:عنایت (چنگ یازی به دامن خوبان )
مضمون بیت: آرزوي مسافر
معنی واژگان:خداي را: براي خدا/ مدد: کمک /رفيق ره: دوست همراه/ کوي ميکده: گذرگاه ميخانه/ علم برافرازم: مقيم شوم، مستقر شوم، همه بدانند که من آنجا هستم.
آرایه ها:علم برافراختن کنایه از مقیم شدن
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: ای همسفر من برای خشنودی خدا یاری فرما تا بار دیگر در کوی میفروش درفش اقامت افراشته دارم.
…………………………………..
5- خِرَد زپیریِ من کِی حِساب برگیرد
که باز با صَنَمـی طِفل عِشق میبازم
موضوع بیت:عشق(تقابل عشق و عقل)
مضمون بیت: عشق پيري
معنی واژگان:خرد: عقل/ ز پيري من کي حساب برگيرد: پيري مرا معتبر نمي شمارد/ صنمي طفل: زيبايي خردسال
قواعد: صنمی طفل : موصوف و صفت.
آرایه ها: تضاد یا طباق در پير و طفل /تضاد یا طباق در خرد و عشق/ جناس در باز و باز «در مي بازم»
واج آرایی: تکرار آواي «s» و حرف«ز»
معنی بیت: عقل کهنسال مرا پیر بحساب نمی آورد و جوان می پندارد، چه می بیند که با نگاری نوجوان و زیبا مهر می ورزم.
…………………………….
6- به جـُـز صَبا و شَمالم نمیشناسد کس
عزیزِ من، که به جُز باد نیست دَمسازم
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیای مستور)
مضمون بیت: همدم عاشق
معنی واژگان:صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر ميان عاشق و معشوق است/ شمال: بادي که از شمال مي وزد و سرد و دل انگيز است/ دمساز: رفيق، همدم، هم راز/ باد: يکي به معني باد صبا و باد شمال است و ديگري به معني آه.
آرایه ها: تناسب در صبا و باد شمال و باد و دمساز/ ایهام در باد
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «s» و حرف«ز»
معنی بیت: اي عزيز من، به جز باد صبا و نسيم شمال کسي مرا نمي شناسد، زيرا تنها باد دوست و هم دم من است.
مصراع دوم را به گونه ي ديگر نيز مي تواند معنا نمود:
خواجه با طنز تلخي مي فرمايد: چه قدر من عزيز و گرامي ام که فقط باد محرم و يار من است!
محصول بيت ــ اى عزيز من مرا به جز از شمال و صبا كسى نمىشناسد: زيرا غير از باد مصاحبى ندارم. يعنى اسرار جانان را به غير از صبا و شمال به غيره افشا نمىكنم چون كه جز اين دو، همراز و دمسازى ندارم و هر دو اينها از سر جانان آگاهند و مورد اطمينان عشاق.
……………………………
7- هَوایِ مَنزِلِ یار، آبِ زندگانیِ ماست
صَبــا بیار نَسیمی ز خاکِ شیرازم
موضوع بیت:نفحات ربّانی
مضمون بیت: ياد ديار
معنی واژگان:آب زندگاني: حيات بخش/ نسيم: بو/
آرایه ها:تناسب در آب و باد (=صبا) و خاک
واج آرایی: تکرار حرف «ي»
معنی بیت: هواي کوي يار براي ما آب حيات بخش است. اي صبا، بوي خوشي از خاک شيراز برايم بياور.
محصول بيت ــ هواى منزل يار آب حيات ماست. پس حالا اى صبا از خاك شيراز برايم بوى خوشى بيار. يعنى از كوى جانان با يك بوى خوش مسرور و مشعوفم كن.
……………………………….
8- سِرِشکَم آمد و عِیبَم بگفت روی به روی
شِکایـَـت از که کنــم؟ خانِگیست غَمّازَم
موضوع بیت:عشق (عاشقی و رسوایی)
مضمون بیت: اشک عاشق
معنی واژگان:سرشک: اشک خونين/ روبه روي: مقصود اين است که در حضور کسي عيب او را به ديگران گفتن، ضمناً اشاره اي است به اين که اشک بر روي (= چهره) مي ريزد/ غمّاز: سخن چين/ خانگي: دست پرورده ي خود
آرایه:تکرار روی
واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ک»
معنی بیت: اشکم روان شد و عیب مرا در برابرم فاش کرد (و مرا در عشق ورزی رسوا نمود)، از کسی گله مند نتوانم بود، چه سخن چین من یعنی اشک دشمن خانه زاد منست نه بیگانة ناشناس.
………………………………
9- زِچَنگِ زُهره شنیدم که صُبحدَم میگفت
غُلامِ حافظِ خــوش لَهجِة خــوش آوازم
موضوع بیت:حافظ و شعراو
مضمون بیت: حافظ خوش آواز
معنی واژگان:چنگ: نام سازي است زهي/ زهره: ستاره ي ناهيد که مظهر موسيقي و شادي و طرب است /خوش لهجه: خوش بيان/ غلام : چاکر زر خرید./ يکي از دلايل خوش آوازي حافظ همين بيت است و گويند يکي از معاني حافظ «آوازه خوان» است
آرایه ها: تناسب در چنگ و زهره و گفتن و شنيدن و خوش لهجه و خوش آواز
واج آرایی:تکرار آوای«z» وحرف «ش» و «م»
معنی بیت: از صداي چنگ ستاره ي زهره شنيدم که سحرگاه مي گفت: من بنده ي حافظ خوش زبان خوش الحانم؛ يعني او از من زيباتر مي خواند و نغمه گري مي کند.
محصول بيت ــ هنگام صبح از چنگ زهره شنيدم كه مىگفت: من مريد حافظ خوش لهجه و خوش آوازم. يعنى من دوستدار حافظ خوشگويم
………………………………………..