• *غزل 331*

1- به تیغَم گر کُشَد دستَش نگیرم

           وگــر تیــرَم زَنـَـد، مِنَّت پذیرم

 2- کَمانِ ابــرویـَـت را گو بِزَن تیر

             که پیشِ دست و بازویَت بِمیرَم

کَمان ابــرویِ ما را گو بِزَن تیر

             که پیشِ دست و بازویَش بِمیرَم

غَــمِ گیتی چو از پایم دَرآرَد

                بِجُز ساغَر که باشد دستگیرم؟

 3- غَــمِ گیتی گر از پایم دَرآرَد

                بِجُز ساغَر که باشد دستگیرم؟

 4- بــرآی ای آفتابِ صُبــحِ اُمّیـد

           که در دستِ شَبِ هِجران اَسیرَم

 5- به فَــریادَم رَس ای پیـرِ خَرابات

          به یک جُرعِه جوانم کن که پیرم

به گیسویِ تو خوردَم دوش سوگَند

        که از پایِ تو من سَر بـَـر نَگیــرَم

6-به گیسویِ تو خوردَم دوش سوگَند

        که من از پایِ تو سَر بـَـر نَگیــرَم

7- بِسوز این خـِـرقة تَقوی تو، حافظ

         که گر آتش شوم، در وِی نگیرم

  *************************

وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج مسدس محذوف)

1- به تیغَم گر کُشَد دستَش نگیرم

           وگــر تیــرَم زَنـَـد، مِنَّت پذیرم

موضوع بیت:مقام تسلیم و رضا

مضمون بیت: عاشق فداکار

معنی واژگان:تيغ: شمشير/ منّت پذيرم: از جان و دل سپاسگزارم

قواعد: منت پذیر : صفت مرکب فاعلی، مسند

آرایه ها: جناس و سجع در تيغ و تير

واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «ي»

معنی بیت: اگر معشوق، مرا با شمشير بکشد، مانعش نمي شوم و اگر مرا با تير بزند، سپاس گزار او خواهم بود.

محصول بيت ــ اگر چنان چه جانان مرا با شمشير هم بكشد دستش را نمى‌گيرم: مانعش نمى‌شوم كه مرا نكشد و اگر هم با تيرم بزند بامنت مى‌پذيرم. يعنى اين كار او را يك منت مى‌دانم و به جان مى‌خرم. خلاصه هر چه از جانب جانان به من برسد با جان و دل قبول دارم چه زهر باشد و چه شكر.

…………………………..

2- کَمانِ ابــرویـَـت را گو بِزَن تیر

             که پیشِ دست و بازویَت بِمیرَم

موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا

مضمون بیت: ابروي يار و تير نگاه او

معنی واژگان: پيش دست و بازويت: در مقابل قدرت تيراندازي تو

قواعد:کمان ابرو: اضافه ي تشبيهي است يعني ابرو به کمان تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در کمان و زدن و تير و دست و بازو و مردن

واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «ي»

معنی بیت: فرمان بده تا کمان ابروی تو بر من تیر افکند. خدا کند که پیش مرگ و فدای دست و بازوی تو گردم.

…………………………..

3- غَــمِ گیتی گر از پایم دَرآرَد

                بِجُز ساغَر که باشد دستگیرم؟

موضوع بیت:دوست و دشمن (دیدار دوست تدارک جور دشمن می کند)

مضمون بیت: جام شراب

معنی واژگان:گيتي: جهان/ از پا درآوردن: به زمين زدن، سرنگون کردن/ ساغر: جام شراب/ دستگير: کمک کننده، ياري کننده.

آرایه ها: تضاد و نوعی تناسب در پا و دست

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: اگر غم دنيا مرا از پا درآورد و نابودم کند، به جز جام شراب چه کسي مي تواند مرا ياري دهد و از غم رها سازد؟

محصول بيت ــ اگر غم دنيا مرا از پاى درآرد: نابود و پايمالم نمايد، به‌جز ساغر كه دستگيرم مى‌شود؟ يعنى كه به من نيرو مى‌بخشد؟ و مانع نابوديم مى‌گردد.

خلاصه به جز ساغر كه كمكم مى‌شود؟

……………………………….

4- بــرآی ای آفتابِ صُبــحِ اُمّیـد

           که در دستِ شَبِ هِجران اَسیرَم

موضوع بیت:رؤیت (طلب دیدار)

مضمون بیت: آرزوي وصال

معنی واژگان:برآي: طلوع کن

قواعد: صبح اميد: آرزو و اميد به صبح تشبيه شده است تشبیه صریح.

آرایه ها: شب هجران: فراق و دوري از يار به شب تشبيه شده است/تضاد در  صبح و شب / آفتاب صبح اميد استعاره است از معشوق

واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ي»

معنی بیت: ای چهرة یار که مهر درخشندة بامداد امید منی نمایان شو که در پنجة تاریکی شب فراق گرفتار آمده ام.

………………………………………

5- به فَــریادَم رَس ای پیـرِ خَرابات

          به یک جُرعِه جوانم کن که پیرم

موضوع بیت:پیرواستاد (استمداد از پیر)

مضمون بیت: شراب و اثر ان

معنی واژگان:پير خرابات: پير ميخانه ي (عشق)، پير مغان/ جرعه: يک شربت از هر مايعي

آرایه ها: تضاد یا طباق در پير و جوان

واج آرایی: تکرار حرف «ي»

معنی بیت: اي پير ميکده، به فريادم برس و با جرعه اي شراب جوانم کن که پير و فرسوده شده ام.

محصول بيت ــ اى پيرميخانه به فريادم رس و مرا با يك جرعه جوان كن كه پيرم يعنى با يك قدح مرا احيا كن.

……………………………..

6-به گیسویِ تو خوردَم دوش سوگَند

        که من از پایِ تو سَر بـَـر نَگیــرَم

موضوع بیت:استقامت (استقامت در راه عشق )

مضمون بیت: گيسوي يار

آرایه ها:تناسب در گيسو و دوش و از پا سربرنگرفتن /بيت نشانه ي بلندي گيسوي يار است که سر گيسو به پاي معشوق مي رسد

 واج آرایی:تکرار حروف «س» و «ر»

معنی بیت: دیشب بزلف تو قسم یاد کردم که سر بر قدمت نهم، همانگونه که گیسوی تو سر بر پای تو دارد.

………………….

7- بِسوز این خـِـرقة تَقوی تو، حافظ

         که گر آتش شوم، در وِی نگیرم

موضوع بیت:زهد و تقوی در برابر رندی

مضمون بیت: خرقه ي حافظ

معنی واژگان:تقوي: پرهيزگاري/ نگيرم: آتش نمي زنم، اثر نمي کنم.

آرایه ها: صنعت التفات از مخاطب بمتکلم در این بیت مراعات شده است/خرقه سوزاندن کنایه از نابود کردن دلق

واج آرایی: تکرار حرف «ت»

معنی بیت: ای حافظ، تو این دلق پرهیزگاری ریاکارانه را بآتش در افکن و نابود ساز، چه اگر من چون آتش هم گرم نفس شوم، در این خرقه تأثیری نتوانم کرد.

…………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا