*غزل 330*

1-تو هَمچـو صُبحی و، من شَمعِ خَلوَتِ سَحَرَم

تَبَسُّمی کن و جان بین که چون، هَمی‌ِسِپَرَم

چُنین که بَر دِلِ من داغِ زُلفِ سرکَشِ توست

 بنفشه زار شَوَد تـُـربَتَـم، چــو درگـُـذَرَم

 2-چُنین که در دِلِ من داغِ زُلفِ سرکَشِ توست

 بنفشه زار شَوَد تـُـربَتَـم، چــو درگـُـذَرَم

بـَـر آستانِ اُمیدَت گُشاده‌ام دَرِ چَشم

     که یک نَظَر فکنی، خود فِکَندی از نَظَرَم

3-  بـَـر آستانِ مـُـرادَت گُشاده‌ام دَرِ چَشم

     که یک نَظَر فکنی، خود فِکَندی از نَظَرَم

4-  چه شُکر گویَمَت، ای خِیلِ غَم، عَفاکَ الله

     که روزِ بــی‌کسی آخِـر نمی‌روی ز سَرَم

 5-   غُلامِ مَـردُمِ چَشمم، که با سیاه دلی

      هزار قَطره بِبارَد چو دَردِ دِل شِمَرَم

به هــر نَظَــر بُتِ ما جِلوه ای‌کند، لیکن

  کس این کِرِشمه نبیند که من هَمی‌نِگَرَم

 6-  به هــر نَظَــر بُتِ ما جِلوه می‌کند، لیکن     کس این کِرِشمه نبیند که من هَمی‌نِگَرَم

7-  به خاکِ حافظ، اگر یار بُگذَرَد چون باد

        زِ شوق، در دلِ آن تَنگنا کَفَــن بِـدَرَم

      *************************

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)

1-تو هَمچـو صُبحی و، من شَمعِ خَلوَتِ سَحَرَم    تَبَسُّمی کن و جان بین که چون، هَمی‌ِسِپَرَم

موضوع بیت:موت (تمنای موت اختیاری )

مضمون بیت: تبسم معشوق

معنی واژگان:صبح: مقصود بامداد قبل از طلوع خورشيد است/ شمع خلوت سحر: شمع سحرگاهي که در خلوت مردمان آخرين دقايق عمر خود را مي گذراند/ تبسّم کردن: لبخند زدن که اشاره اي است به لبخند معشوق، همچنين جلوه هاي اوليّه ي خورشيد/جان بين که چون همي سپرم: جان سپردن عاشق از شوق لبخند معشوق و اشاره اي است به خاموش شدن شمع.

آرایه ها: نوعی تضاد در صبح و شمع / لبخند معشوق به سرزدن خورشيد و جان سپردن عاشق به خاموش شدن شمع تشبيه (مضمر) شده است/ تناسب در صبح و سحر

واج آرایی: تکرار آواي «s»

معنی بیت: تو بامداد روشنی و من شمع خلوتگاه یا سراپرده سحرم که در واپسین دم زندگانی است، لبی بخندة نمکین بگشا و بنگر که چه آسان جان تسلیم می کنم.

………………………

2-چُنین که در دِلِ من داغِ زُلفِ سرکَشِ توست

 بنفشه زار شَوَد تـُـربَتَـم، چــو درگـُـذَرَم

موضوع بیت:عشق(داغ عشق جاودان است)

مضمون بیت: زلف يار

معنی واژگان:داغ: حسرت، اثر و نشان/ زلف سرکش: زلف بلند و پريشان/ بنفشه زار: زمين پر از بنفشه/ تربت: خاک گور/ در گذشتن: مردن

آرایه ها: تناسب در زلف و سرکش و بنفشه /تناسب درتربت و در گذشتن / بنفشه زار:معمولاً زلف در ادبيات فارسي به بنفشه و بنفشه به زلف تشبيه مي شود

واج آرایی:تکرار حروف«د» و  «ر»

معنی بیت: اینگونه که در خاطرم سوز جانگدازی از درازدستی و سرپیچی گیسوی تو نهان است، پس از مرگ بسبب این داغ از خاک من بنشان حسرت دل بنفشه می روید.

………………………………………..

3-  بـَـر آستانِ مـُـرادَت گُشاده‌ام دَرِ چَشم

     که یک نَظَر فکنی، خود فِکَندی از نَظَرَم

موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از محبوب)

مضمون بیت: بي توجّهي معشوق

معنی واژگان:آستان مرادت: آستانه ي درگاه تو که مراد و مقصود عاشقان است/ در چشم: به مناسبت آستان کلمه ي «در» براي چشم آمده است/ يک نظر فکني: يکبار به من توجّه کني، نگاه کني/ خود: کلمه ي خود در اينجا به جاي «اما» و «ولي» به کار رفته است يا به جاي «تو»/ از نظر افکندن: توجّه نکردن/ نظر افکندن و از نظر افکندن با ظرافت به کار رفته است

آرایه ها: آستان مراد : استعارة مکنیه و همچنین است در چشم/تناسب در  آستان و گشادن و در/تناسب در چشم و نظر افکندن و از نظر افکندن

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ت» و «د»

معنی بیت: بر درگاه تو که آستان مقصودست، دیدة امید دوخته ام تا یکبار بچشم عنایت در من نگاه کنی ولی تو بمن بی اعتنایی کردی و مرا از نظر انداختی.

………………………………….

4-  چه شُکر گویَمَت، ای خِیلِ غَم، عَفاکَ الله

     که روزِ بــی‌کسی آخِـر نمی‌روی ز سَرَم

موضوع بیت:غم عشق(دوام غم عشق )

مضمون بیت: غم بي پايان

معنی واژگان:خيل غم: لشکر اندوه/ عفاک الله: خدا ترا ببخشايد/آخر: عاقبت، هم.

قواعد: عفاک الله : جمله دعایی است

آرایه ها: نوعی تضاد یا طباق در خيل و بي کسي / تناسب در غم و نرفتن از سر / خيل غم: لشکر اندوه، غم به لشکر تشبيه شده است

واج آرایی:تکرار حرف «ر» و «ی»

معنی بیت: ای لشکر اندوه، خداوند ترا بسلامت دارد، من از عهدة سپاسگزاری از تو برنمی آیم، چه در روزگار تنهایی و فراق یاران از من جدا نمی شوی و همواره در کنار منی.

…………………………….

5-   غُلامِ مَـردُمِ چَشمم، که با سیاه دلی

      هزار قَطره بِبارَد چو دَردِ دِل شِمَرَم

موضوع بیت:اشک عاشق  (همدردی اشک با عاشق)

مضمون بیت: چشم عاشق

معنی واژگان:غلام: بنده، چاکر/ مردم چشم: مردمک چشم/ سياهدلي: اشاره است به سياه بودن مردمک چشم و معني ديگر سياهدلي بي رحمي و سنگدلي است / قطره: مقصود قطره ي اشک است.

آرایه ها: تناسب در مردم چشم و سياهدلي و قطره و باريدن و شمردن /ایهام در سیاهدلی

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «م»

معنی بیت: چاکر مردمک دیده ام که اگرچه سیاه دل و بیرحم است، آنگاه که من غمهای دل را یکایک بر زبان می آورم، قطره های بیشمار سرشک روان می سازد.

……………………………

6-  به هــر نَظَــر بُتِ ما جِلوه می‌کند، لیکن     کس این کِرِشمه نبیند که من هَمی‌نِگَرَم

موضوع بیت:معرفت

مضمون بیت: نظر عاشق

معنی واژگان:بت: معشوق دلربا/ کرشمه: ناز و غمزه، به گوشه ي چشم اشاره کردن/نگريستن: مشاهده کردن.

آرایه ها: تناسب در نظر و جلوه کردن و کرشمه و ديدن و نگريستن

واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ن»

معنی ییت: زیبای ما در برابر هر چشمی نمایشی از حسن می دهد ولی هیچکس این ناز  و غمزه را که من از وی می بینم نمی یابد.

………………………………

7-  به خاکِ حافظ، اگر یار بُگذَرَد چون باد

        زِ شوق، در دلِ آن تَنگنا کَفَــن بِـدَرَم

موضوع بیت:عشق (دوام عشق )

مضمون بیت: وفاداري حافظ

معنی واژگان:خاک: قبر، تربت/ چون باد: با شتاب /در دل: در ميان/ تنگنا: جاي تنگ

 قواعد: تنگنا : اسم مکان مرکب از صفت (تنگ) و پسوند اسم ساز (نا).

آرایه ها:تناسب در خاک و باد /تناسب در خاک و تنگنا و کفن

واج آرایی: تکرار حرف«د»

معنی بیت: اگر محبوب بر گور حافظ مانند نسیم سبک سیر گذاری آرد، من از اشتیاق دیدارش در آن جای تنگ جامة مرگ را چاک می زنم.

………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا