- *غزل 328*
1- من که باشَم که بر آن خاطِرِ عاطِر گُذَرَم؟
لُطفها میکُنی، ای خاکِ دَرَت تاجِ سَرَم
دِلبـَـرا بَنــده نَوازیـــت که آموخت؟ بِگوی
که مَن این ظَن به رَقیبانِ تو هَرگِز نَبَرَم
2- دِلبـَـرا بَنــده نَوازیـــت که آموخت؟ بِگو
که مَن این ظَن به رَقیبانِ تو هَرگِز نَبَرَم
3- هِمَّتـَـم بَدرَقِة راه کُن، ای طایِرِ قُدس
که دِراز است رَهِ مَقصَد و من نوسَفَرَم
4- ای نَسیمِ سَحَـری، بَندگیِ من بِرَسان
که فَراموش مکن وَقتِ دُعایِ سَحَرَم
*راهِ خَلوَتگَهِ خاصَم بنما تا پس از این
مَی خورم با تو و دیگر غمِ دنیا نخورم
خُرَّم آن روز، کَزین مَرحَله بَربَندَم رَخت
وَز سَرِ کویِ تو پُرسَند رَفیقان خَبَرَم
5- خُرَّم آن روز، کَزین مَرحَله بَربَندَم بار
وَز سَرِ کویِ تو پُرسَند رَفیقان خَبَرَم
6-حافِظا، شایـَـد اگــر دَر طَلَـبِ گوهَرِ وَصل
دیده دَریا کنم از اَشک و دَرو غوطِه خورم
7- پایة نَظم بُلَند است و جَهان گیر، بِگو
تا کند پادِشَـهِ بَحـر، دَهان پُرگُهَرَم
پایة نَظم بُلَند است و جَهان گیر، بِگو
تا کند پادِشَـهِ دَهر دَهان پُرگُهَرَم
**************************
وزن غزل :فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- من که باشَم که بر آن خاطِرِ عاطِر گُذَرَم؟
لُطفها میکُنی، ای خاکِ دَرَت تاجِ سَرَم
موضوع بیت:خدای بنده نواز- مقام تواضع و فروتنی – مقام فضل و رحمت
مضمون بیت: لطف معشوق يا ممدوح و فروتني جناح شاعر
معنی واژگان:خاطر: دل، ضمير/ عاطر: معطّر و خوشبو/ لطف: توجه و مهرباني
قواعد: عاطر : صفت خاطر.
آرایه ها: نوعی جناس در خاطر و عاطر / تضاد در خاک در و تاج سر
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و آواي «t»
معنی بیت: من آن قدر و مقام ندارم که بر آن ضمیر پاکیزة بویا گذاری کنم و یاد من در خاطر وی آید، ای که غبار آستانت دیهیم افتخار بر تارک منست، تو مهربانیها می ورزی و از من یاد می کنی.
………………………………
2- دِلبـَـرا بَنــده نَوازیـــت که آموخت؟ بِگو که مَن این ظَن به رَقیبانِ تو هَرگِز نَبَرَم
موضوع بیت: خدای بنده نواز- مقام تواضع و فروتنی – مقام فضل و رحمت
مضمون بیت :(بنده نوازي محبوب/ رقيب)
معنی واژگان:دلبرا: اي محبوب من/ بنده نوازي: عنايت و توجّه به غلامان و زيردستان/ظن بردن: گمان کردن/ رقيب: مراقب، محافظ، نگهبان.
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»
معنی بیت: ای دلستان، چه کسی به تو تعلیم داد که با چاکرت مهربان باشی، چه من هرگز گمان ندارم که مراقبان و نگهبانان تو بنده نوازی ترا آموخته باشند.
…………………………………
3- هِمَّتـَـم بَدرَقِة راه کُن، ای طایِرِ قُدس
که دِراز است رَهِ مَقصَد و من نوسَفَرَم
موضوع بیت:سالک (راه بی پایان سلوک)-همّت – عنایت (طلب مدد از اولیاء)
مضمون بیت: نگراني از طّي طريق
معنی واژگان:همت: دعاي خير، نيروي معنوي که در جهت خير و صلاح بکار رود/بدرقه: همراه و محافظ مسافر/ طاير قدس: پرنده اي از عالم پاکي، فرشته، جبرئيل/ ره مقصد: راه رسيدن به مقصود /نوسفر: کسي که مسافرتش اولين مسافرت اوست.
آرایه ها: طایر قدس : باستعاره مقصود پیر دلیل یا رهنمای روحانی محبوب/تناسب در بدرقه کردن و راه و دراز و مقصد و نوسفر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای پرندة بهشتی دعا و عنایت و توجه باطنی خود را به نگاهبانی من بگمار، چه راه تا منزلگه مقصود طولانی است و من رهروی سفر ناکرده و رنج راه نیازموده ام.
………………….
4- ای نَسیمِ سَحَـری، بَندگیِ من بِرَسان
که فَراموش مکن وَقتِ دُعایِ سَحَرَم
موضوع بیت:نفحات ربانی (تمنای لطف یار)
مضمون بیت: عرض ارادت به محبوب يا ممدوح
معنی واژگان:بندگي رساندن: سلام و عرض ارادت و خدمتگزاري را ابلاغ کردن/ فراموش مکن وقت دعاي سحرم: يکي به اين معني که در وقت دعاي سحرگاهي مرا فراموش مکن و ديگر آنکه به ياد آور که در سحرگاهان ترا دعا مي کنم.
آرایه ها: ایهام در فراموش مکن وقت دعاي سحرم: (ايهام)/ارتباط ظریفی میان نسيم سحري و دعاي سحر
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: ای باد نرم سحرگاهی، مراتب چاکری و ارادت مرا بر رهنمای روحانی عرضه دار و بگو که از این بنده بهنگام دعای سحر یادی بفرما.
……………………….
5- خُرَّم آن روز، کَزین مَرحَله بَربَندَم بار
وَز سَرِ کویِ تو پُرسَند رَفیقان خَبَرَم
موضوع بیت:موت
مضمون بیت: آرزوي وصال در آخرين لحظات عمر
معنی واژگان:خرم: (از اصوات)، چه خوش است/ مرحله: منزل/ بار بربستن: کوچ کردن.
آرایه ها:بربندم بار کنایه از کوچ کردن
واج آرایی:تکرار حروف«ر» و «ز»
معنی بیت: خوشا روزی که ازین منزلگاه کوچ کنم و چون دوستان بپرسش حال من آیند از سر کوی تو خبر از من گیرند یعنی چه خوش است آنروز که بکوی وصل رسیده باشم.
…………………………
6-حافِظا، شایـَـد اگــر دَر طَلَـبِ گوهَرِ وَصل دیده دَریا کنم از اَشک و دَرو غوطِه خورم
موضوع بیت:گریه سحری(گریه وصل)
مضمون بیت: گريه و وصال محبوب
معنی واژگان:شايد: شايسته است، کار بجايي کرده ام/ گوهر: جواهر (در اينجا چون مربوط به درياست معني مرواريد مي دهد.) /غوطه خوردن: زير و بالا رفتن در آب
قواعد:گوهر وصل: اضافه ي تشبيهي است که وصال به مرواريد تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در طلب و گوهر و دريا و غوطه خوردن /تناسب در اشک و ديده و دريا کردن /اغراق
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: ای حافظ، مرا سزد که در جستن مروارید وصال دوست چشم را از باران سرشک دریا سازم و در آن غوطه زنم.
……………………………
7- پایة نَظم بُلَند است و جَهان گیر، بِگو
تا کند پادِشَـهِ بَحـر ، دَهان پُرگُهَرَم
موضوع بیت:حافظ و غزل او
مضمون بیت: حسن طلب
معنی واژگان:پايه ي نظم بلند است: مقام و مرتبه ي شعر من در آسمانهاست/ جهانگير: زبانزد جهانيان/ پادشه بحر: مقصود پادشاه هرمز (= ملک الجزاير) تورانشاه است که از 747 هجري قمري تا 778 پادشاه جزيره بوده است يا پدر تورانشاه قطب الدين تهمتن است/ گهر: چون مربوط به بحر است معني مرواريد مي دهد.
واج آرایی:تکرار حروف«ر» و «د»
معنی بیت: مقام و درجة سخن منظوم من والاست و شهرت آن عالمگیر، بفرمانروای دریا (سلطان البحر) بگو که بعنوان صله دهان مرا از مروارید انباشته سازد.
……………………………….