*غزل 326*
1- در نهانخانة عِشرَت صَنَمی خوش دارم
کَز سَرِ زُلف و رُخَش، نَعل در آتش دارم
2- عاشِق و رِنـدَم و مَیخواره به آوازِ بُلَنـد
وین همه مَنصَب از آن حُورِ پَریوَش دارم
3- گر تو زین دَست مرا بی سَر و سامان داری
من به آهِ سَحَـرَت زُلـف مُشَوَّش دارم
ور چُنین چِهره گُشایَد خَطِ زَنگاریِ دوست
مــن رُخِ زرد به خــونابـه مُنَقـَّش دارم
4- گر چُنین چِهره گُشایَد خَطِ زَنگاریِ دوست
مــن رُخِ زرد به خــونابـه مُنَقـَّش دارم
5- گر به کاشانة رِندان قَدَمی خواهی زد
نُقلِ شِعرِ شَکَرین و مَیِ بیغَش دارم
ناوَکِ غَمزه بیاوَر زِ رَهِ لُطف، که من
جَنگها با دِلِ مَجروحِ بَلاکش دارم
6- ناوَکِ غَمزه بیار و رَسَنِ زُلف، که من
جَنگها با دِلِ مَجروحِ بَلاکش دارم
7-حافِظا چون غَم و شادیِّ جهان درگُذَر است
بهترآن است ،که من خاطِرِخودخوش دارم
****************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- در نهانخانة عِشرَت صَنَمی خوش دارم
کَز سَرِ زُلف و رُخَش، نَعل در آتش دارم
موضوع بیت:قرار و بیقراری
مضمون بیت: وصال و بيقراري
معنی واژگان:نهانخانه: حرمسرا/ عشرت: انس و شادي/ نهانخانه ي عشرت: خلوت سرای عیش و خوشدلی، دل/ صنم: بُت، استعاره است از محبوب/ خوش: دلپذير، دلارا/ نعل در آتش داشتن: بيقرار و آرام بودن، کاري کردن که محبوب متمايل به عاشق شود
قواعد: نهانخانة عشرت : تشبیه صریح
آرایه ها: تشبيه مضمر پيچ و تاب زلف به نعل و چهره ي معشوق به آتش
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ن»
معنی بیت: در خلوت سرای خوشدلی و عیش بتی زیبا و دلپذیر مراست که سر گیسو و چهرة وی برای بیقرار کردن من گویی نعل در آتش نهاده اند.
……………………………
2- عاشِق و رِنـدَم و مَیخواره به آوازِ بُلَنـد
وین همه مَنصَب از آن حُورِ پَریوَش دارم
موضوع بیت:عنایت (عنایت معشوق به عاشق )
مضمون بیت: عشق و مناصب آن
معنی واژگان:رند: لاقيد و لاابالي، کسي که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از همه ي دقايق عمر براي رسيدن به معشوق حقيقي استفاده مي کند/ به آواز بلند: بدون ترس و واهمه و به گونه اي آشکار/ منصب: رتبه و مقام / حور: زنان زيبا و سياه چشم بهشتي (و در عربي جمع است و در فارسي مفرد) نیز نگاه کنید به صفحة 74 گلستان سعدی/ پري وش: مانند پري، و پري زيباروي لطيف و ظريفي است
قواعد: حور جمع حوراء است
آرایه ها:در مصراع اوّل تنسيق صفات است (با حرف عطف)/ عاشقي و رندي و ميخوارگي به عنوان مقام و منصب تلقي شده است.
واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: من بیدلی از علائق وارسته ام که آشکارا باده میگسارم و این مقام و مرتبه والا از عشق آن سیه چشم فرشته خوی نصیب من شده است.
……………………………….
3- گر تو زین دَست مرا بی سَر و سامان داری
من به آهِ سَحَـرَت زُلـف مُشَوَّش دارم
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: زلف يار و بي سر و ساماني عاشق
معنی واژگان:زين دست: بدين گونه، از اين قرار/ بي سر و سامان: پريشان، بي قرار و آرام/ مشوش: پريشان.
آرایه ها:تناسب در دست و سر و زلف /تناسب در بي سر و سامان و مشوش / اغراق
واج آرایی: تکرار حرف«س» و «ر»
معنی بیت: اگر تو بدین روش مرا آشفته حال و نابسامان کنی، من با آهی که سحرگاه برمیآورم گیسوی ترا پریشان و شوریده خواهم کرد.
………………………………….
4- گر چُنین چِهره گُشایَد خَطِ زَنگاریِ دوست
مــن رُخِ زرد به خــونابـه مُنَقـَّش دارم
موضوع بیت:قرار و بیقراری
مضمون بیت: خط يار
معنی واژگان:چهره گشودن: جلوه گري کردن، خود را نشان دادن/ خط زنگاري: خط سبز، موهاي نرم و لطيفي که در اطراف چهره ي معشوق پيدا مي شود/ رخ زرد: چهره ي عاشق که از غم و درد دوست زرده شده است/ خونابه: اشک خونين، سرشک/ منقّش داشتن: رنگ آميزي کردن
آرایه ها: تناسب در خط زنگاري و چهره و رخ و زرد و منقش /اغراق
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ر»
معنی بیت: اگر سبزة عذار یار بدینگونه بجلوه گری رخ نماید، من از شدت شوق چهرة زرد خویش را بخون دل نگار میکنم.
……………………………….
5- گر به کاشانة رِندان قَدَمی خواهی زد
نُقلِ شِعرِ شَکَرین و مَیِ بیغَش دارم
موضوع بیت:رند(میهمان رندان شدن)
مضمون بیت: مهماني رندان به خاطر معشوق
معنی واژگان:کاشانه: خانه ي کوچک/ رندان: کساني که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از همه ي دقايق عمر در رسيدن به معشوق حقيقي استفاده مي کنند/ نُقل: مزه ي شراب، آن چه همراه شراب از تنقلات مي خورند/ شعر شکرين: شعر شيرين که به نُقل تشبيه شده است/ مي بيغش: شراب خالص.
آرایه ها: تناسب در نقل و مي
واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ی»
معنی بیت: اگر به کلبة وارستگان قلندر قدم رنجه خواهی کرد، برای پذیرایی تو نقل شعر شیرین و بادة ناب فراهم دارم.
……………………………………
6- ناوَکِ غَمزه بیار و رَسَنِ زُلف، که من
جَنگها با دِلِ مَجروحِ بَلاکش دارم
موضوع بیت:عشق و اسارت(تمنای اسارت در بند دوست)
مضمون بیت: جنگ عاشق با دل خويش و وسايل جنگ
معنی واژگان:ناوک: تير کوچکي که معمولاً داراي غلاف است و به وسيله ي کمان پرتاب مي شود/ غمزه: ناز و کرشمه، به گوشه ي چشم اشاره کردن/ رسن: کمند و طناب (که با آن دشمن را به اسارت درمي آورند) /مجروح: زخمي/ خسته بلاکش: دردمند.
قواعد: ناوک غمزه : تشبیه صریح / رسن زلف: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در ناوک و رسن و جنگ و مجروح
واج آرایی:تکرار حروف «ل» و «ر»
معنی بیت: تیر کرشمه و کمند گیسوی خود را بیاور که من ستیزه ها با دل ریش ترک عافیت گفتة خویش دارم تا داد ازو بستانم.
……………………………..
7-حافِظا چون غَم و شادیِّ جهان درگُذَر است
بهترآن است ،که من خاطِرِخودخوش دارم
موضوع بیت: اولیای الهی (اولیاء خوف و حزن ندارند)
مضمون بیت: حافظ و فلسفه ي شادي
معنی واژگان:در گذر: در حال گشتن، در حال طي شدن/ خاطر: دل /خوش: شاد
قواعد: در گذر : صفت مرکب از حرف اضافه در و اسم گذر بمعنی عبور و گذشت.
آرایه ها:تضاد در غم و شادی
واج آرایی:تکرار حروف«خ» و «د»
معنی بیت: اي حافظ، وقتي غم و شادي روزگار زودگذر و فاني است؛ پس بهتر است که من خاطر خود را شاد و خوش دارم و غم به دل راه ندهم.
. محصول بيت ــ اى حافظ از آنجا كه غم و شادى دنيا در گذر است: يعنى نه در غمش ثبات است و نه سرورش پايدار مىماند و هر دو متعاقب هم سپرى مىشوند پس آن بهتر كه خاطر خود را خوش بدارم. الحاصل بهتر آن است كه نه از غمش متألم شوم و نه از شادىاش مسرور گردم.
………………………………