- *غزل 325*
1- گر دَست دَهَد خاکِ کَفِ پایِ نِگارم
بَر لوحِ بَصَر خَطِّ غُباری بِنِگارَم
2- بَر بویِ کِنارِ تو شُدَم غَرق و اُمید است
از موجِ سِرِشکَم که رَسانَد به کِنارم
3- پَروانة او گَر رَسَدَم در طَلَبِ جان
چون شَمع، هَمان دَم به دَمی جان بِسِپارَم
4- اِمروز مَکَش سَـر زِ وَفـایِ مَـن و اَندیش
زان شب که من از غَم به دُعا دَست برآرَم
5- زُلفینِ سیاهِ تو، به دِلداریِ عُشّاق
دادند قــَراریّ و بِبـُـردَند قَرارَم
ای باد، از آن باده نَسیمی به من آور
کان بوی، شِفا می دهد از رَنجِ خُمارَم
6- ای باد، از آن باده نَسیمی به من آور
کان بویِ شِفابَخش بُوَد دَفعِ خُمارَم
گر قَلبِ دلم را نَنَهد دوست عیاری
من نَقدِ رَوان دَر رَهَش از دیده شمارم
7- گر قَلبِ دلم را نَنَهد دوست عیاری
من نَقدِ رَوان دَر دَمَش از دیده شمارم
دامن مَفِشان از منِ خاکی ،که پس از مَرگ
زیــن دَر نتــواند که بَــرَد بــاد غُبــارم
8- دامن مَفِشان از منِ خاکی ،که پس از من
زیــن دَر نتــواند که بَــرَد بــاد غُبــارم
9- حافظ لـَـبِ لَعلَش چو مرا جانِ عَزیز است عُمری بُوَد آن لَحظه که جان را به لَب آرَم
****************************
وزن غزل : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن(بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
1- گر دَست دَهَد خاکِ کَفِ پایِ نِگارم
بَر لوحِ بَصَر خَطِّ غُباری بِنِگارَم
موضوع بیت:عنایت (تمنای دیدار)
مضمون بیت: خاک پاي معشوق و چشم عاشق
معنی واژگان:دست دهد: به دست آيد/ نگار: معشوق زيبا /لوح: صفحه ي فلزي که در مکتبهاي قديم اطفال بر آن مشق مي نوشتند/ بصر: چشم/ خط غبار: اثري از ذرّات ريز خاک، خط يا قلم غبار يکي از هفت قلم (نوع خط) جديد است، که خطي بسيار نازک و ريز است/ بنگارم: نقش کنم و رسم کنم
آرایه ها:تناسب در خاک و غبار /تناسب در لوح و خط غبار و دست و بنگارم/نوعی تضاد در دست و پاي /ایهام در خط غبار
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «گ»
معنی بیت: اگر گرد قدم یار بدستم افتد، بر صفحة دیده خط غباری نقش می کنم؛ مقصود آنکه خاک پای دوست را چون سرمة در چشم می کشم.
…………………………
2- بَر بویِ کِنارِ تو شُدَم غَرق و اُمید است
از موجِ سِرِشکَم که رَسانَد به کِنارم
موضوع بیت:گریۀ سحری(گریه دوای درد فراق است )
مضمون بیت: اشک عاشق و آرزوي او
معنی واژگان:بوي: آرزو/ کنار: آغوش، بغل/ سرشک: اشک خونين/ کنار: ساحل دريا
قواعد: موج اشک : تشبیه صریح
آرایه ها: کنار : باستعاره ساحل مراد و وصال/جناس در کنار و کنار / تناسب در غرق و موج و کنار
واج آرایی: تکرار حرف «ک»
معنی بیت: به آرزوی آغوش و کنار تو غرقة دریای عشق شدم و از موج سرشک خود چشم دارم که مرا بساحل مراد افکند.
……………………………
3- پَروانة او گَر رَسَدَم در طَلَبِ جان
چون شَمع، هَمان دَم به دَمی جان بِسِپارَم
موضوع بیت:موت اختیاری(رسیدن به وصال از طریق موت اختیاری)
مضمون بیت: معشوق و جان عاشق
معنی واژگان:پروانه: فرمان، نامه اي که در آن فرمان به کاري داده شده باشد / طلب جان: خواستن جان/ همان دم: همان لحظه/ دمي: يک دميدن نفس (قُوت)، لحظه اي/ سپاردن: تسليم کردن.
آرایه ها: تناسب در پروانه و شمع و دم/ایهام تناسب در پروانه
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ن»
معنی بیت: اگر فرمان او در خواستن جان من برسد، شمع سان بآسانی در همان نفس به نسیمی جان تسلیم می کنم.
…………………………….
4- اِمروز مَکَش سَـر زِ وَفـایِ مَـن و اَندیش
زان شب که من از غَم به دُعا دَست برآرَم
موضوع بیت:عنایت (تمنای دیدار)
مضمون بیت: نفرين عاشق
معنی واژگان:سرکشيدن: عهد شکني کردن، زير قول زدن/ انديش: بترس/ دعا: در اينجا به معني دعاي بد (= نفرين) است.
آرایه ها:تضاد در امروز و آن شب
واج آرایی:تکرار حرف «م»
معنی بیت: از پیمان دوستی من سرپیچی مکن و از شبی که از اندوه دل دستم بدعا بلند شود، بیم دار.
…………………………….
5- زُلفینِ سیاهِ تو، به دِلداریِ عُشّاق
دادند قــَراریّ و بِبـُـردَند قَرارَم
موضوع بیت:قرار و بیقراری – مقام حیرت
مضمون بیت: زلف معشوق و بيقراري عاشق
معنی واژگان:زلفين: گيسوان این کلمه از اصل فارسی است/ دلداري عشاق: نگاه داشتن دل عاشقان در خود/ دادند قراري: عهد کردند/ قرار: آرامش.
آرایه ها:جناس در قرار و قرار / ایهادر کلمه ي دلداري / نوعی تضاد در زلف و قرار / نوعی تضاد در دادند و ببردند
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: گیسوان مشکین تو برای نگاهداری دلهای عاشقان رسم و آیینی نهادند و مرا از رشگ بیتاب ساختند بدان سبب که به دلها همه در خم و تاب خود قراری دادند و دل مرا سرگردان و بی قرار ماندند.
………………………………
6- ای باد، از آن باده نَسیمی به من آور
کان بویِ شِفابَخش بُوَد دَفعِ خُمارَم
موضوع بیت:نفحات ربّانی (تمنای بوی وصال)
مضمون بیت: بوي باده ي عشق
معنی واژگان:باده: شراب / نسيم: بو/ خمار: حالت مستي و رخوت و درد سر که بعد از مستي به انسان دست مي دهد.
قواعد: دفع خمار : دفع در اینجا اسم است و به جای صفت دافع بکار رفته است.
آرایه ها: نوعی جناس در باد و باده /ایهام تناسب در باد و نسيم / تناسب و ترادف در نسيم و بو
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: اي باد صبا، از آن شراب بوي خوشي برايم بياور که آن بوي عطرآگين شفابخش است و خماري مرا بهبود مي بخشد.
محصول بيت ــ اى باد از آن باده رايحهاى برايم بيار زيرا كه آن بوى از رنج خمار شفايم مىدهد. يعنى براى دفع رنج خمارى بوى باده كافى است.
……………………………..
7- گر قَلبِ دلم را نَنَهد دوست عیاری
من نَقدِ رَوان دَر دَمَش از دیده شمارم
موضوع بیت:عنایت (طلب توجه دوست )
مضمون بیت: قلب و اشک عاشق
معنی واژگان: قلب دل : زر ناسره دل/ عيار نهادن: ارزش قائل شدن/ نقد روان: پول رايج/ باستعاره مقصود اشکهايي است که از ديده روان است /دردم: فوراً/ شمارم: مي شمارم و به او تقديم مي کنم.
قواعد: قلب دل: اضافه ي تشبيهي است که دل را به سکّه ي تقلبي تشبيه کرده است.
آرایه ها: صنعت ایهام ترجمه شده؛ چه قلب عربی بمعنی دل فارسی نیز هست /تناسب در قلب و نقد و روان و عيار و شمارم / ایهام تناسب در قلب و دل
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر»
معنی بیت: اگر زر ناسرة دل مرا دوست بی عیار شمارد، من سیم پاک روان سرشک را بیدرنگ از چشم نثار می کنم و می فشانم.
…………………………….
8- دامن مَفِشان از منِ خاکی ،که پس از من
زیــن دَر نتــواند که بَــرَد بــاد غُبــارم
موضوع بیت:استقامت(دوام عاشقی)
مضمون بیت: عاشق و درگاه معشوق
معنی واژگان:دامن مفشان: دوري مکن، مرا ترک مکن/ خاکي: متواضع، فروتن، خلق شده از خاک/ زين در: از درگاه تو که معشوق مني
آرایه ها: تناسب در دامن فشاندن و خاک و غبار / نوعی جناس در دامن و من
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: از عاشق خاکسار خود روی برمتاب و جدا مشو که پس از مردنم باد هم خاک مرا از آستانت نمی تواند دور سازد.
………………………………..
9- حافظ لـَـبِ لَعلَش چو مرا جانِ عَزیز است عُمری بُوَد آن لَحظه که جان را به لَب آرَم
موضوع بیت:عمرجاودانی با دیدار یار
مضمون بیت: لب معشوق و آرزوي عاشق
معنی واژگان:لب لعل: لب گلگون/ جان به لب آوردن: مردن، در اينجا يعني لب خود را به لب جانان رساندن
آرایه ها: تصدیر
واج آرایی: تکرار حرف «ل»
معنی بیت: ای حافظ، چون لب نوشین لعل فامش جان گرامی منست پس آن دم که جان عزیز یعنی لب او را بر لب خود نهم یک عمر بشمار آید.
…………………………………….