- *غزل 324*
گَر چه افتاد زِ زُلفَش گِرِهی در کارَم
هَمچُنان چَشمِ امید از کَرَمَش میدارم
1- گَر چه افتاد زِ زُلفَش گِرِهی در کارَم
هَمچُنان چَشمِ گُشاد از کَرَمَش میدارم
2- به طَرَب حَمل مَکُن سُرخیِ رویم، که چو جام
خونِ دِل، عَکس بُرون میدَهَد از رُخسارَم
پردۀ مُطرِبَم از دَست، بُرون خواهد برد
آه اگر آن که در این پَرده نباشد بارم
3- پردۀ مُطرِبَم از دَست، بُرون خواهد برد
آه اگر زان که در این پَرده نباشد بارم
4- پاسبانِ حَرَم دِل شدهام شَب همه شَب
تا در این پـَرده جُز اَندیشۀ او نگذارم
مَنَم آن شاعِرِ ساحِر، که به اَفسونِ سُخَن
از نِیِ کِلک، همه شَهد و شَکَر میبارم
5- مَنَم آن شاعِرِ ساحِر، که به اَفسونِ سُخَن
از نِیِ کِلک، همه قَند و شَکَر میبارم
*به صد امید نهادیم در این بادیه پای
ای دلیلِ دِلِ گُمگَشته فرو مَگذارم
6- دیدۀ بَخت، به اَفسانۀ او شد در خواب
کـو نَسیمی، زِ عِنایت که کُنَد بیدارم
چون تو را دَر گُذَرِ باد نمییارَم دید
با که گویم که بِگویَد سُخَنی با یارم
چون کسی در گُذَرِ یار نیارم دیدن
با که گویم که بِگویَد سُخَنی با یارم
7- چون تو را دَر گُذَر ای یار نمییارَم دید
با که گویم که بِگویَد سُخَنی با یارم
دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جُز از خـاکِ دَرَش، بـا که بگو روی آرم؟
دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جُز از خـاکِ دَرَش، بـا که بگو در کارم
8-دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جُز از خـاکِ دَرَش، بـا که بُـوَد بازارَم؟
***************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن(بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1- گَر چه افتاد زِ زُلفَش گِرِهی در کارَم
هَمچُنان چَشمِ گُشاد از کَرَمَش میدارم
موضوع بیت:وحدت و کثرت(امیدرهایی از دام کثرات زلف به عنایت او)
مضمون بیت: زلف يار و کرم او
معنی واژگان:افتادن: واقع شدن، ايجاد شدن/ گره در کار: مشکل، غم و اندوه/ همچنان: باز هم/چشم داشتن: انتظار داشتن/ گشاد: گشايش، حل مشکل/کرم: بزرگواري و بخشش
قواعد: همچنان : قید زمان /گشاد : مصدر مرخم است که بصورت اسم بکار می رود.
آرایه ها: تناسب در زلف و گره / تضاد در گره و گشاد
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ک» و «گ»
معنی بیت: اگرچه از کمند گیسوی وی (یار) کار من فروبسته ماند و دشوار گشت، هنوز از بخشش و جوانمردیش امید مشکل گشایی دارم.
…………………………..
2- به طَرَب حَمل مَکُن سُرخیِ رویم، که چو جام
خونِ دِل، عَکس بُرون میدَهَد از رُخسارَم
موضوع بیت:عشق(داغ عشق)
مضمون بیت: سرخي چهره ي عاشق و خون دل
معنی واژگان:طرب: شادي/ حمل مکن: تعبير مکن/ عکس برون مي دهد: انعکاس مي يابد/ رخسار: چهره
آرایه ها: تناسب در سرخي و روي و خون و عکس و رخسار / تناسب در طرب و جام
واج آرایی:تکرار حرف «م»
معنی بیت: سرخ رویی مرا بشادمانی نسبت مده که رنگ چهرة من مانند ساغر می انعکاسی از دل خونین است.
……………………………….
3- پردۀ مُطرِبَم از دَست، بُرون خواهد برد
آه اگر زان که در این پَرده نباشد بارم
موضوع بیت:مقام شیفتگی( بی خویشی)-عنایت (طلب عنایت به راهیابی در کوی یار)
مضمون بیت: آهنگ و آواز و عاشق
معنی واژگان:پرده: مقام، قسمتي از آهنگ موسيقي/ مطرب: رامشگر/ از دست بيرون بردن: از خود بيخود کردن/ آه: واي/ زان که: چنين باشد/ پرده: مجلس و محفل/ بار: اجازه ي ورود/ میان پرده و پرده تجنیس تام مراعات شده است.
آرایه ها: جناس در پرده و پرده
واج آرایی: تکرار حرف «د» و «ر»
معنی بیت: آهنگ رامشگر مرا از خود بیخود می کند، جای دریغ و افسوس است اگر بمن اجازه حضور یافتن در این خلوت و سراپرده داده نشود.
……………………
4- پاسبانِ حَرَم دِل شدهام شَب همه شَب
تا در این پـَرده جُز اَندیشۀ او نگذارم
موضوع بیت:مقام مراقبه-تخلیه و تحلیه و تجلیه
مضمون بیت: دل و انديشه ي يار
معنی واژگان: شب همه شب: هر شب و در تمام طول شب/ انديشه: فکر و غم و غصّه و ترس/ نگذارم: اجازه ي ورود ندهم.
قواعد:حرم دل: اضافه ي تشبيهي است يعني دل به حرم تشبيه شده است (يعني جايي که هرکسي نمي تواند در آنجا وارد شود جز اشخاص معين و محدودي و براي ديگران ورود به آنجا حرام است
آرایه ها: تناسب در پاسبان و حرم و شب همه شب و نگذارم و پرده
واج آرایی: تکرار حرف «ش»
معنی بیت: هر شب تا صبح نگاهبان سرای دلم تا در این سراپرده جز خیال وی را بار ندهم.
………………………………
5- مَنَم آن شاعِرِ ساحِر، که به اَفسونِ سُخَن
از نِیِ کِلک، همه قَند و شَکَر میبارم
موضوع بیت:حافظ و شعراو که سِحرحلال است
مضمون بیت: حافظ و شعر او
معنی واژگان:ساحر: جادوگر/ افسون سخن: سحر کلام/ ني کلک: قلم ني، قلمي که از ني درست شده است، (بايد توجه داشت که در زمان قديم شکر را فقط از نيشکر مي گرفتند)
قواعد: افسون عبارت است از وردي که جادوگران مي خوانند و سخن به اين افسون تشبيه شده است. «اضافه ي تشبيهي»
آرایه ها: تناسب در ساحر و افسون و از ني معمولي قند و شکر باريدن / تناسب در ني و قند و شکر
واج آرایی: تکرار حرف «س» مصراع اول و حرف «ر»
معنی بیت: من آن شاعر افسون گري هستم که با سحر سخن، از ني کلکم سخنان شيرين چون قند و شکر مي بارد.
محصول بيت ــ من آن شاعر ساحر و جادوگرى هستم كه به سحر سخن از نى قلم هر چه مىبارانم همه شهد و شكر است. مراد: اشعارى كه از قلمم صادر مىشود چون شكر لذيذ است.
به صد اميد نهاديم درين باديه پاى
اى دليل دل گم گشته فرو مگذارم
مراد از «باديه» صحراى عشق است. فرو، در اينجا فقط «تأكيد افاده نمايد. مگذارم فعل نهى مفرد مخاطب: مرا مگذار يعنى تركم مكن.
………………………………
6- دیدۀ بَخت، به اَفسانۀ او شد در خواب
کـو نَسیمی، زِ عِنایت که کُنَد بیدارم
موضوع بیت:دنیا و آخرت(دنیا افسانه و آخرت حقیقت )- عنایت(عنایت طلبی ) – نفحات ربانی
مضمون بیت: نسيم عنايت
معنی واژگان: افسانه: قصّه، داستان که معمولاً اطفال را با گفتن قصّه مي خوابانند/ نسيم: باد ملايم (البته نسيم معني «بو» هم مي دهد امّا در اينجا باد ملايم است که کسي را از خواب بيدار مي کند.) /عنايت: توجه لطف آميز/ دیدة بخت : چشم طالع
قواعد: ديده ي بخت: اضافه ي استعاري است يعني بخت به آدمي تشبيه شده است که چشم دارد.
آرایه ها: تناسب در ديده و افسانه و خواب و نسيم و بيدار / تضاد در خواب و بيدار / در بيت صنعت التفات هست يعني از غايب به متکلّم وحده توجه کرده است يعني به جاي بيدارش، بيدارم گفته است.
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: چشم طالع من با قصة عشق او در خواب شیرین فرو رفت، نسیم نرم لطف و نگرش یار کجاست تا مرا از خواب برانگیزد و آگاهی بخشد، کمال اسمعیل گوید:
از کوی تو گر باد قبولی بوزد
مانندة برگ گل ز شادی بپرم
…………………………….
7- چون تو را دَر گُذَر ای یار نمییارَم دید
با که گویم که بِگویَد سُخَنی با یارم
موضوع بیت:رسولان الهی (ضرورت رسالت )
مضمون بیت: عاشق حسود
معنی واژگان:گذر: معبر، کوچه، خيابان/ نمي يارم: نمي توانم، جرأت نمي کنم.
قواعد: گذر : اسم مکان مشتق از مادة فعل امر
آرایه ها: تکرار ملیح یار
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي» و «گ» و آواي «آ»
معنی بیت: اي معشوق، وقتي تو را در گذرگاه نمي توانم ببينم، پس به چه کسي بگويم که سخن و پيام مرا به يارم برساند؟
محصول بيت ــ چون من نمىتوانم جانان را كه به سرعت باد مىگذرد ببينم: يعنى از بس كه چون باد به سرعت مىگذرد قادر نيستم ببينمش. پس به كه بگويم كه از من سخنى به يارم بگويد. مراد: من كه او را در ممر باد نمىتوانم ببينم پس كس ديگرى چهگونه مىتواند ببيندش كه حرفى از من به او برساند.
……………………….
8-دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
به جُز از خـاکِ دَرَش، بـا که بُـوَد بازارَم؟
موضوع بیت:تهمت(به پیامبران و اولیاء تهمت زدن)-مقام تواضع و فروتنی
مضمون بیت: حافظ بي ريا
معنی واژگان:دوش: ديشب/ روي: نفاق، دورنگي/ ريا: خودنمايي، نيرنگ/ با که بود بازارم: با چه کسي سر و کار دارم؟ قصد جلب توجّه چه کسي را دارم؟
قواعد: روی و ریا : اسم مرکب
آرایه ها: ترادف ملیح و تناسب در روی و ریا
واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ز» در مصراع دوم.
معنی بیت: دیشب مدعی می گفت که حافظ کارش همه خودنمایی و ظاهرآرایی است، چنین نیست، من جز با غبار آستان دوست با کسی سرو سودایی ندارم.
…………………………………