• *غزل 319*

سال‌ها پِیرَوی مَذهَبِ رِندان کردم

           تا به فَتوایِ خِرَد حِرص به زِندان کردم

1-  سال‌ها پِیرَوی مَذهَبِ رِندان کردم

           تا به فَتویِّ خِرَد حِرص به زِندان کردم

2-  من به سَرمَنزِلِ عَنقا، نَه به خود بُردَم راه

                قَطعِ این مَرحَله با مُرغِ سُلَیمان کردم

سایه‌ای بر دِلِ ریشَم فِگَن،ای گَنجِ رَوان

       که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم

3-  سایه‌ای بر دِلِ ریشَم فِکَن،ای گَنجِ رَوان

       که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم

4-  توبه کردم که نَبوسَم لَبِ ساقیّ و کنون

          می‌گَزَم لب که چِرا گوش به نادان کردم

5-  در خِلاف آمـدِ عـادت بِطَلَب کام ،که من

            کَسبِ جَمعیَّت از آن زُلفِ پریشان کردم

از خِلاف آمـدِ عـادت بِطَلَب کام ،که من

            کَسبِ جَمعیَّت از آن زُلفِ پریشان کردم

6- نَقشِ مَستوری ومَستی نه به دَستِ من وتوست

                آن چه سُلطانِ اَزَل گفت بکن، آن کردم

7-  دارم از لُطفِ اَزَل جَنَّتِ فِردوس طَمَع

                    گــر چه دَربانیِ میخانه فَراوان کردم

دارم از لُطفِ اَزَل مَنظَرِ فِردوس طَمَع

                    گــر چه دَربانیِ میخانه فَراوان کردم

8-  این که پیرانه سَرَم صُحبَتِ یوسف بنواخت

                 اَجرِ صَبریست که در کُلبة اَحزان کردم

9-  صُبح خیزیّ و سلامَت طَلَبی، چون حافظ

               هـر چه کردم ،همه از دولتِ قرآن کردم

10-  گر به دیوانِ غَزَل صَدرنشینم چه عَجَب

                      سال‌ها بندگیِ صاحِبِ دیوان کردم

***************************

وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل مثمن مخبون اصلم)

1-  سال‌ها پِیرَوی مَذهَبِ رِندان کردم

           تا به فَتویِّ خِرَد حِرص به زِندان کردم

موضوع بیت:پیرواستاد(پیروی از پیر)

مضمون بیت: رندان و زنداني کردن حرص

معنی واژگان:پيروي: تقليد/ مذهب: روش/ رندان: کساني که ظاهري بد و باطني نيکو دارند و از لحظات عمر خود براي رسيدن به حق استفاده مي کنند/ فتوي: تجويز شرعي، حکم شرعي در اینجا چون ضرورت قافیه نیست بهتر است بفتوای خرد نوشت و خواند و ممال کردن الف مقصوره و تشدید آن لزومی ندارد/ خرد: عقل/ حرص: آز، طمع.

آرایه ها: فتوای خرد : استعارة مکنیه/تناسب در مذهب و فتوي و پيروي / نوعی جناس در رندان و زندان

 واج آرایی:تکرار حرف «ر»

معنی بیت: سالیانی دراز است که آئین وارستگان از قید علائق را پذیرفته و بدان شیوه رفتار کرده ام و بحکم پیروی از این مذهب برأی داور خرد دیو آز و طمع را ببند کشیده ام.

……………………………………….

2-  من به سَرمَنزِلِ عَنقا، نَه به خود بُردَم راه

                قَطعِ این مَرحَله با مُرغِ سُلَیمان کردم

موضوع بیت: پیرواستاد(پیروی از پیر)

مضمون بیت: راهنمايي مرشد

معنی واژگان:سر منزل عنقا: عنقا به معني سيمرغ است و مقصود معشوق ازلي است و سر منزل عنقا مقصود حضرت دوست و بارگاه معشوق ازلي يعني خداي بزرگ است/ بخود: شخصاً، به تنهايي/ راه بردن: راه يافتن/ قطع کردن: طي کردن/ مرحله: فاصله ي ميان دو منزل/ مرغ سليمان: هدهد، مقصود پير و مرشد آگاه است.

آرایه ها: عنقاء : باستعاره پیر دلیل مقصود است /تناسب در منزل و راه و قطع کردن و مرحله /تناسب در عنقا و مرغ سليمان

واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «ر»

 معنی بیت: من به آستان سیمرغ حقیقت بیاری خود راه نجستم، این راه دراز را بمدد هدهد پیک راهنمای سلیمان یعنی پیر دلیل پیمودم، در ضمن تلمیحی دارد بسر گذشت سلیمان و خبر آوردن هدهد به آن حضرت بلقیس ملکه سبا، نگاه کنید به قرآن مجید آیات 19 به بعد سورة نمل(27).

……………………………………….

3-  سایه‌ای بر دِلِ ریشَم فِکَن،ای گَنجِ رَوان

       که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم

موضوع بیت:عنایت (توسل به دامن خوبان)

مضمون بیت: طلب توجّه معشوق

معنی واژگان:ريش: مجروح /گنج روان: در مفاهيم گنج قارون و ثروت رايج و معشوقي که مانند گنج است و صفت رونده را با خود دارد و گنجي از روان و جان لطيف است و به طور کلّي در مفهوم معشوق ارجمند است/ سايه افکندن: توجّه کردن/ اين خانه: مقصود دل است/ سودا: عشق/ معمولاً اگر در خانه اي احتمال بودن گنج رود آن خانه را ويران مي کنند تا گنج را پيدا کنند بعد با همان گنج دوباره آن خانه را آباد مي کنند.

آرایه ها: گنج روان : باستعارة مراد محبوب ازلی /تناسب درگنج و خانه و ويران / کلمه ي «سودا» علاوه بر معني عشق به معني معامله و داد و ستد هم هست که ايهام تناسب دارد.

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: ای گنج جان و روان ای محبوب ازلی سایة لطفی بر دل مجروح من بگستر که من این سرا را بعشق تو ویران کردم تا در آن جای گزینی که خود فرمودی اَنا عندُ المنکسرةِ قلوبهم (من در نزد شکسته دلانم)

………………………………………

4-  توبه کردم که نَبوسَم لَبِ ساقیّ و کنون

          می‌گَزَم لب که چِرا گوش به نادان کردم

موضوع بیت:استقامت(پشیمانی از توبۀ  ریایی)

مضمون بیت: پشيماني از توبه ي بوسيدن لب ساقي

معنی واژگان:لب گزيدن: اظهار تأسف کردن، اظهار پشيماني کردن/ گوش کردن: (به حرف کسي) گوش دادن و به گفته ي او عمل کردن.

آرایه ها:نوعی تضاد در بوسيدن لب و گزيدن لب

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن» و «ک» و «گ»

معنی بیت: توبه کردم که ديگر لب ساقي زيبا را نبوسم و اکنون پشيمانم که چرا به سخن افراد نادان گوش دادم.

محصول بيت ــ گوش به حرف واعظ كردم و توبه نمودم كه ديگر لب ساقى را نبوسم. در حالى كه اكنون لب مى‌گزم كه چرا گوش به حرف نادان كردم :

اكنون پشيمانم كه چرا شيفته سخن واعظ نادان شدم و توبه نمودم.

لب گزيدن در اثر ندامت و حيرت انجام مى‌شود.

………………………………….

5-  در خِلاف آمـدِ عـادت بِطَلَب کام ،که من

            کَسبِ جَمعیَّت از آن زُلفِ پریشان کردم

موضوع بیت:استقامت(پایداری در برابر ناملایمات)

مضمون بیت: اميد در نااميدي

معنی واژگان:خلاف آمد عادت: آنچه خلاف عادت و عادت شکن است/کام: آرزو، آنچه موردنظر است/ جمعيت: مقصود جمعيت خاطر است که ضدّ پريشاني است.

قواعد: خلاف آمد : مصدر مرخم مرکب است که صورت اسم یافته

آرایه ها: زلف پريشان نشانه ي کثرت است و جمعيت نشانه ي وحدت./ تضاد در جمعيت و پريشاني

واج آرایی: تکرار آواي «t» و حرف «د» و نردیکی مخرج آن ها و حرف «ک»

معنی بیت: مراد خاطر خود در ناسازگاری و ناموافق پیش آمدن امور عادی بجوی، چه من آسودگی دل و خاطر مجموع را از پریشانی گیسوی یار یافتم؛ همانگونه که آدمی با زهد ورزیدن و شکیبائی که برخلاف مشتهیات نفس است بهشتی تواند شد، نیز نگاه کنید به صفحة 503 گلستان بکوشش نگارنده.

…………………………………….

6- نَقشِ مَستوری ومَستی نه به دَستِ من وتوست

                آن چه سُلطانِ اَزَل گفت بکن، آن کردم

موضوع بیت:قضا و قدرالهی (تقدیرازلی)

مضمون بیت: جبر تکويني و تشريعي

معنی واژگان:نقش: حالت/ مستوري: پاکدامني/ مستي: سُکر، ضدّ پاکدامني/ دست: اختيار/ سلطان ازل: خداي بزرگ.

آرایه ها: تضاد در مستوري و مستي

واج آرایی:تکرار حروف «ن» و «س» و  آوای «t»

معنی بیت: اختیار زهد و تقوی یا میگساری و رندی بمن و تو داده نشده است، هر چه کارفرمای جهان هستی مقدر فرمود همان بر دست من رفت.

……………………………………

7-  دارم از لُطفِ اَزَل جَنَّتِ فِردوس طَمَع

                    گــر چه دَربانیِ میخانه فَراوان کردم

موضوع بیت:فضل ورحمت الهی(طمع به فضل الهی)

مضمون بیت: درباني ميخانه و بهشت

معنی واژگان:طمع داشتن: انتظار داشتن/ لطف ازل: مهرباني معشوق ازلي/ جنّت فردوس: باغ بهشت/ درباني ميخانه: نگهباني ميکده/ درباني ميخانه نشانه ي کامل بي ريايي است که صاحب اين شغل اگرچه آن را به ظاهر گناه مي داند امّا انتظار باغ بهشت دارد.

آرایه ها: طمع داشتن کنایه از انتظار داشتن است.

واج آرایی: تکرار  آوای «t»

معنی بیت: از مهر و عنایت بی پایان الهی امید رسیدن بفردوس برین دارم، اگرچه سالها خدمتگزار میکدة رندان قلندر بوده ام.

……………………………….

8-  این که پیرانه سَرَم صُحبَتِ یوسف بنواخت

                 اَجرِ صَبریست که در کُلبة اَحزان کردم

موضوع بیت:مقام صبر

مضمون بیت: اجر صبر عاشق

معنی واژگان:پيرانه سر: در وقت پيري، در سر پيري/ صحبت: همنشيني، مصاحبت/ يوسف: نشانه (سمبل) زيبايي و جواني مقصود معشوق زيبا و جوان است/ بنواخت: نوازش کرد/ کلبه ي احزان: خانه ي اندوهها، گويند که حضرت يعقوب (ع) در روزگار فراق يوسف در خانه اي مي رفت و در آنجا اشک مي ريخت و زاري مي کرد که آنجا را کلبه ي احزان مي گفتند

قواعد: پیرانه سر : قید زمان

آرایه ها: در بيت صنعت تلميح هست./تناسب در پيرانه سر و يوسف و صبر و کلبه ي احزان

واج آرایی: تکرار آواي «s»

معنی بیت: پاداش شکیبائی من در خانة تنگ غمهای فراق آن شد که هنگام پیری در مصاحبت یوسف یار عزیز و محبوب خود باشم و از او نوازش ببینم،نیز نگاه کنید بغزل 255 بیت (1).

……………………………..

9-  صُبح خیزیّ و سلامَت طَلَبی، چون حافظ

               هـر چه کردم ،همه از دولتِ قرآن کردم

موضوع بیت:سحرخیزی(سحرو انس با قرآن)

مضمون بیت: حافظ و قرآن

معنی واژگان:صبح خيزي: سحر خيز بودن/ سلامت طبي: عافيت خواهي/ دولت قرآن: بهره مندي از قرآن

واج آرایی: تکرار حرف «د» و آوای «t» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: سحر خیزی و کامروائی و با خلق خدا در صلح و صفا بودن و هر چه از این دست مانند حافظ بر دست من رفت، یکباره از برکت و سعادت قرآن کلام ایزدی بود؛ چنانکه در این بیت دیده می شود گاه شاعر تخلص خود را بعنوان شخصیت ثانوی فرض می کند.

……………………………..

10-  گر به دیوانِ غَزَل صَدرنشینم چه عَجَب

                      سال‌ها بندگیِ صاحِبِ دیوان کردم

موضوع بیت:پادشاهی وگدایی(از راه بندگی به پادشاهی رسیدن)

مضمون بیت: حافظ صدر نشين و مدح وزير

معنی واژگان:ديوان: دفتر (به دو معني، دفتري که در آن شعر شاعر نوشته مي شود و محلي که جمعي به شغل ديواني در آن مشغولند)/ صدرنشين: بالانشين، کسي که مقامش بلند است و بالاي مجلس مي نشيند/ بندگي: چاکري، خدمت/ صاحب ديوان: وزير، مأمور وصول ماليات کشور، رئيس دفتر شاه

قواعد: دیوان غزل : تشبیه صریح

آرایه ها: تناسب در ديوان و صدر و صاحب ديوان /نوعی تضاد در صدرنشين و بندگي

واج آرایی: تکرار حرف «د»

معنی بیت: اگر در محفل غزلسرائی در پیشگاه جای دارم شگفت نیست، چه سالیان بسیار به چاکری و خدمت صاحب دیوان یا وزیر بزرگ عصر پرداخته ام.

………………………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا