*غزل 313*

1- بازآی ساقیا که هَواخواهِ خِدمَتَم

                       مُشتاقِ بَندگیّ و دعاگوی دولتم

2-  زانجا که فِیضِ جامِ سَعادت فُروغِ توست

           بیــرون شدی نُمــای، ز ظُلمــاتِ حِیرتم

زانجا که فِیضِ جامِ سَعادت فُروغِ توست

           بیــرون شدن نُمــای، ز ظُلمــاتِ حِیرتم

3-  هر چند غَرقِ بَحرِ گناهم ، ز صَد جَهَت

                   تا آشنایِ عشق شدم ز اهلِ رحـمتم

4-  عِیبَم مکن به رِندی و بَدنامی ،ای حَکیم

              کاین بود ســرنوشت ز دیــوانِ قسمتم

5- مَی خور که عاشقی نه به کَسب است و اختیار

             این مـوهِبـَت رسیـد ز میـراثِ فِطـرَتَـم

6-  من کز وَطَن سفر نَگُزیدَم به عُمرِ خویش

         در عِشقِ دیــدَنِ تــو هَواخواهِ غُــربَتَـم

دَریا و کوه در ره و من خَسته و ضَعیـف

             ای خِضرِ پِی خُجَسته مَدَد ده به هِمَّتَم

7-  دَریا و کوه در ره و من خَسته و ضَعیـف

             ای خِضرِ پِی خُجَسته مَدَد کن به هِمَّتَم

دورم به صــورت از دَرِ دولَــتسَرای دوست

               لیکن، به جان و دل ز مُقیمانِ حضرتم

8-  دورم به صــورت از دَرِ دولَــتسَرای تو

               لیکن، به جان و دل ز مُقیمانِ حضرتم

حافظ به پیشِ چشمِ تو خواهد سپرد جان

            در این خیالَم ار بِدَهَــد عُمـــر مُهلتــم

9- حافظ به پیشِ چشمِ تو خواهد سپرد جان

            در این خیال ار بِدَهَــد عُمـــر مُهلتــم

********************************

وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1- بازآی ساقیا که هَواخواهِ خِدمَتَم

                       مُشتاقِ بَندگیّ و دعاگوی دولتم

موضوع بیت:انتظار(انتظار بازگشتن ساقی عشق)

مضمون بیت: اشتياق ديدار ساقي

معنی واژگان:باز آي: برگرد/ هواخواه: مشتاق/ خدمت: چاکري/ مشتاق: آرزومند/ بندگي: اطاعت/ دولت: خوشبختي

آرایه ها: تناسب در هواخواه و مشتاق و دعاگوي / تناسب در بندگي و خدمت

واج آرایی: تکرار حرف «ت» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها و آواي «آ» و «ي»

معنی بیت: ای ساقی، بازگرد که دوستدارخدمتگزاری بآستان تو و آرزومند چاکری و دعاگوی اقبال و نیکبختی توام.

………………………………………..

2-  زانجا که فِیضِ جامِ سَعادت فُروغِ توست

           بیــرون شدی نُمــای، ز ظُلمــاتِ حِیرتم

موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت برای رسیدن به مقصد )

مضمون بیت: پرتو جام باده و تاريکيهاي حيرت

معنی واژگان: فيض: بخشش، سعادت /فروغ: آنچه نور آن باعث خوشبختي مي شود/ بيرون شد: راه خروج/ نماي: نشان ده/ ظلمات: تاريکي ها /حيرت: سرگرداني، يکي از واديهاي راه عشق

قواعد: سعادت فروغ : صفت ترکیبی، جام موصوف/بیرون شد : اسم مکان،

آرایه ها: تضاد در فروغ و ظلمات /تضاد در  سعادت و حيرت

واج آرایی: تکرار حرف «ت»

معنی بیت: از آنجا که فيض و بخشش جام سعادت تو تابان و درخشان است؛ پس راهي براي رها شدن از تاريکي حيرت و سرگرداني نشانم بده تا نجات يابم.

محصول بيت ــ از آن‌جا كه فيض جام سعادت بخش توست، از حيرت ظلمات بيرون رفتن را به من نشان بده: يعنى جام عشق را به من بنوشان تا مرا از ظلمات بى‌كران خلاص نمايد.

………………………………….

3-  هر چند غَرقِ بَحرِ گناهم ، ز صَد جَهَت

                   تا آشنایِ عشق شدم ز اهلِ رحـمتم

موضوع بیت:حسن عاقبت(عاشق حسن عاقبت دارد)

مضمون بیت: عشق و گناه و رحمت

معنی واژگان: ز صد جهت: از جهات بسياري/ اهل رحمت: کساني که رحمت خدا شامل حال آنها مي شود.

قواعد:بحر گناه: اضافه ي تشبيهي است يعني گناه به دريا تشبيه شده است.

آرایه ها: ایهام تناسب در آشنا و بحر / تناسب در غرق و بحر و آشنا و رحمت (در معني باران)

واج آرایی: تکرار حرف «ش» در مصراع دوم

معنی بیت: اگرچه در دریای گناه از صد سو فرو رفته ام، آنگاه که شناسای عشق گشتم، شایستة رحمت آمدم و بهشتی شدم.

…………………………………

4-  عِیبَم مکن به رِندی و بَدنامی ،ای حَکیم

              کاین بود ســرنوشت ز دیــوانِ قسمتم

موضوع بیت:عالم الست (قسمت ازلی)

مضمون بیت: جبر تکويني و تشريعي

معنی واژگان:عيبم مکن: مرا سرزنش مکن/ رندي: ظاهر بد و باطن نيکو داشتن و از لحظات عمر براي رسيدن به حق ا ستفاده کردن/ حکيم: فيلسوف/ ديوان قسمت: دفتر سرنوشت، لوح محفوظ

آرایه ها: ترادف و تناسب در سرنوشت و قسمت

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»

معنی بیت: ای خردمند بر من به سبب پایبند نبودن به رسوم ظاهری و رسوائی در عالم عشق خرده مگیر که از دیوان تقدیر سرنوشت مرا چنین رقم زدند.

……………………………………

5- مَی خور که عاشقی نه به کَسب است و اختیار

             این مـوهِبـَت رسیـد ز میـراثِ فِطـرَتَـم

موضوع بیت:مقام فطرت – عشق (عشق موهبت الهی است )

مضمون بیت: عاشقي و جبر

معنی واژگان:مي خور: شراب بنوش (يعني خوش باش و بيش از حدّ فکر مکن)/ کسب: اصطلاحي کلامي است در مفهوم آنچه در وجود انسان نيست و واردي است که با تمايل صاحب کسب به قلب و روان او سريان مي يابد/ اختيار: نيز اصطلاحي کلامي است که ضدّ جبر است/ موهبت: بخشش الهي/ ميراث: ارثيه/ فطرت: آفرينش اشاره اي است به عشق ازلي، و آن عشقي که در وجود حضرت آدم وجود داشت و به خاطر دوست از بهشت صرفنظر کرد.

واج آرایی: تکرار آوای «s» و «t»

معنی بیت: باده بنوش و خوش باش که عاشق شدن مولود خواهش دل و اکتساب نیست، این بخشش از میراث خلقت و فطرت است و عشق را در گل من سرشته اند.

……………………………….

6-  من کز وَطَن سفر نَگُزیدَم به عُمرِ خویش

         در عِشقِ دیــدَنِ تــو هَواخواهِ غُــربَتَـم

موضوع بیت:هبوط(عاشقی و غربت و تکامل )

مضمون بیت: اشتياق ديدن يار

معنی واژگان:هواخواه: مشتاق/ غربت: دور از وطن بودن/ حافظ در همه ي عمر خود فقط مسافرتي به شهر يزد کرده است.

آرایه ها: تناسب در وطن و سفر و غربت/نوعی تضاد در وطن و غربت

واج آرایی: تکرار حرف «ن» در مصراع اول

معنی بیت: من که در تمام عمر از وطن دور نشدم و به سفر نرفتم، اکنون در اشتياق ديدار تو آرزومند غربت و دوري هستم.

محصول بيت ــ من كه در عمرم از وطنم به سفر نرفته‌ام: هرگز مسافرتى نكرده‌ام اما به عشق ديدن تو غربت را دوست دارم يعنى به خاطر ديدن تو آرزوى غربت دارم.

…………………………………

7-  دَریا و کوه در ره و من خَسته و ضَعیـف

             ای خِضرِ پِی خُجَسته مَدَد کن به هِمَّتَم

موضوع بیت:همت – عنایت – طلب – پیر و استاد (مدداز پیر)

مضمون بیت:مددخواهی از پیر

معنی واژگان:خسته: مجروح/ خضر: پيامبري که گويند تا ابد زنده است و هرجا قدم مي گذارد آنجا سرسبز مي شود و مسافران ره گُم کرده را راهنمايي مي کند و از اين جهت پيران طريقت در ادب فارسي لقب خضر گرفته اند/ پي خجسته: خوش قدم، (اشاره به همان قدم خضر که باعث سرسبزي است.) /مدد کردن: کمک کردن/ همّت: نيروي باطني که باعث توفيق مورد همّت مي شود، دعاي خير

آرایه ها: تناسب در دريا و کوه و خضر و همّت و مدد کردن / نوعي تضاد و نوعي هماهنگی درخسته و خجسته / تلمیح به حضرت خضر «ع»

واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: ای خضر مبارک قدم، با عنایت و توجه باطنی خود مرا یاری کن و دستگیر، چه ناتوانی با پای مجروحم و راه از میان کوه و دریا می گذرد.

……………………………………….

8-  دورم به صــورت از دَرِ دولَــتسَرای تو

               لیکن، به جان و دل ز مُقیمانِ حضرتم

موضوع بیت:عشق (عاشقی جایگاهی ماورای جغرافیاست)

مضمون بیت: نزديک دور

معنی واژگان:به صورت: ظاهراً، از نظر جسماني/ دولت سراي: دربار، درگاه، حضرت/ به جان و دل: از نظر رواني، باطناً /مقيم: اقامت کننده، باشنده /حضرت: دربار، درگاه.

آرایه ها: تناسب و ترادف در دولت سرا و حضرت / نوعی تضاد در دور و مقيم /نوعی تضاد در صورت و جان و دل.

واج آرایی: تکرار حروف «ت» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: از درگاه تو که سرای نیکبختی و اقبال است، بتن دورم ولی جان و دلم از ملازمان و عاکفان آن آستان است.

………………………………

9- حافظ به پیشِ چشمِ تو خواهد سپرد جان

            در این خیال ار بِدَهَــد عُمـــر مُهلتــم

موضوع بیت: موت اختیاری (دیدار باید در این عالم صورت گیرد)

مضمون بیت: حافظ و آرزوي او

معنی واژگان:خيال: فکر، انديشه

آرایه ها: نوعی تضاد در مهلت و عمر با جان سپردن

واج آرایی: تکرار حروف «ش»  و «د»

معنی بیت: در اين فکر و آرزو هستم که اگر عمر فرصتي دهد، حافظ در مقابل چشم تو جان بسپارد.

محصول بيت ــ به طريق التفات مى‌فرمايد: حافظ در پيش چشم تو جان خواهد سپرد. من در اين فكر و خيالم اگر عمرم مهلت دهد. الحاصل در فكر آن هستم كه اگر زنده بمانم جان فدايت نمايم.

خواجه در اين بيت التفات را رعايت نموده است.

…………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا