- *غزل 305*
به عَهدِ گُل شدم از توبة شَراب خَجِل
که کـس مباد ز کِـردارِ ناصَواب خَجِل
1 – به وقتِ گُل شدم از توبة شَراب خَجِل
که کـس مباد ز کِـردارِ ناصَواب خَجِل
2 – صَلاحِ ما همه دامِ رَه است و من زین بَحث
نیَم ز شاهِـد و ساقــی به هیچ باب خجل
3 – بُوَد که یار نرنجد ز ما به خُلقِ کریم
که از سؤال مَلولیـم و از جَواب خجل
بُوَد که یار نَپُرسَد گُنَه به خُلقِ کریم
که از سؤال مَلولیـم و از جَواب خجل
ز خون که رفت شبِ دوشَم از سَراچة چشم
شدیــم در نَظَــرِ رَهرَوانِ خــواب خجـل
4 – ز خون که رفت شبِ دوش از سَراچة چشم
شدیــم در نَظَــرِ رَهرَوانِ خــواب خجـل
5 – رواست نرگسِ مَست ار فِکَند سَر در پیش
کـه شد ز شیـوة آن چَشمِ پُرعِتاب خجل
توی خوبروتری ز آفتاب و شُکرِ خدا ی
که نیستـم ز تو در روی آفتـاب خجل
6 – تویی که خوبتری ز آفتاب و شُکرِ خدا
که نیستـم ز تو در روی آفتـاب خجل
*رُخ از جنابِ تو عُمری است تا نتافته ایم
نیَم به یاری توفیق از این جناب خجل
*از آن نهُفت رُخِ خویش در نقابِ صَدَف
که شد زِ نَظمِ خوشَم لؤلؤِ خوشاب خجل
حِجابِ ظُلمَت از آن بَست آبِ خِضر، که گشت
ز طَبعِ حافظ و این شعرِ همچو آب خجل
7 – حِجابِ ظُلمَت از آن بَست آبِ خِضر، که گشت
ز شعــرِ حافظ و آن طَبــعِ همچو آب خجل
***************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
1 – به وقتِ گُل شدم از توبة شَراب خَجِل
که کـس مباد ز کِـردارِ ناصَواب خَجِل
موضوع بیت:زهد و سجاده ، رندی و باده گساری
مضمون بیت: بهار و شراب
معنی واژگان:وقت گل: فصل بهار/ ناصواب: نادرست.
آرایه ها: تشخیص در توبة شراب به کار رفته است/نوعی تناسب در توبه با کردار ناصواب و شراب
واج آرایی: تکرار حرف «ب»، تکرار حرف «ک» در مصراع دوم.
معنی بیت: به سبب توبه ای که از نوشیدن شراب در فصل گل کردم، شرمنده شدم که خدا نکند کسی از کردار نادرست خود شرمساری برد.
………………………………….
2 – صَلاحِ ما همه دامِ رَه است و من زین بَحث
نیَم ز شاهِـد و ساقــی به هیچ باب خجل
موضوع بیت:صلاح و تقوای ظاهری ،رندی و باده گساری
مضمون بیت: شاهد و ساقي
معنی واژگان:صلاح: درستي کار/ دام ره: فريب/ زين بحث: بنابراين/ شاهد: محبوب زيبارو/ به هيچ باب: به هيچ وجه
آرایه ها: تناسب در شاهد و ساقی
واج آرایی: تکرار آواي «s» و حرف «ز» و نزدیکی مخرج آن ها. تکرار حرف «م» در مصراع اول
معنی بیت: نیکوکاری و تقوای ما جز فریب و دام گستری نیست و من ازین باب از یار زیبا و ساقی شرمنده نیستم چه هردو را دوست دارم و به آن ها مهر می ورزم.
………………………………..
3 – بُوَد که یار نرنجد ز ما به خُلقِ کریم
که از سؤال مَلولیـم و از جَواب خجل
موضوع بیت:خداوند (خداوند بخشنده )
مضمون بیت: اميد به اخلاق يار
معنی واژگان:بود که: اميدواريم که/ رنجيدن: دلگير شدن، ملول شدن/ خلق کريم: اخلاق بزرگوارانه/ ملول: دلگير.
آرایه ها: ترادف و تناسب در رنجيدن و ملول بودن /تضاد در سؤال و جواب / تناسب درخلق و ملول و خجل.
واج آرایی: تکرار حرف «ل» در مصراع دوم.
معنی بیت: امید است که دوست به خوی پسندیده و بزرگوار خود از ما رنجه خاطر نشود که از بازخواست او تنگدل می شویم و چون پاسخ می خواهد، شرمسار می شویم، چه از جواب گویی عاجزیم.
…………………………………..
4 – ز خون که رفت شبِ دوش از سَراچة چشم
شدیــم در نَظَــرِ رَهرَوانِ خــواب خجـل
موضوع بیت:خیال(عاشق در خیال معشوق و ترک خورد و خواب)
مضمون بیت: شب و بي خوابي و گريه ي عاشق
معنی واژگان:شب دوش: ديشب/ رهروان خواب: کساني که مي خواستند بخوابند
قواعد: سراچه ي چشم: اضافه ي تشبيهي که چشم به خانه ي کوچکي تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در خون و چشم و نظر /تناسب در چشم و شب و خواب / اغراق در خون رفتن از سراچة چشم وجود دارد.
واج آرایی: تکرار حرف «ش» و حرف «ر»
معنی بیت: به سبب خونابه ای که دیشب از چشم خانه ی ما روان شد در پیش لشکر خواب که چون راه پیمایانی از دیده ی ما می گذشتند و آرام نمی گرفتند، شرمنده ماندیم، سعدی می گوید:
مجال خواب نمی باشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست
………………………………………..
5 – رواست نرگسِ مَست ار فِکَند سَر در پیش
کـه شد ز شیـوة آن چَشمِ پُرعِتاب خجل
موضوع بیت:ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: چشم يار
معنی واژگان:رواست: شايسته است، حق با اوست/ نرگس: نام گلي است که معمولاً شعرا چشم را به آن تشبيه مي کنند/ سر در پيش افکندن: سر به زير انداختن، خود را شرمنده نشان دادن/ شيوه: ناز و کرشمه/ پر عتاب: سرزنش کننده با ناز و عشوه.
آرایه ها: در اين بيت تشبيه تفضيل و مضمر وجود دارد/ يعني چشم يار برتر از نرگس قلمداد شده است/ سر در پيش افکندن نرگس به جهت شکل ظاهري اين گل است/ تناسب در نرگس و مست و شيوه و چشم و عتاب
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ش» و «ر»
معنی بیت: اگر نرگس مخمور در برابر دیده ی یار از خجلت سر به زیر افکند، سزاوارست چه از فریب و کرشمه ی چشم یار که ملامتگر وی است، شرمساری می برد.
…………………………..
6 – تویی که خوبتری ز آفتاب و شُکرِ خدا
که نیستـم ز تو در روی آفتـاب خجل
موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: معشوق زيباتر از خورشيد
معنی واژگان:خوبتر: زيبارو/ در روي آفتاب: در مقابل خورشيد
آرایه ها: تناسب در خوب و روي و آفتاب /تکرار ملیح آفتاب/ روی آفتاب تشخیص دارد.
واج آرایی: تکرار حرف «ت»
معنی بیت: اي معشوق، تو آن کسي هستي که از آفتاب زيباتر و پرنورتري و سپاس خدا را که از اين سخن، در برابر آفتاب شرمنده نيستم.
محصول بيت ــ تو از آفتاب زيباترى شكر خدا كه از اين بابت از روى آفتاب شرمنده نيستم. يعنى اگر تو و خورشيد مقابل هم بايستيد تو از آن زيباترى پس از جهت تو از روى آفتاب خجل نيستم.
………………………………….
7 – حِجابِ ظُلمَت از آن بَست آبِ خِضر، که گشت
ز شعــرِ حافظ و آن طَبــعِ همچو آب خجل
موضوع بیت:حافظ و شعراو
مضمون بیت: شعر حافظ و آب زندگي
معنی واژگان:حجاب ظلمت: پرده ي تاريکي، پرده ي ظلمات/ آب خضر: آب حيات، آب زندگاني که مي گويند در ظلمات قرار دارد/ طبع: مقصود قريحه ي شاعري است/ همچو آب: روان.
آرایه ها: تناسب در ظلمت و آب و خضر /تناسب در شعر و طبع و آب
واج آرایی:تکرار حرف «ب» و آواي «z»
معنی بیت: چشمه ی آب حیات که خضر از آن نوشید، بدان سبب در پرده ی تاریکی پنهان مانده است که از شعر جان بخش حافظ و روانی طبع او شرمسار است.
…………………………….