• *غزل 304*

دارایِ جهان، نُصرَتِ دین، خُسرَوِ کامل

                یَحیای مُظَفـَّـر مَلِـکِ عالِمِ عادِل

1 – دارایِ جهان، نُصرَتِ دین، خُسرَوِ کامل

          یَحیَی بــنِ مُظَفـَّـر مَلِـکِ عالِمِ عادِل

 2 – ای دَرگـَـهِ اسلام پناهِ تـو، گُشاده

        بر رویِ زمین روزَنِة جان و دَرِ دل

3 – تَعظیم تو بر جان و خِرَد واجِب و لازم

       اِنعامِ تو بر کون و مکان فایِض و شامِل

4 – روزِ اَزَل از کِلکِ تو یک قَطره سیاهی

        بر رویِ مَه افتاد که شُـد حَلِّ مَسائل

روزِ اَزَل از کِلکِ تو یک نُقطه سیاهی

        بر رویِ مَه افتاد که شُـد حَلِّ مَسائل

5 – خورشید چو آن خالِ سیَه دید به دل گفت

ای کاج کـه من بودَمـی آن هِندویِ مُقبِل

6 – شاها فَلَک از بَزمِ تو در رَقص و سَماع است

   دسـتِ طَـرَب از دامَنِ این زَمزَمِه مَگسِل

 مَی نوش و جهان بخش، که از خَمِّ کَمَندَت

  شـد گـردنِ بَدخـواه گِرفتارِ سَلاسِل

7 –  مَی نوش و جهان بخش، که از زُلفِ کَمَندَت

  شـد گـردنِ بَدخـواه گِرفتارِ سَلاسِل

دورِ فَلَکی یک سَرِه بر مَنهَجِ عَدل است

      خـوش باش که ظالم نبرد بار به مَنزِل

 8 – دورِ فَلَکی یک سَرِه بر مَنهَجِ عَدل است

      خـوش باش که ظالم نبرد راه به مَنزِل

 9 – حافظ قَلَمِ شاهِ جهان مُقسِمِ رِزق است

        از بَهـرِ مَعیشـت مَکُـن اندیشة باطِل

               ***************

وزن غزل:مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن(بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1 – دارایِ جهان، نُصرَتِ دین، خُسرَوِ کامل

          یَحیَی بــنِ مُظَفـَّـر مَلِـکِ عالِمِ عادِل

موضوع بیت:مدح ممدوح

مضمون بیت: مدح شاه يحيي

معنی واژگان: دارا: هم معني دارنده و صاحب دارد و هم اشاره اي دارد به داريوش که در ادبيات فارسي دارا ناميده مي شود/ نصرت دين: باعث ياري و پيروزي دين اسلام و با اشاره به لقب شاه يحيي که نصرة الدين است که از جانب امیرتیمور در سال 789 هجری قمری به حکومت شیراز منصوب شد/

 خسرو کامل: پادشاهي که همه ي لوازم و اسباب پادشاهي او مهيّاست و در پادشاهي او نقصي نيست/ يحيي بن مظفّر: يکي از پادشاهان آل مظفّر که امير تيمور در سال 789 هجري قمري او را به حکومت شيراز برگزيد/ ملک عالم عادل: پادشاه دانشمند دادگر.

آرایه ها: تنسيق صنعات

واج آرایی: تکرار آوای «ــِ» و  «آ»

معنی بیت:صاحب و دارنده ي جهان، نصرت الدّين يحيي بن مظفّر که پادشاهي عالم و دادگستر و باکمال است.

محصول بيت ــ يحيى پسر مظفر ملك عالم و عادل جهان است او ناصر دين و پادشاهى كه از هر جهت كامل است.

……………………………………………

 2 – ای دَرگـَـهِ اسلام پناهِ تـو، گُشاده

        بر رویِ زمین روزَنِة جان و دَرِ دل

موضوع بیت: اولیای الهی (پناه اولیاء مانند پناه خداست)

مضمون بیت: مدح شاه يحيي

معنی واژگان: درگه اسلام پناه: درباري که حامي اسلام است/ روزنه: پنجره

آرایه ها: تناسب در درگه و در و روزنه و گشاده و بر روي / تناسب در جان و دل

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ن»

معنی بیت:ای که آستانت پناهگاه اسلام و حامی دین خداست و بر رخ زمین دریچه ای از صفای جان و روح باز کرده است.

…………………………………….

3 – تَعظیم تو بر جان و خِرَد واجِب و لازم

       اِنعامِ تو بر کون و مکان فایِض و شامِل

موضوع بیت:فروتنی و تواضع(فروتنی و تواضع در برابر اولیاء)-رزق بخشی به مخلوقات

مضمون بیت: مدح شاه يحيي

معنی واژگان: تعظيم: بزرگداشت/ انعام: بخشش بزرگوارانه/ کون و مکان: همه ي جهان هستي/ فايض: فيض رسان، بخشش کننده/ شامل: در بر گيرند

قواعد: انعام تو: اضافه ی شبه فعل(مصدر) به فاعل آن(تو)

آرایه ها: در بيت نوعي ترصيع وجود دارد

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و تکرار حرف «ن» در مصراع دوم

معنی بیت: اي پادشاهي که بزرگ داشت تو بر جان و خرد واجب و لازم است و لطف و احسان تو بر همه ي موجودات عالم هستي فراگير و ريزان.

محصول بيت ــ بر جان و خرد تعظيم تو لازم و واجب است. يعنى چون تو يك پادشاه عالمى پس بر هر ذى‌روح و صاحب عقل تعظيم و بزرگداشت تو لازم و اهم مى‌باشد و على الخصوص كه انعام و احسانت شامل تمام مردم جهان گشته و همه جا را فرا گرفته.

……………………………………..

4 – روزِ اَزَل از کِلکِ تو یک قَطره سیاهی

        بر رویِ مَه افتاد که شُـد حَلِّ مَسائل

موضوع بیت:خال(خال روی یار گنج عالم هستی)

مضمون بیت: چهره ي همچون ماه شاه

معنی واژگان: روز ازل: روز آغاز خلقت، روز بي آغاز آفرينش/ کلک: قلم/ سياهي: مرکّب سياه (اشاره اي است به کم نور بودن ماه نسبت به خورشيد و نيز «کَلَفهاي» روي ماه)/ حلّ مسائل: مقصود حلّ مسائل اوقات و زمانهاست (خورشيد و ماه دو مظهر روز و شب هستند که مسائل مربوط به زمان به آنها بستگي دارد).

آرایه ها: تناسب در کلک و قطره ي سياهي و حلّ مسائل

واج آرایی: تکرار حروف «ل» و «ک»

معنی بیت: روز نخست از خامه ی تو، ای معشوق بر چهره ی چون ماهت خالی همانند یک قطره ی سیاهی نهاده شد که راهنمای گشودن دشواری های عالم عشق گشت.

……………………………………..

5 – خورشید چو آن خالِ سیَه دید به دل گفت

ای کاج کـه من بودَمـی آن هِندویِ مُقبِل

 موضوع بیت: خال(صفات محبوب رشک همۀ خوبان است)

مضمون بیت: چهره ي همچون ماه شاه

معنی واژگان: اي کاج: کاشکي، اي کاش/ هندو: غلام، غلام سياه چهره/مقبل: خوشبخت/ در اين دو بيت اشاره ي اصلي به خلقت ماه و خورشيد و ترتيب وجودي آنهاست امّا ضمناً اشاره اي است به چهره ي شاه و خال چهره ي او. اين نوع ترکيب و تلفيق شيوه ي بديع حافظ است که از مدح ممدوح و وصف معشوق زميني همواره به معشوق و ممدوح حقيقي مي پردازد.

قواعد: مقبل: اسم فاعل از اقبال، صفت هندو (غلام)

آرایه ها:تناسب در خال سياه و هندوي مقبل

واج آرایی: تکرار حرف «د»، و «ن» در مصراع دوم

معنی بیت: آفتاب چون آن خال مشکین را بر چهره ی تو دید، با خود گفت ای کاش که من غلام نیکبخت جمال تو بودم

…………………………………

6 – شاها فَلَک از بَزمِ تو در رَقص و سَماع است

   دسـتِ طَـرَب از دامَنِ این زَمزَمِه مَگسِل

موضوع بیت:تسبیح (تمنای دوام تسبیح )

مضمون بیت: مجلس بزم شاه

معنی واژگان:بزم: مجلس شادي و طرب و رقص و پايکوبي/ سماع: رقص و آواز و سرور و پايکوبي/ زمزمه: مقصود زمزمه ي شادي و طرب است/ مگسل: جدا مکن.

قواعد: دست طرب: طرب به معني شادي است و دست طرب اضافه ي اقتراني است.

آرایه ها: تناسب در بزم و رقص و سماع و طرب و زمزمه /تناسب در  دست و دامن / تشخیص در رقصیدن فلک به کار رفته است/ تناسب در طرب ، زمزمه ، رقص ، سماع و بزم

واج آرایی:تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: شهریارا، گردون از تأثیر محفل شادی تو به پایکوبی و ترانه خوانی برخاسته است تو هم دست شادی از دامن این آوای نرم کوتاه مساز و همچنان به طرب بپرداز.

……………………………

7 –  مَی نوش و جهان بخش، که از زُلفِ کَمَندَت

  شـد گـردنِ بَدخـواه گِرفتارِ سَلاسِل

 موضوع بیت:دعا(دعا در حق معشوق)

مضمون بیت: زلف شاه

معنی واژگان:جهان بخش: بخشش بي اندازه کن/ بدخواه: دشمن/ سلاسل: زنجيرها

قواعد: سلاسل: جمع سلسله/  زلف کمند: اضافه ي تشبيهي يعني زلف شاه به کمند تشبيه شده است.

آرایه ها:تناسب در  زلف و کمند و گردن و سلاسل و گرفتار

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ک» در مصراع اول و «گ» در مصراع دوم

معنی بیت: باده بخور و جهان را به انعام به این و آن بده که گردن دشمن بداندیش در حلقه ی کمندت بسته ی زنجیرها ماند.

……………………………

8 – دورِ فَلَکی یک سَرِه بر مَنهَجِ عَدل است

      خـوش باش که ظالم نبرد راه به مَنزِل

موضوع بیت:عدالت (دولت عدل الهی )

مضمون بیت: عدل و ظلم

معنی واژگان:دور فلکي: گردش آسمان/ يکسره: همه /منهج: راه/ راه به منزل بردن: به سر منزل مقصود رسيدن.

قواعد: منهج عدل: تشبیه صریح

آرایه ها: تناسب در دور و منهج و راه و منزل/تضاد در عدل و ظالم

معنی بیت: گردش چرخ گردون بر طریقه و مدار عدل است، شادبزی که ستمگر ره به سر منزل نبرد و گمراه ماند.

…………………………………

9 – حافظ قَلَمِ شاهِ جهان مُقسِمِ رِزق است

        از بَهـرِ مَعیشـت مَکُـن اندیشة باطِل

موضوع بیت:اولیاء(تقسین رزق یکی از مقامات اولیاست )

مضمون بیت: (حافظ و انديشه ي معاش) (حسن طلب)

معنی واژگان:مقسم: قسمت کننده/ رزق: روزي /معيشت: وجه معاش

آرایه ها: تناسب در مقسم و رزق و معيشت /تناسب در  قلم و انديشه / در اينجا هم شيوه ي حافظ متجلّي است يعني ممدوح با معشوق حقيقي خلط مي شود.

واج آرایی: تکرار حرف «ق»  و  حرف «س» و آوای «z» و نزدیکی مخرج آن ها در مصراع اول

معنی بیت: خواجه غزل را با حسن طلبي زيبا به پايان مي آورد و مي فرمايد: اي حافظ، قلم شاه جهان تقسيم کننده رزق و روزي است؛ پس به خاطر گذران زندگي فکر بيهوده و باطل مکن.

محصول بيت ــ از حافظ از آن‌جا كه در پادشاه جهان مقسم رزق است پس ديگر براى خاطر معيشت بى‌هوده فكر مكن. يعنى براى اين كه چه بخورم و چه بنوشم و چه‌گونه زندگانى بنمايم انديشه باطل مكن. زيرا پادشاه وقت دائم تو را مى‌بيند و به فكر توست.

خواجه صنعت حسن طلب را در اين بيت رعايت نموده است.

………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا