*غزل 301*
ای دِلِ ریـشِ مرا بَر لَبِ تو حَقِ نَمَک
حَق نگه دار، که من میرَوَم اَللهُ مَعَک
1- ای دِلِ ریـشِ مرا با لَبِ تو حَقِ نَمَک
حَق نگه دار، که من میرَوَم اَللهُ مَعَک
2- تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالَمِ قُدس
ذِکــرِ خیرِ تـو بُوَد حاصلِ تَسبیحِ مَلَک
در خُلوصَم اگَرَت هست شَکی،تجربه کن
کـس عیارِ زَرِ خالــِص نشِناسَد چو مَحَک
3- در خُلوصِ مَنَت اَر هست شَکی،تجربه کن
کـس عیارِ زَرِ خالــِص نشِناسَد چو مَحَک
گفته بودی چو شوم مَست دو بوسَت بدهم
وَعده از حَد بِشُد و ما نه دو دیدیم و نه یَک
4- گفته بودی که شوم مَست و دو بوسَت بدهم
وَعده از حَد بِشُد و ما نه دو دیدیم و نه یَک
5- بِگُشــا پستـة خنـدان و شَکَرریزی کن
خَلق را از دَهَن ِخویش مَیَنداز به شَک
چـَـرخ برهم زَنَــم، اَر جُز به مُرادَم گردد
من نه آنم که زَبونی کَشَم از چَرخِ فَلَک
6- چـَـرخ برهم زَنَــم، اَر غِیــرِ مُرادَم گردد
من نه آنم که زَبونی کَشَم از چَرخِ فَلَک
7- چون بَــرِ حافظِ خویشش نَگُذاری ، باری
ای رَقیب از بَرِ او یک دو قَـدَم دورتَرَک
****************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ( بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- ای دِلِ ریـشِ مرا با لَبِ تو حَقِ نَمَک
حَق نگه دار، که من میرَوَم اَللهُ مَعَک
موضوع بیت:حُسن عاقبت (تمنای عنایت از محبوب در آخرین لحظات دیدار)
مضمون بیت: تقاضاي بوسه از معشوق
معنی واژگان:ريش: مجروح، زخم/ حقّ نمک: دو تن که با هم مراوده دارند و در سر سفره ي يکديگر مي نشينند با هم حق نمک پيدا مي کنند، امّا در اينجا همان گونه که در شرح و معني بيت گفته شده است يعني بر دل مجروح / حق نگهدار: يعني اين حق نمک را ادا کن/ الله معک: خدا همراه تو باد، خدا نگهدار تو باد/ يعني اکنون که من از تو جدا مي شوم از لبان خود بوسه اي به من بده
آرایه ها: تضاد در ريش و نمک / تناسب در حق نگه دار و من مي روم و الله معک /ایهان تناسب در حق نگه دار /تناسب در دل و لب / تکرار ملیح حق
واج آرایی: تکرار حرف «ر» ، حرف «م» در مصراع دوم و آوای «ـِـ» در مصراع اول
معنی بیت: ای آنکه دل مجروح من با لب تو حق نمکخوارگی و آشنایی دارد و از بوسه ی شیرین نمک تو بهره مند شده است حق مرا محفوظ بدار که من رفتم، خدا با تو باد.
…………………………………………
2- تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالَمِ قُدس
ذِکــرِ خیرِ تـو بُوَد حاصلِ تَسبیحِ مَلَک
موضوع بیت:ولایت(مقام قطب عالم وجود)
مضمون بیت: ذات پاکيزه ي معشوق
معنی واژگان:گوهر: جوهر، ذات، وجود/ پاکيزه: مطهّر/ عالم قدس: جهان پاک، فرشتگان/ ذکر خير: يادآوري توأم با خوبي، ياد خوبيها/ حاصل: نتيجه، عصاره/ تسبيح: نيايش پروردگار، سبحان الله گفتن.
آرایه ها: تناسب در گوهر و پاکيزه و قدس و ذکر خير و تسبيح و ملک
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و نزدیکی مخرج آن ها.
معنی بیت: تو آن پاک سرشتی که در جهان پاک ملکوت یاد نیکیهای تو حاصل ذکر و ورد فرشتگان است.
……………………………………
3- در خُلوصِ مَنَت اَر هست شَکی،تجربه کن
کـس عیارِ زَرِ خالــِص نشِناسَد چو مَحَک
موضوع بیت:آزمایش
مضمون بیت: امتحان
معنی واژگان:خلوص: پاکي و بي آلايشي/ ار: اگر/ شک: ترديد/ تجربه کن: امتحان کن/ عيار: اندازه ي خلوص/ محک: سنگي که با آن عيار طلا را اندازه گيري مي کنند و در اينجا معشوق محک عاشق است.
آرایه ها: نوعی جناس در خلوص و خالص / تناسب درخلوص و تجربه و عيار و زر و خالص و محک /تضاد در شک و شناخت
واج آرایی: تکرار آواي «s» و حرف «ت» در مصراع دوم
معنی بیت: اگر در پاکدلی من مترددی، مرا بیازمای که هیچکس عیار زر پاک را چون سنگ آزمایش در نمی یابد.
……………………………….
4- گفته بودی که شوم مَست و دو بوسَت بدهم
وَعده از حَد بِشُد و ما نه دو دیدیم و نه یَک
موضوع بیت:عنایت(تمنای جذبۀ یار)
مضمون بیت: وعده ي بوسه ي معشوق
معنی واژگان:حدّ: اندازه/ بشد: برفت، گذشت/ معشوق مي خواهد که در عالم مستي و بي خبري اجازه ي بوسيدن بدهد که آن هم تنها وعده است وگرنه در عالم هشياري چنين کاري را وعده نمي دهد.
آرایه ها:تضاد در دو و یک
واج آرایی: تکرارحرف «س» در مصراع اول و حرف «د» در بیت
معنی بیت: اي معشوق، به من گفته بودي که در حال مستي دو بوسه به تو مي دهم. افسوس که وعده از حد گذشت و ما نه تنها دو بوسه، بلکه يک بوسه هم نديديم.
سه بوسه کز دو لبت کرده اي وظيفه ي من
اگر ادا نکني، قرض دارِ من باشي.
محصول بيت ــ خطاب به جانان مىفرمايد: تو گفته بودى كه: بگذار مست شوم و آنگاه دوبوس بدهمت. خواجه مىفرمايد: وعده از حد گذشت و ما نه دوديديم و نه يك الحاصل خلف وعده كردى پس حالا آن چه گفتى ادا كن زيرا گفتهاند: الكريم اذا وعد وفا و اذا خالف جفا.
………………………………
5- بِگُشــا پستـة خنـدان و شَکَرریزی کن
خَلق را از دَهَن ِخویش مَیَنداز به شَک
موضوع بیت:تجلی(تجلی صفات جمالی دهان یار)
مضمون بیت: دهان کوچک يار
معنی واژگان:پسته ي خندان: لبان معشوق/ شکر ريزي کن: سخنان شيرين بگو، شيريني سخني کن/ کوچکي دهان يکي از مضامين شعرا بوده است/ پسته ي خندان تعبيري زيبا براي دهان معشوق است.
آرایه ها:تناسب در پسته و شکر ريزي (اصطلاح حلواپزان) / نوعی جناس در شکر و شک / تناسب در پسته ي خندان و شکر ريزي و دهن و گشودن / پستة خندان استعاره از لب معشوق است.
واج آرایی:تکرار حرف «ن» و «ش»
معنی بیت: دهان خود را که مانند پسته ی خندان است باز کن و شکر سخن بیفشان وگرنه مردم را از تنگی دهان خویش گرفتار شک و تردید می سازی که آیا این دهان است یا نقطه ی موهوم.
……………………………………
6- چـَـرخ برهم زَنَــم، اَر غِیــرِ مُرادَم گردد
من نه آنم که زَبونی کَشَم از چَرخِ فَلَک
موضوع بیت:اولیای الهی (همه چیز به فرمان اولیاست)
مضمون بیت: عصيان بر ضدّ فلک، اختيار مطلق
معنی واژگان:چرخ: گردش (آسمان)/ مراد: آرزو/ زبوني: خواري و خفّت/کشيدن: تحمل کردن/چرخ فلک: گردش آسمان.
آرایه ها: تناسب در چرخ و فلک و گردد /تصدیر
واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع اول، «ن» در مصراع دوم و تکرار حرف «م» در بيت.
معنی بیت: اگر گردون به خلاف اراده ی من گردش کند، شوریده و بی سامانش خواهم کرد، آن نه من باشم که از چرخ آسمان عاجز آیم و به خواری تن دردهم.
………………………………………
7- چون بَــرِ حافظِ خویشش نَگُذاری ، باری
ای رَقیب از بَرِ او یک دو قَـدَم دورتَرَک
موضوع بیت:خلوت و جلوت (خلوت بی اغیار)
مضمون بیت: تقاضا از رقيب و حسادت نسبت به او
معنی واژگان:چون: حالا که /بر: نزد، پيش/ نگذاري: نمي گذاري، رها نمي کني، اجازه نمي دهي/ باري: لااقل، دست کم/ رقيب: نگهبان و مراقب معشوق/ يک دو: عدد ترديدي /دور ترک: کمي دورتر
آرایه ها: نوعی جناس در نگذاري و باري / تکرار بر
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: به هرحال ای نگاهبان، چون یار را رها نمی کنی که در کنار حافظ خود باشد، پس اندکی از حضور دوست دورتر بایست.
…………………………….