• *غزل 291*

1-  ما آزمــوده‌ایم دَر این شَهـــربَختِ خویش

         بیرون کَشید باید از این وَرطه رَختِ خویش

از بَس که دســت می‌گَــزَم و آه می‌کـشم

        آتش زدم چو گل به دِلِ لَخت لَختِ خویش

2-  از بَس که دســت می‌گَــزَم و آه می‌کـشم

         آتش زدم چو گل به تَنِ لَخت لَختِ خویش

دوشَم ز بُلبُلی چه خوش آمد که می‌سُرود

         گل پَهن کرده گوش زِ شاخِ درخت ِخویش

3-  دوشَم ز بُلبُلی چه خوش آمد که می‌سُرود

         گل گوش پَهن کرده زِ شاخِ درخت ِخویش

کِای دل، صَبور باش که آن یارِتندخوی

                بسیـار تنـدروی نشیند ز بختِ خویش

کِای دل، تو شاد باش که آن یارِتندخوی

                بسیـار تنـدروی نشیند ز بختِ خویش

*گر موج خیزِ حادثه سَر برفَلَک کَشَد

             عارِف به آب تَرنَکُنَد رَخت و پختِ خویش

4-  کِای دل، تو شاد باش که آن یارِتندخو

                بسیـار تنـدروی نشیند ز بختِ خویش

5-  خواهی که سخت و سُستِ جهان برتو بگذرد

        بگذر ز عَهدِ سُست و سخن‌هایِ سختِ خویش

6-  وقــت است کَــز فِــراقِ تو و سوزِ اندَرون

           آتش درافکنم به همه رَخت وپَختِ خویش

حافــظ اگر مُراد میسـّـر شدی مدام

                   جمشید نیز دور نماندی ز تختِ خویش

7-  ای حافــظ ار مراد میسـّـر شدی مدام

                   جمشید نیز دور نماندی ز تختِ خویش

*******************************

وزن غزل 291 : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات

( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور )

1-  ما آزمــوده‌ایم دَر این شَهـــربَختِ خویش

         بیرون کَشید باید از این وَرطه رَختِ خویش

موضوع بیت:سالک (سالک و سیر الی الله-گذشتن از ورطۀ جهل به سوی دانایی)

مضمون بیت: گله از يار و همشهريان ناحق شناس

معنی واژگان:آزمودن: امتحان کردن/ ورطه: گرداب، مهلکه/ رخت: وسايل، بار و بنه، متعلقات.

واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»

معنی بیت: ما در اين شهر بخت و اقبال خود را آزموده ايم و به اين نتيجه رسيده ايم که بايد بار و بنه ي خود را از اين گرداب هلاکت بيرون ببريم و کوچ کنيم.

محصول بيت ــ ما در اين شهر طالع خود را آزموده‌ايم و مى‌دانيم كه مرادمان در اين‌جا بر آورده نخواهد شد. پس بايد از اين ورطه اسباب بكشيم. حاصل كلام بايد اين شهر را ترك كرد و رفت.

………………………………

 2- از بَس که دســت می‌گَــزَم و آه می‌کـشم

آتش زدم چو گل به تَنِ لَخت لَختِ خویش

موضوع بیت:سالک(مقام یقظه)

مضمون بیت: اندوه شاعر

معنی واژگان:دست گزيدن: افسوس خوردن/ آه کشيدن: نشانه ي غم و غصه و حسرت/ لخت لخت: پاره پاره/ گل سرخ داراي گلبرگهايي است که گويي جسم گل پاره پاره است و سرخي آن به رنگ آتش است اين تصوير مورد نظر شاعر بوده است که گويي بر تن پاره پاره ي خود آتش زده است.

معنی بیت: چندان بحسرت پشت دست به دندان میبرم و آه سوزناک بر می آورم که تن پاره پاره ام از آتش درون مانند خرمن افروختة گل می سوزد .

…………………………..

3-  دوشَم ز بُلبُلی چه خوش آمد که می‌سُرود

         گل گوش پَهن کرده زِ شاخِ درخت ِخویش

موضوع بیت:عشق(حدیث عاشقی)

مضمون بیت: بلبل و گل و پيش بيني عاقبت

معنی واژگان:گل گوش پهن کرده (بود): گل با دقت گوش مي داد

آرایه ها: تناسب در بلبل و سرود و گل و شاخ و درخت

واج آرایی:تکرار حرف «ش» در بيت سوم

معنی بیت: دیشب هزار آوائی این سخن بسیار دلپذیر را بر زبان آورد و در آن حال گل ، معشوق وی نیز بگفتار او گوش نیک فرا داشته بود .

…………………………………………………………

4-  کِای دل، تو شاد باش که آن یارِتندخو

                بسیـار تنـدروی نشیند ز بختِ خویش

 موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از معشوق)

مضمون بیت: بلبل و گل و پيش بيني عاقبت

معنی واژگان: تندخو: بد خلق و خوي، بداخلاق/ تندروي: ترش روي، ناراحت

آرایه ها: نوعی جناس در تندخو و تندرو

واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d» در بيت چهارم

معنی بیت : اي دل، تو شاد باش و غم مخور که آن معشوقي که با ما سر ناسازگاري دارد، سرانجام از بخت بد خود ترش روي مي نشيند و نتيجه ي عمل خود را خواهد ديد.

محصول بيت ــ بلبل گويد: اى دل تو شاد باش كه آن يارتند خو از بخت خود خيلى شكايت دارد و به همين جهت ناراحت و مضطرب است يعنى شخص تند خو همه وقت غصه دار است زيرا در اثر تند خويى از همه چيز متأثر مى‌شود.

…………………………………….

5-  خواهی که سخت و سُستِ جهان برتو بگذرد

        بگذر ز عَهدِ سُست و سخن‌هایِ سختِ خویش

موضوع بیت:دنیا(کار دنیا را بر خودآسان گرفتن)

مضمون بیت: دستور زندگي

معنی واژگان:سخت و سست جهان: بد و خوب ايّام/ بگذر: دست بردار/ عهد سست: قول و قرار و پيماني که نمي خواهي به آن عمل کني/ سخنهاي سخت: سخناني که ديگران را ناراحت مي کند

آرایه ها: تضاد در ميان سخت و سست /جناس در  سخت و سست در مصراع اول و دوم

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: ای یار ، اگر خواهی که دشوار و آسان روزگار سپری شود و رنجه ات نسازد و آسیبی بتو نرساند ، از پیمان نا استوار و گفتار دلخراش صرف نظر کن .

……………………………..

6-  وقــت است کَــز فِــراقِ تو و سوزِ اندَرون

           آتش درافکنم به همه رَخت وپَختِ خویش

 موضوع بیت:حدیث فراق

مضمون بیت: طغيان عاشق

معنی واژگان:وقت است: زماني فرا مي رسد/ فراق: دوري/ رخت و پخت: وسايل زندگي، همه چيز خود (بخت از اتباع يا مهمل رخت است)

آرایه ها:تناسب در سوز و آتش /تضاد در  آتش و رخت و پخت

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: هنگام آنست که از بلای جدائی و داغ دل همة سامان و اسباب خود را بآتش بسوزم ، چنانکه مرحوم قزوینی در حاشیة صفحة 197 دیوان حافظ نوشته اند ، در غالب نسخ بجای بیت متن این بیت آمده است :

گر موج خیز حادثه سر بر فلک زند

              عارف به آب تر نکند رخت و پخت خویش

معنی بیت : اگر طغیان امواج رویدادهای ناگوار بر آسمان برسد ، شناسای حق جامة حیات خود را باب اندوه و غصه آغشته نسازد و حالش منقلب نشود و همچنان آرام بماند .

……………………………….

7-  ای حافــظ ار مراد میسـّـر شدی مدام

                   جمشید نیز دور نماندی ز تختِ خویش

 موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن

مضمون بیت: انسان و آرزوهايش

معنی واژگان:مراد: آرزو/ ميسّر: آسان/ مدام: هميشه/ جمشيد: پادشاه معروف ايران که معمولاً ايرانيان او را با حضرت سليمان (ع) يکي مي دانند و مصراع دوم بيت مي تواند اشاره به گم کردن انگشتري او باشد که مدّتي او را از تخت خود دور کرد

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: حافظا اگر همیشه کام دل آسان بدست میآید ، جمشید هم از اورنگ شاهی جدا نمی ماند .

……………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا