- *غزل 282*
بِبُرد از من قرار و طاقَت و هوش
بُتی سنگین دلی سیمین بناگوش
بِبُرد از من قرار و طاقَت و هوش
بُتِ شیرین لَبی سیمین بناگوش
1- بِبُرد از من قرار و طاقَت و هوش
بُتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
نِگاری چابُکـی شَنگـی پَریوَش
ظریفی مَهوشی رِندی قَباپوش
نِگاری چابُکـی شَنگـی پَریوَش
حَریفی مَهوشی رِندی قَباپوش
2-نِگاری چابُکـی شَنگـی کُله دار
ظریفی مَهوشی تُرکی قَباپوش
زِ تابِ آتـَـشِ ســودایِ عشقش
دلم چون دیگ دایم میزند جوش
3- زِ تابِ آتـَـشِ ســودایِ عشقش
بِسانِ دیگ دایم میزنم جوش
4-چو پیــراهن شـوم آسـوده خاطر
گَرَش همچون قَبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گــردد استخوانم
نگردد مِهرَش از جانم فراموش
5- اگر پوسیده گــردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش
6- دل و دینـم دل و دینـم بِبُـرَدست
بَر و دوشش بَر و دوشش بَر و دوش
7-دوایِ تو دوایِ تـوسـت حافـظ
لبِ نوشش لبِ نوشش لبِ نوش
*****************************
وزن غزل:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل(بحر هزج مسدس مقصور)
1- بِبُرد از من قرار و طاقَت و هوش
بُتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
موضوع بیت:قرار و بی قراری ( قرار از معشوق بیقراری از عاشق )
مضمون بیت: معشوق سنگدل زيبارو
معنی واژگان:قرار: آرامش/ طاقت: توانايي، توان/ هوش: مقصود هوش و حواس است/ بت: زيبارو /سنگين دل: سنگدل/ سيمين بناگوش: بنا گوش: پس گوش ، نرمۀ گوش که به طرف رخسار باشد ، در اصل بن گوش بوده است ، زيبارويي که چهره اي سفيد و نقره گون دارد/ سنگين نشانه ي باطن بي رحم و سيمين نشانه ي ظاهر زيباست.
قواعد: سنگین دل: صفت ترکیبی ، بت موصوف /، همچنین است سیمین بنا گوش/ بنا گوش: اسم مرکب.
معنی بیت: معشوق زيبا و چالاک و خوش حرکات و خوش طبع ماه رو زيبارويي که صاحب بزرگي و حشمت است و قبا بر تن دارد.
محصول بيت ــ بت سنگين دل و سيمين بناگوش (بنا گوش قسمتى از گردن و حوالى گوش را گويند) طاقت و قرار و هوش را از من گرفت. يعنى دلبرى كه با اين صفات وصف شد قرار و صبرم را گرفت.
………………………………….
2-نِگاری چابُکـی شَنگـی کُله دار
ظریفی مَهوشی تُرکی قَباپوش
موضوع بیت: عشق ( وصف معشوق)
مضمون بیت: معشوق زيباروي زميني
معنی واژگان:نگار: زيبارو/ چابک: زرنگ/ شنگ: شيرين حرکات/ کله دار: مخفف کلاه دار به معنی تاجدار و صاحب حشمت یا آنکه از زیبائی گوئی تاج افتخار بر سر دارد، سرکش/ ظريف: نکته سنج /مهوش: مانند ماه، ماهرخ/ ترک: معشوق زيبارو/ قباپوش: آن که مانند بزرگان قبا مي پوشد، خوش لباس و آداب دان.
قواعد: مهوش: صفت مرکب از مه مخفف ماه دوش پسوند مشابهت./ قبا پوش:صفت مرکب فاعلی ، پوشندۀ قبا که بیشتر جامۀ بزرگان بود، در این بیت صفت تنسیق صفات مراعات شده است.
آرایه ها: اين بيت داراي صنعت تنسيق الصفات است.
معنی بیت: معشوق زيبا و چالاک و خوش حرکات و خوش طبع ماه رو زيبارويي که صاحب بزرگي و حشمت است و قبا بر تن دارد.
محصول بيت ــ نگارى چون پرى شيرين و ظريف و چابك خلاصه تركى قباپوش و ظريف چون مه، طاقت و هوش را از من گرفت. الحاصل جانانى متصف به اين اوصاف مرا از خودم غافل كرد.
………………………………….
3- زِ تابِ آتـَـشِ ســودایِ عشقش
بِسانِ دیگ دایم میزنم جوش
موضوع بیت:عشق (سرگشتگی)
مضمون بیت: حالت عاشق
معنی واژگان:تاب: گرمي/ سودا: فکر و خيال/ سودای عشق: جنون و غلبۀ عشق ، نیز نگاه کنید به غزل 36 بیت(1)/بسان: مانند/ جوش زدن: در جوشش و غليان بودن
قواعد: سودای عشق: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در تاب و آتش و ديگ و جوش زدن
معنی بیت: از گرمی آتشی که غلبۀ عشق وی در من برمیانگیزد ، مانند دیگ بر سر آتش می جوشم.
……………………………
4-چو پیــراهن شـوم آسـوده خاطر
گَرَش همچون قَبا گیرم در آغوش
موضوع بیت:وصال(تمنای وصال)
مضمون بیت: رؤياي عاشق
معنی واژگان:آسوده خاطر: خاطر جمع
آرایه ها: تناسب در پيراهن و قبا و آغوش
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: اگر قبا گونه یار را در بغل گیرم ، چون پیراهنش که در کنار وی جمعیت خاطر دارد من نیز آسوده دل خواهم شد.
…………………………………
5- اگر پوسیده گــردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش
موضوع بیت:عشق(ثبات در عشق ورزی)
مضمون بیت: عشق ابدي
معنی واژگان:مهر: عشق
آرایه ها:نوعی تضاد در استخوان و جان
معنی بیت: اگر بميرم و استخوانم پوسيده گردد، هرگز مهر تو اي معشوق، از دل و جانم بيرون نمي رود و تو را فراموش نمي کنم.
محصول بيت ــ اگر استخوانم هم بپوسد باز مهر جانان از جانم بهدر نمىرود و فراموش نمىشود.
……………………………
6- دل و دینـم دل و دینـم بِبُـرَدست
بَر و دوشش بَر و دوشش بَر و دوش
موضوع بیت:عشق(کافرعشق یعنی عاشق و دلبردگی معشوق )
مضمون بیت: زيباييهاي يار و دل و دين عاشق
معنی واژگان:بر: سينه/ دوش: شانه
قواعد: برو دوش: در دو بیت آخر صنعت تکریر مراعات شده است به مناسبت مکرر آوردن دل و دین و بر و دوش و لب نوش.
واج آرایی: تکرار کلمات باعث زيبايي بيت شده است.
معنی بیت: آغوش و کنار معشوق دل و دين مرا برده و کافر و ديوانه کرده است.
…………………….
7-دوایِ تو دوایِ تـوسـت حافـظ
لبِ نوشش لبِ نوشش لبِ نوش
موضوع بیت:درد و درمان(وصال محبوب دوای هر دردی است)
مضمون بیت: لب شيرين يار
معنی واژگان:نوش: شيرين/ دواي تو (در مرحله ي دوم از مصراع اوّل) همان معشوق است که در مصراع دوم جزئي از او يعني لب شيرين او ذکر شده است.
معنی بیت: اي حافظ، دواي درد عشق تو فقط لب شيرين معشوق است.
محصول بيت ــ اى حافظ دواى درد تو لب شيرين جانان است در اين بيت نيز تكرار را رعايت كرده است.
……………………………..